خلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴


۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر ☫۩۩۩ ۱۳۴۴
سبك در لغت به معناي گداختن و به غالب ريختن زر و نقره است و در اصطلاح ادب روش و شيوه اي است كه هر شاعر يا گوينده اي به وسيله آن احساس و ادراك خود را بيان مي كند.
همانطور كه زبان بنا به مغتضيات زمان و مكان تحول و تكامل مي يابد سبك و شيوه بكار بردن كلمات تحت تاثير تحولات جامعه تغيير مي كند. با شناخت سبك هر شاعر يا نويسنده ميتوان به بسياري از خصلت هاي رواني، اخلاقي و انديشه هر شاعر پي برد. از نيمه قرن سوم تا كنون آثار ادبي ايران را به اغتضاي زمان با جند سبك نگارش يافت.
سبك هاي كهن شعر فارسي را به 4 دسته :
1- سبك خراساني
2- سبك عراقي
3- سبك هندي
4- دوره بازگشت
تقسيم كرده اند البته اين تقسيم بندي پايه علمي معتبري ندارد و بيشتر بر جنبه زماني و مكاني آن توجه شده است.
1- سبك خراساني: (ساماني)
از اواسط قرن سوم تا قرن ششم رايج بوده وبه اين جهت آن را سبك خراساني گفته اند كه اغلب گويندگان و نويسندگان از سرزمين خراسان و ماوراء النهر برخواسته اند. سبك شاعران عهد ساماني و غزنويان را سبك خراساني مي گويند
از ويژگيهاي سبك خراساني عبارتند از:
1- لحن ساده و روان و عاري از هرگونه تركيبات دشوار و پيچيده و واژه هاي عربي در آن به ندرت ديده مي شود.
2- مضمون مدح، پند و اندرز ، وصف شخصيت و شرح فتوحات پادشاهان و غيره
3- غالب شعري قصيده مي باشد.
4- تعبيرات و تشبيهات ساده و ملموس ميباشد.
از استادان اين سبك مثل رودكي و فردوسي و عنصري و فرخي و منوچهري مي توان نام برد
2- سبك عراقي
اين سبك در حوزه عراق عجم و آذربايجان از اواخر قرن ششم تا قرن نهم رايج بوده
از ويژگيهاي اين سبك عبارتند از:
1- بكار بردن واژه هاي عربي و ضرب المثل ها و آيات و روايات
2- غالب شعري غزل است و غزل جاي قصيده را مي گيرد
3- مضمون اشعار اخلاقي- تربيتي و پند و اندرز است
4- بكار بردن صنايع لفظي و معنوي و در نوشته هاي خود از استعاره و كنايه و ديگر صنايع ادبي استفاده مي كردند
5- ورود عرفان و تصوف
از نمايندگان اين سبك حافظ و سعدي و مولوي و نظامي و خاقاني و غيره ...
3- سبك هندي يا اصفهاني:
از قرن 9 تا 13 رايج بوده است . به علت استقبال دربار ادب پرور هند از شاعران فارسي و عدم توجه پادشاهان صفوي گروهي از شاعران به هندوستان رفتند و در آنجا به كار شعر و شاعري پرداختند. به واسطه دوري از زبان و در بيان مفاهيم و به سبب تاثير زبان و فرهنگ هندي و ديگر عوامل محيطي سبك هندي بوجود آمد
ويژگيهاي سبك هندي عبارتند از:
1- بكار بردن مزامين و معاني پيچيده
2- آوردن تركيبات غريب و نا آشنا و كلمات نامانوس
3- بكار بردن كنايات و استعارات دور از ذهن
4- استفاده كردن از لغات مهاوره اي و الفاظ بازاري ا
از نمايندگان اين سبك وحشي بافقي صاحب تبريزي و بيدل و سليم تهراني
4- دوره بازگشت:
از اوايل قرن 13 تحولي در شعر فارسي پديد آمد گروهي از گويندگان به سبك هندي كه كلام به نابودي كشيده شده بود اهميت ندادند و به پيروي از سبك شعرايي از قبيل فرخي منوچهري خاقاني و سعدي پرداختند. بازگشت ادبي سبك خاصي نيست بلكه نوعي تقليد است از گذشته. يعني تقليد از سبك خراساني و عراقي. چون كلام در سبك هندي پيچيده مي شود سير نزولي پيدا مي كند و شاعران از سبك شاعران قديم پيروي مي كنند كه در رأس آنها مشتاق و هاتف و عاشق اصفهاني و آذر بيگدلي قرار دارد. از ديگر شاعران اين سبك قا آني و سروش اصفهاني و نشاط اصفهاني را مي توان نام يرد.
شعر معاصر
به مجموعه اشعاري كه در نيم قرن اخير خارج از روش قديميان (متقدمان) سروده شده است مي گويند.
شاعران پس از مشروطيت در جستجوي قالب هاي تازه برآمدند از نخستين نمونه هاي موفق قطعه معروف دهخدا (يادار ز شمع مرده ياد ار) بعد از دهخدا برخي از شاعران معاصر از قبيل ملك الشعراي بهار و ابوالقاسم لاهوتي به ساختن دو بيتي هاي پيوسته پرداختند. در همان هنگام نيما يوشيج به نشر شعرهايي پرداخت كه در آنها علاوه بر تازگي در بيان تشبيهات و استعارات وزن هاي عروضي شعر فارسي به شيوه قديم رعايت نكردند به اين گونه شعرها شعر آزاد يا نيمايي مي گويند.
شيوه شعر هاي دوره معاصر:
1- شعر نيمايي يا آزاد
2- شعر سپيد
3- موج نو
1- شعر نيمايي يا آزاد:
اين گونه شعر ها داراي وزن عروضي هستند اما مصراع ها از لحاظ طول مساوي نيستند و بر حسب ضرورت كوتاه و بلند مي شوند. شاعر در بكار بردن قافيه آزاد است مثل اخوان ثالث
2- شعر سپيد:
شعري كه وزن ندارد اما موسيقي كلمات جبران كمبود وزن را مي كند. در واقع تقليدي از نثر مسجع و مصنوع است.
3- موج نو:
آهنگ و وزن و قافيه ندارد و فرق آن با نثر در تخيل شعري است و بنيان گذار آن احمد رضا احمدي مي باشد
نثر:
در لغت به معني افشاندن و پراكندن است و در اصطلاح ادب فارسي به سخني كه غير منظوم باشد و يا شعر نباشد نثر مي گويند. قديمي ترين نمونه نثر كتاب مقدمه شاهنامه منصوري است. نثرهاي قديم از نظر زبان و بيان با نثرهاي جديد تفاوت دارد به نثر فارسي از اواخر قرن سوم تا زمان مشروطه نثر قديم و از مشروطه تا امروز را نثر معاصر مي گويند.
سبك هاي نثر فارسي :
1- مرسل (ساده و روان):
نثري است ساده و روان و فاقد آرايه هاي ادبي و همچنين لغات و اصطلاحات پيچيده در اين نثر ديده نمي شود . از ويژگيهاي اين سبك كوتاهي جملات و كمي لغات عربي و ايجاز و اختصار و مطابقت دادن عدد و معدود و غيره ست مانند سفرنامه ناصر خسرو و كيمياي سعادت و قابوس نامه و سياست نامه
2- نثر مسجع:
(يعني قرينه ها داراي سجع است) سجع در لغت به معني آواز كبوتر و در اصطلاح آوردن 2 كلمه هماهگ در پايان جمله هاي قرينه
نثر به منزله قافيه در شعر است مانند مناجات نامه خواجه عبداله انصاري و گلستان سعدي
3- نثر فني و مصنوع:
در اين نوع نثر سجع هاي متوالي لغات تركيبات و اصطلاحات دشوار به گونه اي افراطي به كار گرفته شده است مانند جهان گشايي جويني و مرزبان نامه و كليله و دمنه
انواع سجع:
1- متوازي
2- متوازن
3- مطرف
1- در سجع متوازي آن است كه 2 كلمه قرينه در وزن و حرف آخر يكسان باشند
هر كه سخن نسجند در جوابش برنجد
متوازي متوازي
2- سجع متوازن آن است كه 2 كلمه قرينه در وزن يكسان باشد ولي در حرف آخر با هم اختلاف داشته باشد
فلان را اصلي صاف و تينتي پاك
متوازن متوازن
3- سجع مطرف 2 كلمه قرينه در دو حرف آخر يكسان ولي در وزن اختلاف داشته باشد
هر كه خيانت ورزد پشتش از حساب بلرزد
مطرف مطرف
ويژگي نثر امروز:
تحولات ادبي زبان فارسي را از نهضت مشروطيت تا به امروز كه دوره نو انديشي و بيداري مردم است. مهمترين عواملي كه در دگرگوني و تحول زبان و ادب فارسي نقش عمده داشته عبارتند از:
1- تاسيس مدرسه دارالفنون توسط امير كبير
2- ورود صنعت چاپ به ايران
3- گسترش روزنامه نويسي
4- پيشرفت امر ترجمه و نشر آثار اروپايي
5- آشنايي ايرانيان با ادبيات اروپايي
در نيمه اول صده چهاردهم دگرگوني هاي بزرگي در اوضاع اجتماعي و سياسي ايران پديد آمد كه اين دگرگوني ها خواه و نا خواه در ادبيات تحولي ايجاد كرد و در محتوا مضمون و سبك سخن دگرگوني مهمي را به وجو آورد.
مهمترين تغييراتي كه در نثر معاصر ايجاد شد عبارتند از:
1- زبان نوشته ها به زبان مردم نزديك شد يعني در اين دوره مثل ها و قصه ها و زندگي مردم عادي به ادبيات راه يافت
2- موضوع و محتواي نوشته ها تغيير كرد و واقعيت هاي زندگي و دردهاي اجتماعي و بحث در مورد حكومت و دولت فضاي شعر و نثر را تحت تاثير قرار داد
3- طنز و لطيفه هاي انتقادي در ادبيات اين دوره افزايش پيدا كرد و كساني چون دهخدا راه را براي نويسندگان روزنامه ها مجلات و داستان هاي انتقادي گشودند
4- زبان نثر ساده شد و آرام آرام واژه هاي مترادف خشك و نا آشنا كم رنگ شد
5- پيدايش يك رشته كار علمي و تحقيقي در زمينه ادبيات معمول شد.
و كساني چون دهخدا ملك الشعراي بهار و سعيد نفيسي و فروزان فر و همايي و غيره فصلي تازه در ادبيات ايران گشودند
نگارش:
نگارش به معني نوشتن است. اگر نويسنده بتواند آنچه را كه در ذهن خود دارد بي كم و كاست روي كاغذ بياورد به نگارش دست زده است. پس مقصود از نگارش رساندن پيام از سوي نويسنده به خواننده است. به هر نوشته كه بتواند افكار و اهداف نويسنده را به خواننده منتقل سازد آن نوشته كامل تر و رساتر است.
نگارش يكي از وسايل مهم اطلاعات به حساب مي آيد زيرا بيشتر تصميماتي كه مسئولان و سازمانها مي گيرند بر اساس گزارشاتي است كه دريافت مي كنند و اگر در تهيه آن دقت نشود منشع بسياري از زيانها مي شود. بكار بردن لغات و اصطلاحات و عبارات ساده درخور فهم خواننده به نوشته ارزش و اعتبار مي دهد
راههاي كسب مهارت در نگارش:
1- دائم نوشتن
2- خواندن
1- دائم نوشتن: نوشتن تنها با خواندن كتابهاي آئين نگارش و آداب نويسندگي امكان نويسندگي براي كسي ميسر نمي شود از اين رو بايد حدالامكان دائم نوشت.
2- خواندن: وقتي نوشته اي را مي خوانيم علاوه بر اينكه از محتوا و مفهوم آن بهره مند مي شويم ناخودآگاه نكاتي از لحاظ نگارش مي آموزي و به اين ترتيب با خواندن نوشته هاي مختلف انشاي ما روان تر مي شود و درست نوشتن و خوب نوشتن براي ما عادت مي شود
اصول نگارش:
نكاتي كه در نگارش بايد مورد توجه قرا گيرد عبارتند از:
1- فكر كردن پيش از نوشتن
2- توجه به هدف و موضوع و طرح
3- در نظر گرفتن خواننده
4- تعريف جمله و اقسام آن و نحوه كوتاه كردن جمله
5- ترجيح ساده نويسي بر پيچيده نويسي
6- بكار بردن افعال در وجه معلوم
7- پرهيز از بكار بردن لغات و تركيبات دور از ذهن
8- رعايت قوائد دستور زبان
9- رعايت نشانه ها و نكات مربوط به نشانه گذاري و همچنين آشنايي با آئين نگارش
10- بيان حقايق بدون قصد برانگيختن احساسات خواننده
11- نوشتن به طرز صحبت كردن نيمه رسمي
مشخصات يك نوشته خوب از لحاظ مفهوم عبارتند از:
1- پاسخ گوي نياز معنوي و روحي و اعتقادي مردم
2- خواننده را نسبت به مسئوليت خويش در برابر خدا و خلق آگاه سازد
3- ذوق و استعداد نهفته را بيدار كند
4- آگاهي و رشد اجتماعي و سياسي مردم را بالا ببرد
5- حوادث تازه زمان را نمايان سازد
6- جامعه را به سوي پيشرفت و سعادت و كمال رهنمون سازد.
نوشته هاي قديم از نظر نگارش:
از نظر شيوه نگارش نوشته هاي قديم را به 3 درجه 1- عادي 2- عالي 3- متوسط تقسيم كرده اند. اليته اين نوع تقسيم بندي در مطالعه آثار پيشينيان و تحقيقات ادبي سودمند است.
1- نوشته هاي عادي:
نوشته اي است ساده و روان كه عاري از آرايه هاي لفظي و معنوي است. نوشته هايي كه نزديك به زبان گفتاري است در رديف اين نوع نوشته ها قرار مي گيرد.
2- نوشته هاي عالي:
نوشته هايي را كه در آن تشبيهات و استعاره ها و صنايع بكار رفته باشد و نويسنده تلاش مي كند كه از نظر تخيلات شاعرانه و توازن كلمات سخن خود را به شعر برساند.
3- نوشته هاي متوسط:
نوشته هايي هستند كه در آن نثر عالي و عادي به هم آميخته مي شوند يعني در عين فصاحت ساده و روان هستند
نوشته هاي جديد:
1- وصفي
2- نقلي
3- تحقيقي
4- نامه نگاري
نوشته هاي جديد از لحاظ موضوع:
1- نوشته هاي وصفي :
نوشته هايي هستند كه از مناظر مختلف طبيعت مانند غروب و طلوع و فصلهاي مختلف و غيره سخن به ميان آورده مي شود. كار اصلي نويسنده در اين نوع نوشته ها تعريف و وصف است. نويسنده در اين نوشته از نيروي تصوير و تخيل كمك مي گيرد و موضوع را طوري وصف مي كند كه خواننده صحنه هاي گوناگون را در چشم خود مجسم مي كند.
2- نوشته هاي نقلي
اين نوع نوشته ها به نقل و بيان حوادث جهان و اتفاقات گوناگون روزگار اختصاص دارد يا به صورت داستان يا به صورت تاريخ نوشته مي شود.
3- نوشته هاي تحقيقي:
دراين نوشته ها از مسائل علمي ادبي اجتماعي و فلسفي بحث مي شود و جنبه بحث و تحقيق دارد و نوسنده بايد نظرات خود را با دليل و برهان بيان كند
4- نامه نگاري:
از نوع ديگر نگارش، نامه نگاري در ميان مردم رايج تر است. نامه ها را به دو دسته خصوصي و عمومي (اداري) تقسيم كرده اند
هرگاه فردي در ارتباط با افراد ديگر يا اجتماع براي رفع نيازمنديهاي خود اعم از مادي يا معنوي نامه اي بنويسد نامه خصوصي تلقي مي شود مانند پيام تبريك و تسليت
نامه عمومي (اداري) هر گاه شخصي در مقام و شغل اداري براي سازمان يا موسسه اي نامه اي بنويسد نوشته او جنبه عمومي دارد همچنين كليه مكاتباتي كه از ناحيه وزارت خانه اي انجام ميپذيرد در رديف نامه هاي عمومي قرار مي گيرد.
چند قاعده دستوري براي درست نويسي:
نويسنده بايد مطالب خود را به گونه اي بنويسد كه درست باشد تا نوشته مورد انتقاد ديگران قرار نگيرد و همچنين از دستور زبان آگاه باشد واژه ها را بشناسد و جايگاه آنها را در كلام بداند
1- مطابقت دادن زمان افعال :
يعني اگر مطلب مربوط به زمان گذشته است افعال بصورت ماضي و اگر مربوطه به زمان حال يا آينده نزديكاست افعال آن را در زمان مضارع آورده شود. مثال:
در حمل سال 1346 عده از مردم به نزد ظاهر شاه مي روند و مي گويند چرا در داخل مملكت اصلاحات نمي كنيد و مشكلات را با شاه بازگو كردند. رفتند گفتند
در اين نوشته نويسنده از دو زمان ماضي و مضارع در يك بند استفاده كرده است و افعال مضارع مي روند و مي گويند را با فعل ماضي بازگو كردند در آميخته است.
2- مطابقت صفت و موصوف:
در زبان فارسي بر خلاف زبان عربي صفت با موصوف خود در جمع مطابقت نمي كند و هميشه مفرد است و موصوف با كسره مي آيد
مدارس عالي دوستان گرامي
موصوف صفت موصوف صفت
هر گاه صفت جاي موصوف را بگيرد و در حكم اسم باشد مي توان آن را جمع بست . مثال:
دانايان گفتند انسانهاي دانا گفتند
صفت جاي موصوف موصوف صفت
قاعده جمع بندي: ـ ات ان ين ها ون ـ جاندار بي جان ـ نشانه جمع در زبان فارسي ها و ان است اغلب جانداران را با ان و اشياي بي جان را با ها جمع مي بندند مانند مردان – زنان- كتابها- قلم ها نشانه هاي ديگري كه مخصوص زبان عربي است از جمله ات ين و ون وارد زبان ما شده اند. ـ نشانه هاي ات اغلب در جمع بستن كلمات عربي و در زبان عربي رايج ميباشد كه مورد استفاده ما قرار مي گيرد مانند اطلاعات- افتخارات- موجودات ـ جمع بستن كلمات فارسي با ات جايز نيست مثل دستورات كه بايد دستورها گفته شود مثل فرمايشات و فرمايش ها
بهتر است براي جمع بستن از به كار بردن ين و ون پرهيز كرد و بجاي آن از نشانه ان استفاده كرد مثلا براي مخترعين مامورين معلمين بگوئيم مخترعان معلمان ماموران
فعل مركب:فعلي است كه بيش از يك جزء داشته باشد. در به كار بردن افعال مركب بايد دقت كرد كه بين اجزاي تشكيل دهنده آنها فاصله ايجاد نشود بجاي من هرگز سخن در ميان گفته ديگري نمي گويم بايد نوشت من هرگز د رميان گفته ديگري سخن نمي گويم
كلمات مركب:اجزاي كلمات مركب بايد سعي كرد پيوسته و با هم نوشته شود مانند بزرگداشت- يكشنبه- صاحبدل-
كلمه مركبي كه پيوسته نوشتن دو جزء آن سبب اشتباه يا دشواري در خواندن يا نوشتن كلمه مي شود بهتر است اين دو جزء از هم جدا ولي نزديك به هم نوشته شود مانند هم منزل- هم خانه- ضمانت نامه
تنوين:تنوين مخصوص زبان عربي است و در زبان فارسي نبايد آن را بكار برد بنابراين نوشتن كلماتي از قبيل جاناٌ زباناٌ گاهاٌ و ناچاراٌ درست نمي باشد و بايد به اينگونه نوشته شود به ناچار گاهي جان زباني
حذف فعل به قرينه:حذف در لغت يعني افكندن و در دستور زبان عبارت از آن است كه كلمه يا كلمه هايي را از اركان و ديگر اجزاي جمله به قرينه بياندازند. حذف ممكن است به قرينه لفظي يا معنوي انجام گيرد.
اگر كلمه اي را كه حذف مي كنيم معادل آن كلمه را در جمله داشته باشيم حذف به قرينه لفظي مي گوئيم
اگر كلمه اي را حذف مي كنيم معادلش را در جمله نداشته باشيم و از معني و مفهوم به آن كلمه پي ببريم حذف به قرينه معنوي مي گوئيم.
شرط اساسي حذف آن است كه فعل در تمام جمله ها مشترك باشد يعني فعل حذف شده به همان شكل در جمله آخر آورده شود. مثال:
بازرگاني را شنيدم كه 150 شتر با و چها بنده خدمتكار داشت. (حذف به قرينه لفظي( ( شتر بار داشت و ...)
دوستم به دانشگاه وارد و به كلاس رفت ( اشتباه است چون فعل وارد شد و كلاس رفت هم فعل نمي باشند)
باران رحمت بي حسابش همه جا رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده ( حذف به قرينه معنوي . چون است حذف شده بدون اينكه جمله معيوب شود. رسيده است ...كشيده است)
شيوه نگارش اعداد در مطبوعات:
در روزنامه ها و مجله ها بر خلاف متن هاي ادبي و دستور زبان فارسي اصل استفاده از رقم است مگر در موارد استثنايي كه بايد همانند ادبيات از صورت حروف آن بهره جست.
معدود عددهايي كه بايد اعداد آنها با رقم نشان داده شود 1- مبلغ 2- درجه 3-صفحه كتاب 4-شماره مواد قانوني 5- شماره شناسنامه 6- تاريخ تولد 7- ساعت 8- سايز 9- ساعت و غيره
استثناعات اين قاعده:
بر خلاف اصل استفاده از رقم در مطبوعات در برخي از موارد بايد براي نشان دادن شمارش به صورت رياضي همانند ادبيات و دستور زبان فارسي از حروف استفاده كرد
1- اعداد يك رقمي مانند شش نفر- نه لشكر
2- اعدادي كه در آغاز سطر قرار مي گيرند
مثل ده نفر در جاده جان باختند(در اول جمله)
در جاده 10 نفر جان باختند (در وسط جمله)
3- اعداد تقريبي را به صورت حروف نوشته مي شود مثل چهار، پنج نفر در حادثه زخمي شدند.
