معشوقه آشنائی آشفته می‌ نمایی؟*
عاشق » منم غریبی از شهرِ ناکجایی

معشوقه جان: چِه داری، کز سِر خبر نداری
عاشق: بر آستانت دارم سَرِ گدایی

معشوقه : ماده مرغی کز این مقام خوانی؟
عاشق :چه خوش‌ نوایی از باغِ بینوایی

معشوقه:میل مستی، رو مست شو که رَستی
عاشق: بِه مِی‌ پرستی، جستم زِ خود رهایی

معشوقه: جُوی نیرز، گر زهد وُ توبه داری
عاشق :به توبه رستم از زهد وُ پارسایی

معشوقه : دلربایی ما را چگونه دیدی؟
عاشق: چو خرمنی گُل در بزمِ دلربایی

معشوقه : آن ترنجم کاندر جهان نگنجم*
عاشق: بِه از ترنجی لیکن بِه دست نایی

معشوقه: چون ذرّه با مهر عِشق بازی؟*
عاشق: از آنکه هستم سرگشته‌‌ ای جدایی

معشوقه:گر(طریقت) در چشمِ ما نشیند
عاشق: حدیثِ مستان،‌ سرّی بُود خدایی
🌷

لبخند مهربان تو جان بر تنم دمید

تنهای خاکیم شده یا اَیُهاالحمید

مهتاب حاجتم چو برآمد مرا اُمید

مادر مبارک است تورا مهربان نوید

به هستی دو موجود والاترست

دوم میهن وُ اَولــــش مادرست

ستایش کند هر که او مادرست

که والاتر ازهرچه سیم وُ زَر ست

تو ای مادر من فــــدای تُو مَن

توئی ســــرور مُلک هر انجمن

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif

(خطبه دوم )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم