برآستان جانان(ماه وش ) ورژ ن بوسیدنی

۩۩☫برآستان جانان(ماه وش ) ورژ ن بوسیدنی ☫۩۩

ماهِ وَش می خواهمت بوسیدنی سرگرانِ جذبۀ نوشیدنی

لانه را بگذار بــر آلودگان سوی این میخانه شو آخر روان

ماه وَش آرای شب باشد سفر همرهت افواج اَنجُم رهسپر

ساربان سرکرد آواز تو را تا بپوند د به اصل ماجــرا

مَرکبی کو بارِ عاشق ماه وَش راه مستان می روم فرهاد وش

***

ماه وَش: هر شام ،زلفت دیدنی
عطِــر گیسوهای تـــو بوییدنی

سیب بر بالای سرو آورده ای
سرخ وُ شیرین، آبدار و چیدنی

آدم از خاک است و حــوآ آتشین
آتشت جانــان من روییدنی

جز کتاب مهر تو کو مهرگان
فصل قشلاق است ما کوچیدنی

غیر عشقت در دو دنیا هر چه هست
سرد و بی جان، فانی و پوسیدنی

عاشقت هستم نپرس از من چرا
عشق: ممنوعه ست ،ناپرسیدنی

با (طریقت) باش تادر زندگی
بوسه خواهم زد :برآن، بوسیدنی

۩۩۩☫ اشعار (طریقت ) نرخ بوسش /دوبیتی ☫۩۩۩

.

..

.

.

معشوقهء ما که طعم بوسشقندست

معشوقه نگفته :نرخ بوسشچنداست

تاشامِ وصالِ وی هزاران شب وُ روز

مجنــونِ (طریقت) آرزویــش بندست جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

معشوقه ی ما تمام قند است وُ عسل
از طعم عسل نگــفـــته :نرخی ، زِ اَزل
ما تا به اَبد وصال «نسرین» طـلــب
معشوقه ی ما ، ساقی و می گشت وُغزل ...

ای سراپا شعله و گرما ، در آغوشم بگیر

بی تو من میمیرم از سرما ، در آغوشم بگیر

با نگاهت شور و مستی ریز بر جام دلم

هرکجا دیدی مرا ، آنجا در آغوشم بگیر

چشم من چون قاب عکسی ، خالی از تصویرتست

عکس خود بر دیده ام بنما ، در آغوشم بگیر

سینه ام لبریز و دل در التهاب از عشق تو

فارغم کن از غمت ، بازآ ، در آغوشم بگیر

نازنین ، آرام جانم ، روز و شب در لحظه ها

بی تو تنها میشوم ، تنها در آغوشم بگیر

با دل بی حوصله بازی چرا؟ ای گل ، نکن

وعده ی امروز را فردا ، در آغوشم بگیر

بوسه می گیرد (طریقت) آن لبان لعل را

همزمان با بوسه ی لبها ، در آغوشم بگیر

۩خــُلدستان طریقت( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت
http://sorodehay-tarighat.blogfa.com/post/5362

۩۩☫برآستان صبح (خدا را خدایی کنیم)اشعار ۩۩

صبح آمد ، نم نم باران پاییزمبارک بادت

خش خش آرام پاییز دل انگیزمبارک بادت

صبح ِ مست از قهقه گنجشگکان کوچه ها

مستی پرواز در ، رویای لبریزمبارک بادت

عشق با لبخند زیبایت ، نمایان می شود

پلک بگشا ، مستی ِ عطر دلاویزمبارک بادت

صبح ، میلاد تبسم بر لب زیبای توست

شوق آغازین ِ لبخند سحر خیزمبارک بادت

طلعت صبح و فروغ پر شکوه آفتاب

لابلای پلک های سحر آمیزمبارک بادت

از (طریقت)بوسه ی شبنم به چشم نسترن

صبح ِ درآغوش پاییز طلا ریزمبارک بادت

۩خــُلدستان طریقت( اشعار/منتخب )۩۩️✍محمّدمهدی طریقت

#محمد مهدی #طریقت

✍️ حمید محمد مهدی طریقت

۩خــُلدستان طریقت(بازنشسته )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

آری (طریقت) با سعادت همردیف است * مبارکباد=> ۱۴۰۴= شعر☫۩۩۩ ۱۳۴۴

۩۩۩ ☫ آری (طریقت) با سعادت همردیف است ☫۩۩۩

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )مبارکباد=> ۱۴۰۴= شعر۩۩۩ ۱۳۴۴

سال نو شد

یک شعر یک شاعر شبِ بی انتهایی
آنقـــدر اینجا میــسرایم تــا بیــایی

اندیشه کردم بی جهت فکر تو بودم
شعری سرودم شعر مالیخولیایی

آری کلاس انجمن خاکستری شد
مانند روپوش کلاس ابتدایی

نقّاشیم را میکشی با شعرهایت
لیکن نمی خواهم رمان های کذایی

ایکاش میشد آخرش خوش عاقبت بود
مثل تمام فیلمهای سینمایی

امسال هم پائیز دارد می رسد باز
شاهینی از ره می رسد ، مرغ همایی

آری (طریقت)با سعادت هم ردیف است
این شعر ، این شاعر شبِ شعر جدایی

حمید(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

۩#خلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩ محمد مهدی طریقت


قدم چو می نهم ازین سرای ظلمانی

شوم حماسه ی امواجِ بُرون استانی

چو از حماسه ی وحدت نبوده آگاهی

رها شوم ز غمِ غُصه های پنهانی

مرا زِ باده بشوید بعدِ جان دادن

روان من بِرَهد از غمِ مسلمانی

چه خوش بود که نشیند صنم به بالینم

به ساز وُ چنگ زند نغمه‌های شاهانی

نگار وُ یار من آن ساقی دل‌آرائی‌ شد

که بوده کشورِ عرفان وُ عشقِ ایرانی

به روی قبرِ من این جمله حک شودعالی

فنا شده است به عالم زِ خویشتن فانی

به کلکِ عشق نگارد به روی مقبره‌ام

که مُبتلای رهِ عشق شد : به آسانی

زند ترانه که خُلدبرین (طریقت) شد

مزار شاعرِ روشن‌ضمیرِ بُستانی

۩۩۩ ☫)آغاز اسپند (خورشیدی)شاخ امید (404 1مبارک باد ) ☫ ۩۩۩

هستی‌اگر هستم تورا، مستی‌اگر مستم تو را
هستم خمارِ چشمِ تو، زنجیر و پابستم تو را

محتاجِ جامی تازه‌ ام، تا میْ کندانداز‌ه‌ ام
عاری شَوَم از خویشتن، مستی شود شیرازه‌ ام

آیینه ای آیینه ام، تسکینِ آهِ سینه ام
هستی تو با من تا ابد، گنجی تو در گنجینه‌ ام

خاکِ مرا پیمانه‌ کن، یادی از این دیوانه کن
تا خویش پروازم بده، این پیله را پروانه کن

در من بِدَم آواز کن، قفل از سکوتم باز کن
چرخی بزن‌در جانِ من، تا اوجِ من پرواز کن

از من گلویی تازه‌کن، این عشق‌را افسانه‌کن
احساس را تکثیر کن، این‌خانه را گلخانه کن

هستی، اگر با من بگو، حتّی اگر دشمن بگو
یاری اگر یارم تو را، من دوست می‌دارم تو را..


من‌دوست می‌دارم‌تو را

به ملازمانِ سلطان، که رساند این دعا را؟
که به شُکرِ پادشاهی، زِ نظر مَران گدا را

ز رقیبِ دیوسیرت، به خدای خود پناهم
مَگَر آن شهابِ ثاقب مددی دهد، خدا را!