4- اعداد ترتيبي اعدادي را گويند كه نشان دهنده رتبه معدود باشد مثل رتبه سوم لشگر نهم
5- اعداد غير آماري مانند صد بار گفتم (نشان دهنده كسرت است نه آمار)
تقطيع اعداد چند رقمي:
براي نشان دادن چنين اعدادي از تركيب حروف و اعداد استفاده مي كنند بدين طريق كه هر سه رقم را در رديف قرار مي دهند. قاعده تقطيع براي ارقام پنج رقمي و بالاتر صادق است. اگر رقمي به صورت 268.425.262 داشته باشيم بايد به صورت 268 ميليون و 425 هزار و 262 ريال نوشته شود
خلاصه نويسي:
كم كردن حجم مطالب بدون اينكه در مفهوم و هدف و پيام متن تغيير و كمبودي داده شود به عبارتي ديگر تهيه فشرده مطالب است براي جبران كمبود وقت در گذشته خلاصه كردن كتابها ارزش نداشت ولي در حال حاضر بدليل كمبود وقت انسانها ترجيح مي دهند از فشرده كتابها و نوشته ها استفاده كنند از اين رو خلاصه نويسي جاي خاصي در ادبيات معاصر پيدا كرده است.
فن خلاصه نويسي منحصر به داستان نمي شود بلكه در نمايش نامه ها مطالب روزنامه ها اخبار و غير جايگاه ويژه اي دارد هر نوشته اي را به دو صورت مي توان خلاصه كرد
الف- با حذف مطالب زائد به ترتيبي كه كلمات و عبارات نويسنده تا حد امكان حفظ شود
ب- به صورت نقل به مضمون و كوتاه كردن مطلب
روش اول بيشتر در كوتاه كردن مقاله ها و سخنراني ها و همچنين براي درج در روزنامه ها و مجله ها و يا نشر وسايل ارتباط جمعي معمول است و مي توان آن را (شيوه مطبوعاتي) ناميد در گزارش نويسي بايد از شيوه اول استفاده نمود زيرا يكي از شرايط خلاصه كردن رعايت امانت است براي خلاصه كردن كتابهاي مفصل بخصوص داستانها روش دوم متداول مي باشد.
شيوه خلاصه كردن يك كتاب:
1- مطالعه كتاب و درك كامل از موضوع و مفهوم و هدف نويسنده
2- نكات مهم و مطالب اساسي كه تعيين كننده سرنوشت قهرمان كتاب است در خلاصه نويسي حتما بايد ذكر شود
3- اگر داستان براي يك نتيجه اخلاقي اجتماعي و يا سياسي نوشته شده باشد خلاصه آن نيز بايد چنان باشد كه خواننده را به همان نتيجه راهنمايي كند
4- زمان افعال بايد هماهنگ و يكنواخت باشد
5- متني را كه خلاصه مي كنيم بايد يكسان و يك دست باشد
6- جملات بايد كوتاه و ساده و روان باشد
7- قواعد درست نويسي و قواعد دستوري بايد رعايت شود
8- در خلاصه نويسي بايد نتايج كتاب را با هوشياري بدست آورد.
بازنويسي و تفاوت آن با بازآفريني: در بازنويسي نويسنده تنها تكيه بر ذوق ادبي و توانايي خود دارد و اثر جديدي را خلق نمي كند بلكه همان متن كهن را گرفته با رعايت ضوابط و قواعد بازنويسي آن را از نو مي نويسد بذون آنكه محتوا و پيام متن اصلي را تغيير دهد در واقع در بازنويسي نمي توان طرح اصلي را دست كاري ككرد بلكه چهار چوب و طرح اصلي و استخوان بندي متن باقي مي ماند اما در بازآفريني نويسنده علاوه بر داشتن ذوق هنري و توانايي و قدرت نويسندگي به وجود آورنده يك پديده نو است و اثر جديدي را خلق مي كند در بازآفريني اساس و بنياد طرح اصلي به هم مي خورد و شكل و فرم تازه اي بوجود مي آيد
هدف از بازنويسي متن هاي كهن فارسي به زبان ساده امروزي آن است كه كودكان و نوجوانان بتوانند با شوق و رغبت بسياري آثار گذشنه را بخوانند و از طريق آن آثار گاه با مضامين پر ارزش و غني فرهنگ گذشته ايراني آشنا شوند و بتوانند پيوند خود را با گذشته حفظ كنند و از طريق آن ذهن خود را تلطيف نمايند.
گزارش نويسي: گزارش در لغت به معناي آگاه ساختن و شرح و تفصيل ( مفصل) گويي است
منظور از گزارش دادن اطلاعات و آگاهي سازمان يافته به خواننده است و در گزارش موضوعي به شرح و تفصيل بيان مي شود. منظور به طور دقيق تر گزارش نويسي عبارت است از نگارش اطلاعات حقايق، مسائل و رويدادها است كه بر مبناي آن گرفتن تصميم آگاهانه امكان پذير باشد.
هدف از گزارش نويسي: براي حل دشواريها و توسعه كشور و اقدامات اصلاحي نياز به نوشتن گزارش احساس مي شود. توسعه يك كشور ادامه ندارد مگر بر مبناي آگاهي هاي سحيح و ارقام و آمار كه به صورت منطقي تنظيم شده باشد در حقيقت هدف از گزارش نويسي كمك به حل دشواريهايي است كه در كشور وجود دارد. از آنجايي كه در سازمانهاي دولتي و شركتي و موسسات خصوصي مبناي تصميمات بر گزارش هايي است كه از طرف كاركنان و متخصصان تهيه و به مقامات داده مي شود و همچنين همه بررسي ها و پژوهشهاي علمي كه در دانشگاهها و موسسات تحقيقاتي انجام مي گيرد بايد به صورت گزارش در اختيار ديگران قرار گيرد.
انواع گزارش از لحاظ نحوه ارائه:
1- به صورت كتبي: هر گاه نتيجه كار و بررسي به صورت نوشته در اختيار گيرنده قرار گيرد آن را گزارش كتبي مي گويند
2- به صورت شفاهي: چنانچه گزارش به صورت سخنراني باشد آن را گزارش شفاهي مي گويند.
گزارش از حيث محتوا:
1- گزارش اطلاعي: اين گونه گزارش بر مبناي وقايع و حقايق تهيه و تنظيم مي شود و در آن گزارشگر اطلاعات لازم اعم از پيشامدها و ارقام و آمار در اختيار گيرنده گزارش قرار مي دهد
2- گزارش تحقيقي: اين گونه گزارش بر پايه تحقيق و بررسي است و گزارشگر به ذكر تحقيقات و كشفيات تازه خود مي پردازد
3- گزارش تحليلي: كاملترين نوع گزارش است اين نوع گزارش آميخته اي از گزارش اطلاعي و تحقيقي است. گزارش با تجزيه و تحليل و تفسير مطالب همراه است اين نوع گزارش بيشتر از انواع ديگر گزارشها رايج است
مراحل گزارش نويسي:
1- انتخاب موضوع
2- جمع آوري اطلاعات
3- طرح ريزي مطالب
4- عرضه كردن اطلاعات جمع آوري شده
جمع آوري اطلاعات:
يكي از پايه هاي اصلي گزارش نويسي محسوب مي شود عموما جمع آوري اطلاعات و تحقيق به سه امكان پذير است
1- مشاهده: سريع ترين و قابل اعتمادترين راه براي به دست آوردن اطلاعات است
2- پرس و جو: كه خودبه دو شكل مصاحبه يا پرسشنامه صورت مي گيرد
3- تحقيق از كتابخانه اينترنت و پژوهش از راه مطالعه
طرح ريزي مطالب:
در اين مرحله وظيفه نويسنده گزارش حساس تر است و پس از جمع آوري اطلاعات بايد مطالب طبقه بندي شوند. يادداشت هاي مهم و غير مهم از هم جدا شوند در اين بخش قسمتهاي مهم گزارش و تقدم و تاخر آنها نسبت به هم بايد مشخص شود.
عرضه كردن اطلاعات جمع آوري شده:
گزارش نويسيدر اين مرحله تجلي پيدا مي كند و نويسنده با هوشياري و دقت و ظرافت مطلب خود را عرضه مي كند
تفاوت خبر، گزارش و مقاله: خبر: امري تازه يا وقوع حادثه اي را به آگاهي خواننده مي رساند مثلا در منطقه اي از كشور سيل جاري مي شود
گزارش: بيان تشريهي يك خبر است اگر در مورد سيلي كه جاري شده است مطالب مفصلي همراه با عكس و سوابق سيل در منطقه و اظهار نظر در مورد حادثه و نحوه پيشگيريهاي زمانهاي سيل نوشته شود آن نوشته گزارش است.