مُژِه‌یِ سیاهت اَرْ کرد به خونِ ما اشارت،
ز فریبِ او بیندیش و غلط مکن، نگارا

دلِ عالمی بِسوزی چُو عِذار بَرفُروزی
تو از این چه سود داری، که نمی‌کنی مدارا؟

همه‌شب در این اُمیدم که نسیم صبحگاهی،
به پیام آشنایان، بنوازد آشنا را

چه قیامت است، جانا، که به عاشقان نمودی؟
دل و جان فدای رویت، بنما عِذار ما را

به خدا، که جرعه‌ای دِه تو به حافظ سحرخیز؛
که دعایِ صبحگاهی، اثری کند شما را.

گر مِی‌فروش حاجتِ رندان روا کند
ایزد گنه ببخشد و دفعِ بلا کند

ساقی به جامِ عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاوَرَد، که جهان پُر‌بلا کند

حقّا کز این غَمان برسد مژدهٔ امان
گر سالِکی به عهدِ امانت وفا کند

گر رنج پیش‌آید و گر راحت ای حکیم
نسبت مَکُن به غیر که این‌ها خدا کند

در کارخانه‌ای که رَهِ عقل و فضل نیست
فهمِ ضعیفْ رایْ فضولی چرا کند؟

مطرب بساز پرده که کس بی‌اجل نمرد
وان کو نه این ترانه سُراید خطا کند

ما را که دردِ عشق و بلای خُمار کُشت
یا وصلِ دوست یا میِ صافی دوا کند

جان رفت در سرِ می و حافظ به عشق سوخت
عیسی‌دَمی کجاست که احیایِ ما کند

ادامه مطلب <<

محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم


ادامه نوشته

خلدستان :دفتر شعر(طریقت) مبارکباد=> ۱۴۰۴= شعر ۱۳۴۴

۩۩☫ دفتر شعر(طریقت) طره تاب افکنده ای ☫۩۩

نوروز، این جشن کهن و یادگار دوران ایران باستان نخستین روز سال خورشیدی ایرانی برابر با یکم فروردین ماه در تقویم خورشیدی ایرانی است . خواستگاه این جشن ایران باستان است و مردم در سراسر فلات بزرگ ایران در این روزها به جشن و پایکوبی می‌ پردازند . نوروز مصادف با اعتدال یا برابری بهار است، چرا که در روز نخست فروردین، خورشید در موقعیت ابتدای برج حمل قرار می‌ گیرد و استوای زمین را قطع می‌ کند و این حالت باعث برابری ساعات روز و شب می ‌شود. ۱۲ ساعت روز و ۱۲ ساعت شب است. نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو به شمار می‌ رود. جالب توجه است که نوروز به‌ عنوان یک جشن کهن و باستانی که از نیاکان ما به ارث رسیده است به اسم «روز بین‌ المللی نوروز» توسط سازمان یونسکو به‌ عنوان میراث فرهنگی معنوی بشر ثبت جهانی شده است. نکته دیگر این است که این عید از روزهای مقدس و اعیاد مذهبی زرتشتیان به شمار می‌ رود. در تقویم لحظه ی تحویل سال، مشخص کننده نخستین روز از لحظه ی تحویل سال، مشخص کننده نخستین روز از ماه فروردین است که با نام هرمز روز و یا اورمزد روز می‌ شناسند. اگر لحظه تحویل سال قبل از ظهر و یا در نیمه اول شبانه روز باشد، همان روز نوروز است و اگر لحظه تحویل سال بعدازظهر و یا نیمه دوم روز باشد فردای آن روز، نوروز است. نوروز به معنی آغاز فصل بهار و اعتدال جشن گرفته می‌ شود. نوروز همواره در بین ایرانیان از ایام رویش و رشد طبیعت به شمار می‌ رود و همگی بر این باورند باید در سال جدید و هم‌ زمان با رستاخیز طبیعت لباسی تازه از نگرش و روان بر تن کرد و تحولی رو به رشد در خود ایجاد کرد. واژه نوروز خواستگاهی اوستایی دارد و به ‌مرور زمان شکل نوشتار و تلفظ آن دستخوش تغییر شده است. امروزه در زبان فارسی نوروز به دو معنی نوروز عام و نوروز خاص شناخته می‌شود. نوروز عام: روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو، نوروز خاص: روز ششم از ماه فروردین با نام «روز خرداد». در ایران باستان، ایرانیان نوروز را با نام «ناوا سردا» به مفهوم سال نو یاد می‌ کردند. سایر مردم در آسیای میانی مانند خوارزمشاهیان و سغدیان، نوروز را «نوسارجی» و «نوسارد» می‌خواندند. تاریخچه نوروز در برخی متون کهن و در شاهنامه فردوسی، تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متون، کیومرث به‌ عنوان بنیان‌ گذار نوروز شناخته شده که نوروز روز پیروزی جمشید بر دیوان است. دیوان نماد پلیدی‌، تاریکی، جهالت و خشونت بوده و عروج جمشید و کیخسرو نیز در این روز اتفاق افتاده است که در این روز جمشید جهان غیب را در جام جهان‌ بین مشاهده کرد. این جام، جامی بود که کیخسرو جای بیژن را در آن مشاهده کرد و رستم را پی او فرستاد. نوروز در زمان هخامنشیان در سنگ‌ نوشته ‌های موجود اطلاعاتی از برگزاری نوروز به ‌طور مستقیم یافت نشده اما بررسی‌ های انجام شده روی این سنگ ‌نوشته ‌ها نشان می ‌دهد که هخامنشیان با جشن نوروز آشنایی داشتند. عده ‌ای معتقد هستند که کوروش بزرگ نوروز را در سال ۵۳۸ (قبل از میلاد)، جشن ملی اعلام کرد. کوروش کبیر در این روز بزرگ برنامه‌ هایی برای ترفیع سربازان، پاک‌ سازی اماکن همگانی و خانه ‌های شخصی و نیز بخشش محکومان اجرا می‌کرد. داریوش اول هخامنشی نیز سکه‌ ای از جنس طلا ضرب نموده بود که در یک‌ طرف آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده و گمان بر این است که این ضرب سکه به مناسبت نوروز سال ۴۱۶ (قبل از میلاد) بوده. جالب است بدانید که در زمان هخامنشیان جشن نوروز در بازه زمانی ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌شده است. نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان در دوره اشکانیان و ساسانیان برگزاری جشن نوروز و مهرگان رواج داشته است. در دوره ساسانیان جشن نوروز ۶ روز بوده است و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می ‌شد. نوروز کوچک (نوروز عامه) ۶ روز طول می ‌کشید و در روز ۶ فروردین، نوروز بزرگ (نوروز خاص) برگزار می ‌شده است. نوروز در دوره قاجار دربار قاجار تدارک ویژه‌ ای برای برگزاری باشکوه‌ تر این عید باستانی در نظر می‌ گرفتتد. ازجمله این مراسم «سلام نوروزی» بود که در سه بخش برگزار می‌ شد. سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سر در. نوروز در دوران معاصر نوروز همواره به ‌عنوان جشنی ملی و میراث فرهنگی در دوران معاصر مورد توجه ایرانیان سراسر جهان قرار داشته و هرسال برگزار می ‌شود. شوروی سایق برگزاری آشکارای نوروز را برای کشورهای تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان ممنوع اعلام کرده بود و مردم در آن بازه زمانی نوروز را برای خود به ‌طور پنهانی برگزار می‌کردند. همچنین در زمان طالبان، برگزاری این مراسم باشکوه برای افغان ‌ها ممنوع اعلام شده بود. طالبان تنها تاریخ هجری قمری را قبول داشتند. با همه این فراز و نشیب ‌ها، نوروز در سال‌ های اخیر بسیار بیشتر از پیش مورد استقبال قرارگرفته و گویی جهانی ‌تر شده است. سرانجام مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۰ قطع ‌نامه‌ ای در چارچوب ماده ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح تصویب کرد و روز ۲۱ مارس برابر با اول فروردین را روز جهانی نوروز اعلام کرد. در ۷ فروردین سال ۱۳۸۹، نخستین جشن جهانی نوروز در تهران برگزار شد که در پی آن، تهران به‌ عنوان دبیرخانه نوروز شناخته شد. در سال ۱۳۹۱ برای نخستین بار ایران میزبان برگزاری جشن برای یونسکو بود که این مراسم در صحن عمومی سازمان ملل برگزار شد. ایرانیان مقیم خارج از کشور چندین سال است که این مراسم باشکوه را به‌ صورت عمومی و همگانی در اروپا، امریکا، کانادا و سایر کشورها به پا می ‌دارند. نکته خوشایند دیگری که وجود دارد این است که از سال‌ های اخیر تاکنون روسای کشورهای زیادی هرسال عید نوروز را به ایرانیان تبریک و آن را گرامی می‌ دارند. آیین‌های نوروزی نوروز مجموعه‌ ای گسترده از جشن ‌ها و مناسبت‌های متعدد است که به آن‌ ها می‌ پردازیم. ۱. خانه ‌تکانی: یکی از آیین‌ های مرسوم نوروز خانه‌ تکانی است. در این مراسم خانواده‌ ها شروع به گردگیری و شست ‌و شو و تمیزکاری منزل و محل زندگی خود می‌ کنند و سعی بر این است که تا قبل از لحظه سال تحویل همه خانه مرتب و تمیز شده باشد. در این مراسم همه اعضای خانواده به نوعی در انجام مسئولیت ‌های پاک ‌سازی شرکت می‌ کنند. ۲. چهارشنبه ‌سوری: همان‌ طور که از اسمش پیداست آیین اصلی این مراسم افروختن آتش است. مراسمی که از دیرباز تاکنون جایگاه خود را میان مردم حفظ کرده است. برافروختن آتش و پریدن از روی آن همراه با شعر و آهنگ مخصوص خود در شب آخرین چهارشنبه سال پیکره اصلی این مراسم را تشکیل می‌ دهد. ۳. زیارت آرامگاه و قبور: در آخرین پنجشنبه سال و پس از چهارشنبه‌ سوری مردم برای بزرگداشت رفتگان خود و تکریم به آن‌ها به مزار آن‌ ها می ‌روند. ۴ . الفگی: این مراسم در خراسان بیشتر از سایر مناطق رواج دارد. مردم در مراسم الفه که بیشتر در مساجد و آرامگاه ‌ها برگزار می‌ شود برای احترام به مردگان خود کیک‌ های محلی درست می‌ کنند و به همراه سبزه در سفره می‌ گذارند. ۵. سفره نوروزی: انداختن سفره نوروزی که به سفره هفت ‌سین بیشتر شهرت دارد از دیگر مراسم اصلی به پا داشتن نوروز باستانی است. هفت‌ سین سفره را سبزه، سیر، سماق، سمنو، سنبل، سنجد و سیب تشکیل می‌ دهد. علاوه بر این اجزای دیگری می ‌تواند در سفره باشد که شامل ماهی قرمز، تخم‌ مرغ رنگ‌ شده، شمع، جامی پر از آب با چند قطره گلاب، آینه دوری از بدی ‌ها و نیز قرآن است. ۶. خوراکی‌ های نوروزی: از متداول‌ ترین خوراکی‌ هایی که در ایام نوروز پخته می ‌شود، سمنو است. این غذا با استفاده از جوانه گندم درست می ‌شود و بسیار مقوی است. در نقاط مختلفی از ایران، افغانستان و سایر کشورها طبخ سمنو آداب خاصی دارد که در آن بسیاری از دختران آن را در طول شب و با آوازها و نغمه ‌های مخصوص آن مراسم شروع به طبخ سمنو می‌ کنند. همچنین رسم است که در شب اول عید سبزی‌ پلو با ماهی طبخ شود و نیز شیرینی ‌های مخصوص مثل نان نخودچی درست کنند. به‌ طورکلی هر منطقه غذای مخصوص خود را برای ایام عید دارد. ۷. دید و بازدید: دید و بازدید یا عید دیدنی از سنت‌ های مهم نوروزی است. در این مراسم مردم به خانه‌ های خویشاوندان، دوستان و عزیزان خود می ‌روند و خود نیز میزبان آن ‌ها در روزهای آینده خواهند شد. بسیاری نیز به مزار و آرامگاه عزیزان از دست رفته خود می ‌روند تا یاد آن ‌ها را گرامی دارند. ۸. لباس نو: حمام رفتن و پاک ‌سازی بدن و نیز پوشیدن رخت و لباس نو و آراسته از مراسم ضروری این عید باستانی است. در این ایام، اگر شخصی پول کافی برای خرید رخت و لباس نداشته باشد سعی می‌ کند پولی قرض گرفته تا برای خود و خانواده خود کفش و لباس تازه تهیه کند. چرا که باور بر این است که کسی که در روزهای نوروز لباس نو نداشته باشد و سال جدید را با لباس تازه آغاز نکند، از خوشی ‌های سال تازه بی ‌بهره می‌ ماند. در این ایام مردم سعی دارند تا به همنوعان خود دست کمک رسانده و به افرادی که از تملک مالی ضعیف‌ تری برخوردار هستند لباس نو هدیه می‌ دهند تا هیچ‌ کس در این ایام از نعمت داشتن لباس‌ های تازه و پاکیزه بی ‌بهره نماند. ۹. گردشگری: هرساله مردم بخشی از تعطیلات خود را به سفر به نقاط دیگر کره جغرافیا اختصاص می‌ دهد و به شهرهای دیگر سفر می‌ کنند تا روحیه‌ ای تازه کنند. ۱۰. مسابقات ورزشی: از قدیم‌ الایام برگزاری مسابقات ورزشی عمومی در معابر شهری از آیین نوروزی به شمار می‌ رفته است. مسابقات سوارکاری، کشتی و شطرنج ازجمله ورزش ‌های مرسوم در تاجیکستان است. در افغانستان نیز مردم مراسم ورزشی بزکشی را انجام می‌ دهند. ۱۱. طبیعت‌ گردی: مردم ایران در روز ۱۳ فروردین یا روز طبیعت به مکان ‌های طبیعی مثل جنگل ‌ها و باغ ‌ها و مناطق طبیعی خارج از شهر می‌ روند که این مراسم را سیزده ‌بدر می‌ نامند. از کارهای رایج این روز، گره زدن سبزه است. درواقع مردم بر این باورند که با گره زدن سبزه و سپس انداختن آن در رودخانه یا طبیعت، بخت خود را باز می‌ کنند تا در سال پیش رو اتفاقات خوش‌ تری برای آن‌ها رقم بخورد. این مراسم در جوان ‌ها بیشتر رواج دارد. ۱۲. نوروز خوانی: نوروز خوانی یا بهار خوانی از دیگر مراسم ایام نوروزی است.

خلدستان (سبک مار : ضرب المثل) حکایت +روایت =>طریقت

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )مبارکباد=> ۱۴۰۴= شعر۩۩۩ ۱۳۴۴

تک تکِ ثانیه ها بی رحمند

تک به تک از پیِ هم می رقصند

می شود گفت : پس از عمرگران

همه ی عقربه ها ولگردند

***

دفترِ شعر وُ غزل بر طرّه تاب افکنده ای
پرده‌ی مشکین شب بر آفتاب افکنده ای

رونق بازار بردی جلوه‌ی مَه کاستی
مآهتابا رویِ گیسویت نقاب افکنده ای

از کمندت کن رها صیدی که سخت
در کمین طره‌ی پُر پیچ وُ تاب افکنده ای

زآتش عشق آرزوی انجمن را سوختی

وز شرارش دفتری در خاک وُ آب افکنده ای

تا نیفتد بر رخت جز چشم پاک عاشقان
بر کتاب از زلف مشکین صد نقاب افکنده ای

زلف را در پیچ و تاب انداختی بر رخ که باز
در صف دل‌های بی‌تاب اضطراب افکنده ای

زاهدِ اَهلِ طرب را در سماع انگیختی
مجلسِ بزم اَدب بر شیخ وُ شاب افکنده ای

محفل عشاق پاشیدی به دریای فراق
تور صیادی به استادی در آب افکنده ای

بَه چه سحر انگیز کز چشم رقیبانِ حریف
طرح بیداران محفل را به خواب افکنده ای

طایر دل در خور شاهینِ پیکان بلاست
بهر صیدش زلف دامی پُـر غراب افکنده ای

غنچه را دلتنگ کردی زان دهان ابرو کمان
وز لب خون رنگ لعلی چون خوشاب افکنده ای

تشنه ی اهل (طریقت) گاه چون دیوانگان
غرق کردی یا به صحرای سراب افکنده ای

خــُلدستان طریقت(حکایت :شعر )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

سبک شعر=سبک مار (طریقت )مبارکباد... ۱۴۰۴ شعر

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )مبارکباد... ۱۴۰۴ شعر ۩۩۩ ۱۳۴۴

سفره هفت سین | 120 عکس و ایده برای چیدن سفره هفت سین - دلبرانه

گلِ همیشه بهار از تو گفت و گو کردم

دلیلِ خاطره را از تو جست و جو کردم

برای سجده به محراب ابرویت هر دَم

زِ آب چشمه احساس خود وضو کردم

تو کز رواق شعارم نمی روی بیرون

مرو بمان که بدین شاعرانه خو کردم

اگر نشانه ای از بی نشانه پیدا نیست

رفو نموده ام آنجا که رو به رو کردم

جمشید اگر جامِ جَمَش دُرّ گران است !
مجنون، لقبِ مُحتَرمش دُّرگران است !

آدم برود محضرِ جبریلِ امین باز
تک برگیِ حَقُ القَدَمَش دُرّ گران است !

بعد از سفری با دم کوتاه مسیحش
الیاس بیاید قَسَمَش دُرّ گران است !

شاعر بنشیند : بنوازد غزل ناب
چای وُ غزلِ تازه دَمَش دُرِّ گران است !

قابیل برای دیه یِ حضرتِ هابیل
یک دانگ هوایِ حَرَمَش دُرِّ گران است !

درویش، تبرزین بزند بازویِ کشکول
جمشید(طریقت) ، قَلَمَش دِرِّ گرانست !

در پیِ شعر وُ غزل چون سرو نازی ماوراء
خوشتر از معشوقه ای مهمان‌نوازی ماوراء

بخت با من سازگار وُ ماه با من مهربان
شکر ایزد، کامکار وُ کارسازی ماوراء

سرو ناز قامتت از سر نهاده سرکشی
تُرک چشمی کرده ای با تُرکتازی ماوراء

یار چندان باده‌ام پیموده از دالان خویش
چون سبکبالان چرا در اهتزازی ماوراء

جامِ جانانی وُ ما افتادگان را دستگیر
ای بنازم ساقی مسکین نوازی ماوراء

عاشقی وُ مستی وُ خمخانه های نکته سنج
چون توانی داشتن پوشیده رازی ماوراء

شاهد این ماجرا چشم حریفان بست و رفت
نوبتی شد: نوبت سوز و گدازی ماوراء

هر یک از یاران ز مستی بر کناری خفته اند
برکناری خواب دیدم چشم بازی ماوراء

جا به تقریبی گرفتم در بر نازک خیال
دلبری در کف عنانِ حرص و آزی ماوراء

با سر زلفی که داری چشم امیدم توئی
آشنا آشفته دیدم دلنوازی ماوراء

پرتو ناز تو همچون طرّه‌ی دلبند من
تا سحرگه داشتم راز و نیازی ماوراء

از مه رخسار تو نشناختم باز آفتاب
تا سحرگاهان قضا کردم نمازی ماوراء

آبرو دادی قلم را با(طریقت) همنشین
بعد ازین معشوقهء نان و پیازی ماوراء

جغد فرتوتی هما شد ، گفته شد چیزی نگو
موشی آمد اژدها شد ، گفته شد چیزی نگو

رفت شَست پای خوشبختی به چشم زندگی؛
عشق امری ناروا شد ، گفته شد چیزی نگو

صحنه های انقلابی راکه ملّت خلق کرد
غرق گِــل از ابتدا شد ، گفته شدچیزی نگو

آنکه رسم کدخدایی را غلط اعلام کرد
کم کمک خود کدخدا شد ، گفته شدچیزی نگو

دست ملّت ضربه خورد افسار دولت کَندِه شد
دولت از ملّت سوا شد ، گفته شد چیزی نگو

دین و مذهب رفت زیر سلطه ی تزویرخان
منطقه ارض الرّیا شد ، گفته شد چیزی نگو

ملّتی که برج در برجش نشان از جشن داشت
ماه در ماهش عزا شد ، گفته شد چیزی نگو

زنده شد �ابن زیاد� وُ نوحه خوانی پیشه کرد
آب و نانش کربلا شد ، گفته شد چیزی نگو

شیخ از �اللّه اکبر�، �کِبر� را برداشت کرد
رفت بالا کبریا شد ، گفته شد چیزی نگو

از نماز بی وضو چیزی نمی گویم ولی
روزه ها بی ربّنا شد ، گفته شد چیزی نگو

هر حرامی کم کم از منبر حلالیّت گرفت
شهرها در کودتا شد ، گفته شد چیزی نگو

چارچنگولی ربا افتاد روی بانک ها
این رِبا هستی رُبا شد ، گفته شد چیزی نگو

مرزهای علم و دانش اینجا شد شیوخِ حوزه ها
دائماً هی جابه جا شد ، گفته شد چیزی نگو

هر چه مُلا بود و مکتب بود خالص ، دزد شد
دزدی اش هم برمَـلا شد ، گفته شد چیزی نگو

آن که فِرت و زِرت از اَرض و سما تفسیر داشت
کاسب ارز و طلا شد ، گفته شد نگو

نرم نرمک کلِّ بیت المال هاپولی شده است
پول ها پخش و پَلا شد ، گفته شد چیزی نگو

آب وُ خاک وُ کوه وُ دشت وُ نفت وُ گازیدن گرفت
جنگل و دریا فنا شد ، گفته شد چیزی نگو

گرد و خاک و دود و پارازیت و کوفتِ زهر مار
میکس با باد صبا شد ، گفته شد چیزی نگو

هر کجا کمتر گران کردند مایحتاج را
محشر کبرا به پا شد ، گفته شد چیزی نگو

فقرِ لامصّب چه بی وجدان ولایت می کند ؛
بانوا هم بینوا شد ، گفته شد چیزی نگو

آن چماقی را که می گفتند دیگر مُرده است
لامروّت ...لای پا شد گفته شد چیزی نگو

ظلم عین سگ پرید و پاچه ی ما را گرفت
گرچه دردش جانگزا شد ، گفته شد چیزی نگو

تازیانه مجری احکام تاتاری شـده
آش دوغ وُ شوربا شد ، گفته شد چیزی نگو

کارگر زندانی امّا کارفرمای مستــعد !
راهی آنتالیا شد ، گفته شد چیزی نگو

لاله ها روییده از خون جوانان وطن
مصلحت روز جزا شد ، گفته شد چیزی نگو

"دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد ؟ !"
آشنا ناآشنا شد ، گفته شد چیزی نگو

من نمی دانم کدامین شیر فاسد خورده ای
باعث این وضع ما شد ، گفته شدچیزی نگو

گُوهر ایران زمین " ایران: »کلِ مملکت
حذف از دنیا جدا شد ، گفته شد چیزی نگو»

شاعر ! از بالا (طریقت)می دهد اینک پیام :
دُژمن از دشمن جدا شد ، گفته شد چیزی نگو

ح(طریقت)جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت

دیگه از عاشقی نگو که عاشقی دروغ شده

عشق و یک رنگی کجاست،سر ریا شلوغ شده

عشوه شیرین چی شده،تلخ همه نگاهشون

بگوکه فرهادکجاست؟کوه شده گناهشون

همه زلیخا شدن و عاشق پاکی دیگه نیست

عشق همه دو رنگیه! رنگ خدایی دیگه نیست

باهم دیگه می جنگن و نمک پاشن رو زخماشون

رنگ صداقت بیارین رنگ کنین دو رنگیشون

باورکنین که آدما عشق وصداقت ندارن

می خوان که باپتک وتبر ریشه هم را درارن

هرکی می گه دوست دارم یه جوری ثابت بکنه

نه اینکه با دوست دارم یه جوری خوابت بکنه

واژه دوست داشتن وعشق این روزا مشکوک می زنه

قلبهای پاره پاره را یکی باید کوک بزنه

یکی می خواد فدات بشه ظاهرا عاشقت می شه

نمی دونم چرا میاد چرا میره دشمن راسخت می شه

باید که خورشید را نشوند تو قلب هرکی عاشقه

تاکه به جزعشق بسوزه هرچی تو قلبت قالبه

دود می شی سبک می شی پرمی کشی به آسمون

اونوقت می فهمی عاشقی عشق به خدای مهربون

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر ۩۩۩ ۱۳۴۴



ادامه نوشته

تولد سحرناز  (مبارکباد)1403خورشیدی=2025میلادی

از شاخه مُو، درخت مُو می روید
از تخم کَدو ، کَدویِ نو می روید
گویند :زِ کشت جو نرویَد گندم،
از گندم ما دوباره جُو می روید

معرفی وبلاگ : در لینک دوستان وبلاگ ۩۩۩ ☫ خُلِدستان طریقت ☫

کتاب باز :=> ردیف : 267 http://totti10.blogfa.com/

چرند و پرند : سحر ناز => ردیف : 268 http://nazsahar.blogfa.com/

مطالب و تصویر زیر به نقل از وبلاگ کتاب باز می باشد و با اجازه ادمین مدیر وبلاگ است

سلام بر شیفتگان همسرم

وبلاگ ناز سحر را در وبلاگتون با پست ثابت معرفی کنید

همین عکس را هم پست کنید

وبلاگ چرند و پرند را به دوستان و آشنایان معرفی کنید

مخصوصا به دانش آموزان و دانشجویان فرهیخته

به ارتشیان و سربازان دور از خانه

به افغانیان زحمتکش

به عراقی ها متمول و پولدار و خوشگذران

رمز ادامه مطلب همان **** خودتان است

ادامه نوشته

 مبارکباد   : سال نو /مسیحی  (میلادی)2025

۩۩۩ ☫ مبارکباد : سال نو /مسیحی (میلادی)2025 ☫۩۩۩

سرمایِ "دی" زبانه کشد شعله‌ور غزل
بر آستانِ دوست بخوان بیشتر غزل

قلبم هنوز زیر زمین لرزه‌های توست
بگذار تا بلرزد وُ زیر وُ زِبَــر غزل

با سعدی‌ام که گلستان به پا شود
با مولوی سماعِ قلم : اما اگر غزل

با حافظم اگر تو نگاهی به ما كنی
شیراز : رفته ای همه را شور وُ شر غزل

«ترسم كه اشك چشم مرا کور وُ کَر کُند
گوشم پُرست از این کّر وُ فَــّر غزل »

این قدر واضح است:که غم پرده در شود
هرگز بعید نیست: به دنیا خبر غزل

دیگر سپرده‌ام به (طریقت) مجال را
هر گونه نظم سُرائی مگـر غزل

دیوانه شدن با من و لیلا شدن از هیچ
چون برکه‌ شدم ، ماه هویدا شدن از هیچ

دریای نگاهت شده طوفانی و پر موج
من کشتی بشکسته و دریا شدن ازهیچ

دلداده‌ی چشمان توام لیلی‌ِ قلبم!
آیینه شدن بامن و زیبا شدن ازهیچ

من عاشق تو هستم و صد حیف تو دوری
صد ناله ز من حسرت شب‌ها شدن ازهیچ

(شاعر) شده ام ،شعر وصالست(طریقت)
این درد فراق از من و رویا شدن ازهیچ

دوست يعنی بغضِ لبخندم شكست
دوری و جای تو گلدانی نشست
دوست يعنی مثل جان و در تنی
دوست يعنی خوب شد تو با منی

دوست يعنی حسرت و لبخند و آه
می شوم دلتنگِ رويت گاه گاه

دوست يعنی جای پايت بر دل است
دوری از تو جانِ شيرين مشكل است

دوست يعنی نكته های پيچ پيچ
دوست يعنی جز محبت، هيچ هيچ

دوباره آمده‌ام تا یکی صدا‌ی همه
وطن! خوشم که رسیدم دمی برای همه

برای آن که به این زندگی نمی‌شود باور
هماره زود رسیدم که با لقای همه

هزار پاره‌ی زخمم فدای زخم تو باد
بگویم و بسرایم که تا نوای همه

به خانه‌ی دگران بزم عیش من گرم است
ولی خوشم که بمیرم وَ در سرای همه

که گفت، من که دگر بی صدا نخواهم بود
گلوی خسته‌ ی دلی این ندا ، ندای همه

هجوم فاصله‌ها از تو دور بُرد مرا
ببین دوباره رسیدم همه برای همه !

صدای عشق (طریقت) به مرگ تن ندهد
زبان بسته نه زیبد که مُبتلای همه

✍️محمّدمهدی طریقت

در ادامه مطلب شعرِشبانه => برآستان جانان تقدیم به محضر ادب دوستان )

۩#خــُلدستان طریقت ( #غزلواره+قصاید )


ادامه نوشته

خلدستان: ای سایه ماهت به سر اهل(طریقت)مبارکباد (قدیر یا غدیر)

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت)طنز ☫ ۩۩۩

آن‌ها دروغگو هستند
و می‌دانند که دروغگو هستند
و می‌دانند که
می‌دانیم که دروغگو هستند
و با این وجود
با صدای بلند دروغ می‌گویند!
***

روزگاری از جنون بر عزم جولانست طنز
کوهِ غم دشت از هجوم ناله دامانست طنز

دل به خون می‌غلتد ازشوری تبسّم‌ هاکذا
ریشخندِ آشپز دستش نمکدانست طنز

می‌زند بر طبلِ بیعاری مجدد شوخی‌است
پیچ و تاب ناز در شاخ غزالانست طنز

دل شکستن زلف او را آنقدر مخدوش کرد
می‌ چراند گله ای فکر پریشانست طنز

برنمی‌دارد تأمل نسخه‌ی دیوانگی
نسخهء تکرار بر مضمون عریانست طنز

بر تغافلخانه‌ی ابروی عالم بسته‌ایم
یارب این مینا همان بر طاق نسیانست طنز

هیچکس در بزم تکرار آنقدر گستاخ نیست
ای خدا در دیده‌ی آیینه مژگانست طنز

کوه هم از ناله خواهد رنگ تمکین باختن
مردم دانا به حرف پوچ نادانست طنز

با درشتان ظالمان هم بر حساب عبرت‌اند
سنگ ‌اگر مَرد است‌، جای شیشه‌، ‌سندانست طنز

عده‌ای بر جوع مردمخوار غالب می‌شود
بهْ که دانا گردن ظالم به احسانست طنز

وآ‌مصیبت خدعه بر طبع درشتت سود نیست
سنگ در آتش فکن چون جنگش آسانست طنز

بر سر بی‌مغز شاعر :تا به‌کی لرزد دلت
جوز پوچ برگُنبد و در دست طفلانست طنز

۩۩۩☫ ای سایه ماهت به سر اهل(طریقت)مبارکباد ۩۩۩

هلال عید، در ابروی یار گشته پدید

چراکه یار بر ابرو کمانِ وسمه کشید

کمانِ چله کشیدن به مــاه باید دید

بدان که قدر گذشت وُهلال ماه خمید

ما بی سر و سامان و پریشان نگاریم
یعنی زِ ازل عاشق و شیدای نگاریم

در روز ازل خواست خدا عهد بگیرد
از عمق جگر ‌گفته که دیوانه ی یاریم

نادیده دل از ما ببری حضرت دلبر
ما در بدر‌ صُولَت زیبای بهاریم

الحق که امیری به دو عالم شه والا
ما عاشق آن صورت زیبای نگاریم

کاری که تو کردی به دلم هیچ نکرده
دیوانه و مستِ خُمِ صَحبای نگاریم

شاهی به تو آید و غلامی به غلامت
ما خیل غلامان همه شیدای نگاریم

این قلب ، ترک خورده فدای سرت آقا
ما ساخته از خاک قدم‌های نگاریم

ای سایهءماهت به سرِ اهل(طریقت)
ما چشم به دستان کریمانه ی یاریم

ح. (طریقت)

۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید)۩# محمد مهدی #طریقت

<<<ادامه مطلب

ادامه نوشته

خلدستان: ای سایه ماهت به سر اهل(طریقت)مبارکباد + برآستان جانان

۩۩۩☫ ای سایه ماهت به سر اهل(طریقت)مبارکباد ۩۩۩

هلال عید، در ابروی یار گشته پدید

چراکه یار بر ابرو کمانِ وسمه کشید

کمانِ چله کشیدن به مــاه باید دید

بدان که قدر گذشت وُهلال ماه خمید

ما بی سر و سامان و پریشان نگاریم
یعنی زِ ازل عاشق و شیدای نگاریم

در روز ازل خواست خدا عهد بگیرد
از عمق جگر ‌گفته که دیوانه ی یاریم

نادیده دل از ما ببری حضرت دلبر
ما در بدر‌ صُولَت زیبای بهاریم

الحق که امیری به دو عالم شه والا
ما عاشق آن صورت زیبای نگاریم

کاری که تو کردی به دلم هیچ نکرده
دیوانه و مستِ خُمِ صَحبای نگاریم

شاهی به تو آید و غلامی به غلامت
ما خیل غلامان همه شیدای نگاریم

این قلب ، ترک خورده فدای سرت آقا
ما ساخته از خاک قدم‌های نگاریم

ای سایهءماهت به سرِ اهل(طریقت)
ما چشم به دستان کریمانه ی یاریم

ح. (طریقت)

۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید)۩# محمد مهدی #طریقت

<<<ادامه مطلب



هر که شد مَحرم دل در حرم یار بماند
وآن که این کار ندانست در انکار بماند

اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده‌ی پندار بماند

صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه‌ی خمار بماند

محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه‌ی ماست که در هر سر بازار بماند

هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند

جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند

گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس
شیوه‌ی تو نشدش حاصل و بیمار بماند

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دوّار بماند

داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنّار بماند

بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد
که حدیثش همه جا بر در و دیوار بماند

به تماشاگه زلفش دل (حافظ) روزی
شد که باز آید و جاوید گرفتار بماند.

ادامه نوشته

خلدستان(رمضان 1446)بهاران 1404(مبارکباد)

۩۩☫ دوبیتی (طریقت) بهاران ☫۩۩

بهاران شد بهاران شد بهاران

شکوفا شد چمن از باد وباران

همه ایام را یاد تو بودم
مرا از یاد بردی، یاد یاران !

****

سر گذشت : از زمهریر بیقرار
ساز هستی می نوازد چون هزار
چون سیاهی ماندهِ بر روی زغالِ
اندک اندک : می رسد فصل بهار

***

خلقت هر آدمی،در حکمتش یک راز بود

بوالبشر را قاعده،صد حُجت انباز بود

گر دلارامی نباشد تا بسازد عشق را.

آفرینش بر اساس، کوک ناهمساز بود

ادامه نوشته

بهاران خجسته باد (نوروز 1402)آغاز دومین سال قرن پانزده(خورشیدی)مبارکباد

۩۩۩ ☫ ارائه مطلب (نثر) مبارک باد 1402۩۩

بهاران خجسته باد (نوروز 1402)آغاز دومین سال قرن پانزده(خورشیدی)

۩۩۩ ☫دوبیتی ☫ ۩۩۩

۩۩۩ ☫ (قصیده / چون (طریقت) اشعار +دوبیتی ( عاشقم ☫ ۩۩۩

هنگام تحویل آمد و سرگشته بودم

در بند مرقومات مضطر گشته بودم

مارا (طریقت) کسب عطار ی برآید

سرگشتهء عِطرِ مُعطر گشته بودم

سال تحویل 1402 مصادف با روز سه شنبه 1 فروردین برابر با 29 رجب 1444 قمری و 20 مارس 2023 در ساعت 00:54:28 دقیقه می باشد،مبارکباد عزیز سال نو رو به شما تبریک عزض می کنم

امیدوارم سال خوبی داشته باشید و امیدوارم به آرزوهای قشنگتون برسین امیدوارم هر کجا هستید شاد و سلامت و

موفق باشید ، دوستون دارم فعلا تا پست بعدی

ستاره بختتان بالا

سپیده صبحتان تابناک

سایه عمرتان بلند

ساز زندگیتان کوک

سرزمین دلتان سبز

سال جدید مبارک

نوروز خوانی

۩۩خُلدِستان طریقت۩۩

داده ام جان رونما تا روی جانان عاشقم
گرچه دشوار است دیدارش هراسان عاشقم

خار می آید گل و سنبل به چشم آدمی
کان رخ گلگون و آن زلف پریشان عاشقم

کی شود یارب شب وصل آید و من با حبیب
باز گویم آنچه در ایام هجران عاشقم

دل ز زلفش بر نمی‌گیرم من ای زاهد برو
گر تو آن را کفر دیدستی من ایمان عاشقم

هر کسی دیده ست در کاری صلاح خویشتن
من که صلح خویش را در عشق جانان عاشقم

سخت وسستی چون دل وعهدش ندارم در نظر
من که سخت وسست عالم را فراوان عاشقم

زآه و افغان دم مبند ای دل که من در کار خود
هر گشایش دیده‌ام ، از آه و افغان عاشقم

خضر از آب بقا هرگز ندیده است آنچه را
من ز خاک درگه شاه خراسان عاشقم

چون (طریقت)درگهش هرگز نخواهم روی تافت
زانکه این درگاه را من قبله ی جان عاشقم

۩۩۩ ☫ عشق از(طریقت)می کنم ،این می کنم آن می شوم ☫ ۩۩۩

امشب میان انجمن ، آغاز توفان می شوم

آتش به جان می افکنم، من خـاکِ پاکان می شوم

می جویمت، می جویمت، بــــا آنکه ناپیداستی

این ساغر بشکسته را پیدا وُ پنهـان می شوم

زندان صبــــرآموز را، در می گشایـــــم ناگهان؛

پرهیز طاقت سوز را، زندان به زندان می شوم

یا عقل تقوا پیـشه را، از عشق می دوزم کـفن

یا ساغر انـدیشه ای، از عقل عریـان می شوم

بازآ که فرمان می برم، ازعشق دندان می خرم

عشق از (طریقت) می کنم، این می کنم، آن می شوم

حمید محمد مهدی طریقت جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

۩خــُلدستان طریقت(بدیع=این و آن )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

ای سایهءماهت  به سرِ اهل(طریقت) =عیدفطر(مبارکباد)

۩۩۩☫ ای سایه ماهت به سر اهل(طریقت)مبارکباد ۩۩۩

هلال عید، در ابروی یار گشته پدید

چراکه یار بر ابرو کمانِ وسمه کشید

کمانِ چله کشیدن به مــاه باید دید

بدان که قدر گذشت وُهلال ماه خمید

ما بی سر و سامان و پریشان نگاریم
یعنی زِ ازل عاشق و شیدای نگاریم

در روز ازل خواست خدا عهد بگیرد
از عمق جگر ‌گفته که دیوانه ی یاریم

نادیده دل از ما ببری حضرت دلبر
ما در بدر‌ صُولَت زیبای بهاریم

الحق که امیری به دو عالم شه والا
ما عاشق آن صورت زیبای نگاریم

کاری که تو کردی به دلم هیچ نکرده
دیوانه و مستِ خُمِ صَحبای نگاریم

شاهی به تو آید و غلامی به غلامت
ما خیل غلامان همه شیدای نگاریم

این قلب ، ترک خورده فدای سرت آقا
ما ساخته از خاک قدم‌های نگاریم

ای سایهءماهت به سرِ اهل(طریقت)
ما چشم به دستان کریمانه ی یاریم

ح. (طریقت)

۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید)۩# محمد مهدی #طریقت

<<<ادامه مطلب

ادامه نوشته

اشعار(طریقت) مذهبی : عید فطر

 ۩۩☫اشعار(طریقت) مذهبی : عید فطر ۩۩

 شعرهای زیبا برای تبریک عید فطر 98 | اشعار کوتاه تبریک عید سعید فطر 1398

با جذبه‌ی ذی‌الحجه وُ شورِ رمضان

از شادی شعبان تـو غرق اسـت جهان

تقدیر مرا نور نگاهت  سر زد

باید که مرا قدر بدانی  تـو  بدان

روی تـو و خورشید، به، شوال وُ اذان

چشم مـن و آیینه، که، حیرانم از آن

هنگام هلال است به چشم تو نشستم

باران زد و برخاست غبار از دل وُ جان

برخاست جهان با مـن برخاسته ز شوق

زین وا قعه‌ی ایام تـو آمد به زبان

عیدسـت و سعید اسـت اگر ماه تـوئی

شد  در خبر امروز  غروب  رمضان

   ( طریقت)

  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

 ۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمدمهدی  طریقت 

ادامه نوشته

بهاران خجسته باد (نوروز 1400)

۩۩۩ ☫ ارائه مطلب  (نثر)  مبارک باد 1401۩۩

 بهاران خجسته باد (نوروز 1400)

بهار، نماد سرزندگي، زايش و حرکت دوباره طبيعت، با آغوشي از بنفشه و زنبق از راه مي‌رسد و اميد به سالي دگرگونه را در قلب‌ها قوت مي‌بخشد. آمدن بهار نشانه زبونی و ذلت سرما و محکوميت يخ‌بندان کاخ ستم به ذوب شدن است. نماد دل‌هاي بيدار و دست‌هاي توانا و انديشه‌هاي انقلابي و دگرگون خواهي است که بر اين باورند که "جهان ديگري ممکن است". آن‌هايي که به دنيايي مي‌انديشند که در آن ستمي وجود ندارد و استثمار انسان به دست انسان پايان مي‌يابد، دنيايي که در آن آزادي و رفاه همه‌گاني جاي اسارت و بي عدالتي و کمبود و محروميت را مي‌گيرد و فرصت‌هاي يک‌سان براي رشد و شکوفايي خلاقيت‌ها و تعالي همه‌گان فراهم مي‌شود، دنيايي که در آن هدف توليد نه کسب سود بل‌که تامين نيازهاي انسان است، جهاني که در آن "هر کس به اندازه توانش کار مي‌کند و به اندازه نيازش" از مواهب زندگي برخوردار مي گردد، دنيايي عاري از جنگ و جنايت و سودپرستي سرمايه، دنياي سرشار از صلح و برابري و آزادي که در آن دولتي نيست که بر فراز جامعه قرار گيرد و بند اسارت، تک تک افراد آن را به گذشته‌هاي استثمار، ستم، خرافه‌پرستي و جهل پيوند بزند.
اما اين جهان دگرگونه را بايد ساخت. اين درست است که تاريخ را کسي از پيش ننوشته است و هيچ‌کس نمي‌تواند وقوع هيچ تحولي را در آينده تماما" تضمين کند، اما در عين حال هيچ‌کدام از اين واقعيت‌ها به اين معنا نيست که ندانيم تاريخ چه‌گونه ساخته مي‌شود و راه آزادي و رهايي انسان‌ها از کدام مسير مي‌گذرد. براي آزادي بايد مبارزه کرد، براي رهايي بايد جنگيد، براي پيروز شدن در اين جنگ بايد قدرت داشت، براي قدرت داشتن بايد متحد بود، براي متحد بودن بايد به خود و به شيوه‌هاي اين نبرد اعتماد داشت و معناي پيروزي در آن را شناخت. بايد براي قرار گرفتن در موضع فاتحان فردا آماده بود و دانست که با درهم شکستن و به زير کشيدن کاخ ستم و استثمار و مدافعان نظم کنوني سرمايه، چه نظمي را بايد جاي‌گزين کرد و چه‌طور بايد از پيروزي و دستاوردهايش محافظت نمود.
تک تک رويدادهايي که در طول سال گذشته در جهان و ايران رخ داده‌اند، همه ‌ اين واقعيت را يادآور مي‌شوند که گنديده‌گي نظام سرمايه‌داري به اوج خود رسيده و از زيبايي‌هاي اين جهان زيبا که مخلوق کار کارگران و مردم زحمت‌کش است، چيزي نصيب خالقان آن نشده است. اکنون مردم جهان نه تنها اسير سرمايه و استثمار و گرفتار مصائب ناشي از تداوم آنند، بل‌که در برابر قهر طبيعت هم در امان نيستند. سيل و زلزله و آتش‌سوزي به راحتي جان و زنده‌گي انسان‌ها و محيط‌زيست آنان را نابود مي‌کند. اگر مقدرات انسان امروز در دست نظامي نبود که براي تداوم جريان سوداندوزي و انباشت سرمايه و براي پاسداري از مناسبات ظالمانه‌اي که برقرار کرده است، حاضر است به هر جنايتي دست بزند، امروز توده‌هاي مردم بدون آن‌که غم نان و کار و محروميت‌هاي زندگي‌شان را داشته باشند، با دلي شاد و با روحيه‌اي سرشار از شادماني، سال نو را آغاز مي‌کردند.
بدون شک مبارزه محرومان و ستمديده‌گان و در راس آنان کارگران مي‌تواند جهان امروز را از بربريتي که نظام سرمايه‌داري مسبب و عامل بقاي آن است، رها سازد. تاريخ بارها نشان داده است که وقتي توده‌هاي وسيع محرومان و استثمارشده‌گان يک دل و يک صدا براي رها ساختن خود پا به ميدان نبرد، نبردي همه جانبه با استثمارگران سرمايه و حکومت‌شان بگذارند، هيچ نيرويي نمي‌تواند جلودار سيل خروشان آنان باشد.
تغيير دادن اين شرايط، از بين بردن نقاط ضعف اين مبارزه، ايجاد اعتماد و اعتقاد به قدرت خود در ميان توده هاي وسيع مردم کارگر و زحمت‌کش و تصوير کردن افقي روشن و مطلوب در مقابل اين توده‌هاي عظيمي که خود ناجيان واقعي خويش‌اند، همه و همه کار و مبارزه‌اي خطير مي‌طلبد، مبارزه‌اي که هم اکنون به شکل‌های مختلف در جريان است.
اگر طبيعت در دل صخره‌هاي سخت و سرد و يخ زده زمين، دوباره زنده شدن را جوانه مي‌زند، اميد به پي‌افکندن و برپايي جهاني عاري از استثمار و ستم، جهاني شايسته انسان امروز، مدت‌هاست که در دل بربريت نظام سرمايه‌داري جوانه زده است و هر روز انسان‌هاي بيش‌تري به اردوي سازنده‌گان پي‌گير جهاني ديگر مي‌پيوندند. آري جهاني ديگر ممکن است.  

  

  چون کودک درونی من مردآرزو

 برگ ‌ِبهار ِسبز ِ دلم زرد آرزو

 در انزوای خلوت و تنهایی شبم

آن آتش زبانه کشم ، سرد آرزو

 با پختگی بسوی بهار شکوفه ها 

آسوده زلف،شانه نمیکرد آرزو

  آن آرزوی درد ِ خماری گذشت و رفت

از لحظه لحظه بودن او طرد آرزو

با قصه های عشق و غزلها وداع کن   

چون کودک درونی من مرد آرزو

 

 ۩۩۩ ☫ نوروز (مبارک باد  ) اعتدال  بهاری   ☫ ۩۩۩  

نتیجه تصویری برای درختکاری.

شروع جشن نوروز با اعتدال بهاری همزمان است. موعدی که خورشید در حرکت ظاهری‌اش در ابتدای برج حمل، استوای زمین را قطع می‌کند و ساعات روز و شب با هم برابر می‌شود. در تقویم خورشیدی، لحظه تحویل سال، اولین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه فروردین شمرده می‌شود.

   ادامه  مطلب  ...یکی برای همه#همه فدای یکی <<<<...بدون شرح

_______ ====

ادامه نوشته

حکایت :یک روی سکه

 

۩۩۩ ☫ حکایت :یک روی سکه ☫۩۩۩

  

زیباترین زن جهان "مریلین مونرو"در پی ابراز عشقی به نابغه ریاضیات و فیزیک جهان؛
آلبرت انیشتین نوشت:
فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم،بچه هایمان با زیبایی من و هوش تو چه محشری می شوند!

انیشتین پاسخ داد:
سپاسگزارم از این همه لطف و دست و دلبازی خانم واقعا هم که چه غوغایی می شود!
ولی این یک روی سکه است!
فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود،
چه رسوایی بزرگی برپا می شود:
فرزندانی به زشتی من و به کودنی شما!  

    

            معلمی شغل نیست. عشق است. ذوق است. ایثار و فداکاری است.

اگر به عنوان شغل به آن می نگری رهایش ساز و اگر عشق توست، بر تو مبارک باد.

 اگر کسی بتواند معلم خوبی باشد، خیانت کرده است اگر به کار خوب دیگری بپردازد. چرا که معلمی مقام پیغمبری و تعلیم مقام خدایی است.

 

۩۩۩ ☫ شاد باش ☫ ۩۩۩   

در هوای هجرت  اندوه باران  شا دباش 

از شراب  طلعت آن  میگساران  شا دباش

از  هجوم غم  دو تا شد پشت بی پروای من 

از تلاطم های  چرخ ِروزگاران شا د باش 

ساقیا جز جام  چشمانت   ننوشم باده ای

در  میان  شور  و غوغای   تتاران شا د باش  

تن  به هر طعنی  دهم بهر وصالت  ماهرُخ    

در جهان سربداران سربداران شا د باش

گر چه بر دل آرزوی صحبتت  آسان نشد     

از فراق  لحظه هایت  خیس  باران شا د باش

اشک با جان میشود سرمایۀ مجنون ِجان      

دیده ام شد چشمه ساران چشمه ساران شاد باش 

دل  مبادا  خسته  داری  از  جفای  ناکسان                

در   رکابت  کامکارم کا میاران شا د باش   

ح(طریقت)

 جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت 

       ۩خــُلدستان طریقت(  جدید  )۩

ادامه نوشته

مقٓـدُس گرایی سر منشأ دیكتاتورى و استبداد است "نیچه"

۩۩ ☫ ارائه مطلب (نثر) مبارک باد 1396☫۩۩۩

۩ ☫ ارائه مطلب (نثر) مبارک باد 1396☫۩۩۩

بهاران خجسته باد (نوروز 1396)

مقٓـدُس گرایی سر منشأ دیكتاتورى و استبداد است
:"نیچه"
هر چیزى كه مقدس نامیده شد،
یعنى این كه شما دیگر حق ندارید به راحتى در باره آن اظهار نظر كنید
و كوچك ترین انتقاد و مخالفتى با آن هزینه سنگینى به دنبال خواهد داشت.

این مقدس مى تواند هر چیزى باشد:
یك كتاب، یك دین، یك انسان، یك بنا و ...
با تقدیس گرایی مبارزه كنید .

هیچ كس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست كه نتوان آن را به نقد كشید.

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩

بهاران خجسته باد (نوروز 1396)

مقٓـدُس گرایی سر منشأ دیكتاتورى و استبداد است
:"نیچه"
هر چیزى كه مقدس نامیده شد،
یعنى این كه شما دیگر حق ندارید به راحتى در باره آن اظهار نظر كنید
و كوچك ترین انتقاد و مخالفتى با آن هزینه سنگینى به دنبال خواهد داشت.

این مقدس مى تواند هر چیزى باشد:
یك كتاب، یك دین، یك انسان، یك بنا و ...
با تقدیس گرایی مبارزه كنید .

هیچ كس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست كه نتوان آن را به نقد كشید.

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩

ادامه نوشته

اشعار (مبارکباد) دوبیتی  

۩۩۩ ☫ اشعار (مبارکباد) دوبیتی  ☫۩۩۩

       

افسوس بهاران برسد شاد نباشی

 نوروز غزلخوان برسد شاد نباشی

 

چون هاتف این اَسعد ایام در آمد 

نحس است که باران برسد شاد نباشی 

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