مقاله: اگر مطلبي در همين زمينه نوشته شود كه جنبه اظهار نظر يا انتقاد داشته باشد اين نوشته را مقاله مي گويند و معمولا با عكس همراه نيست در حالي كه خبر و گزارش ممكن است با عكس همراه باشد . مقاله اغلب جنبه تفصيلي دارد و طبعا نظر و عقيده نويسنده را درباره موضوع مقاله بيان مي كند . مقاله مي تواند زمينه هاي مختلف و گوناگوني را بررسي كند و انواع گوناگوني دارد مثل تحقيقي اجتماعي فرهنگي سياسي و غيره
مكاتبات اداري :+مكتوب:
در لغت به معني نوشته و نامه مي باشد بنابراين مي توان گفت هر بياني كه بر روي كاغذ منتقل گرديده است مكتوب ناميده مي شود.
امور سازماني وقتي جنبه رسميت به خود مي گيرد كه به صورت مكتوب در آيد . مكاتبات اداري به گونه هاي مختلفي در سازمانها رايج است مهمترين آنها عبارتند از نامه- بخشنامه- حكم- صورتجلسه- دستورالعمل و دستور
نامه: در لغت به معني نوشته، كاغذ نوشته، كتاب و مكتوب است و در عرف بيشتر مكاتبات اعم از اداري و غير اداري نامه گفته مي شود نامه را مي توان با توجه به نويسنده و دهنده پيام به دو دسته خصوصي و عمومي تقسيم كرد:
1- نامه خصوصي: فردي براي اهداف شخصي خود به شخص ديگري مي نويسد
2- نامه عمومي (اداري): هرگاه شخصي در مقام و شخل اداري براي سازمان يا موسسه اي نامه اي بنويسد نوشته او جنبه عمومي دارد همچنين تمام مكاتباتي كه از ناحيه وزارتخانه انجام مي پذيرد نامه عمومي بحساب مي آيد. در اغلب كتابهاي نويسندگي از مكاتبات عمومي به عنوان نامه اداري تعبير شده است. زيرا اينگونه نامه همواره در جهت اداره امور سازماني نوشته مي شود.
مار اقتصاد ایران در سال سررسید سند چشم انداز یعنی سال ۱۴۰۴،به کدام سمت میخزد؟ ماحصل مطالعات اجمالی انجام شده در این مقاله، حکایت از این واقعیت مهم دارد. تمثیل مار برای سال آتیبرازنده بوده و اقتصاد ایران باز هم در سنگفرش پارادوکسهایرنگارنگ به خزیدن خود ادامه خواهد داد. ۱۴۰۴
خلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴


۩۩۩ ☫ قالب شعر(ادبیات فارسی )سبک شعر ☫ ۩۩۩
سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴قَصیده(مار) :یک قالب شعر کلاسیک فارسی است موضوع قصاید مدح شاهان و بزرگان، وصف طبیعت و گاه پند و اندرز است. در این نوع شعر بیت اول با مصراعهای زوج همقافیه است. شاعران ایرانی قصیده را از شعر عربی گرفتهاند. تفاوت قصیده با قالبِ غزل در تعداد ابیات و موضوع شعر است. کمی یا زیادیِ بیتهای قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوّت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. شاعر میتواند قصیده را در وزنهای گوناگونی بسراید. بخش عظیم ادبیات فارسی را در سدهٔ ششم هجری، قصیده تشکیل میدهد. از برترین قصیدهسرایان گذشته ادبیات فارسی میتوان به سنایی، خاقانی، ناصر خسرو، مسعود سعد سلمان، انوری و منوچهری اشاره کرد.
فرق قصیده و غزل
قصیده دارای ۲۰ تا ۷۰ بیت است غزل دارای ۵ تا ۱۴ بیت است.
موضوع قصیده مدح شاهان و بزرگان وصف طبیعت، گاهی پند و اندرز و همچنین تهنیت جشنها میباشد، اما غزل نوعی شعر عاشقانه میباشد که بیان عواطف و احساسات، زیبایی معشوق و شکوه روزگار است .
انواع قصیده
۱ مدحی ۲ مذهبی و فلسفی ۳ اخلاقی و زهدی ۴ سیاسی و اجتماعی

۩#خــُلدستان طریقتخلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴ (صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت