خلدستان:ادبیات فارسی (سبک شعر)صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار:ادبیات فارسی  ۱۳۴۴

خلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر ۩۩۩ ۱۳۴۴

سبك در لغت به معناي گداختن و به غالب ريختن زر و نقره است و در اصطلاح ادب روش و شيوه اي است كه هر شاعر يا گوينده اي به وسيله آن احساس و ادراك خود را بيان مي كند.

همانطور كه زبان بنا به مغتضيات زمان و مكان تحول و تكامل مي يابد سبك و شيوه بكار بردن كلمات تحت تاثير تحولات جامعه تغيير مي كند. با شناخت سبك هر شاعر يا نويسنده ميتوان به بسياري از خصلت هاي رواني، اخلاقي و انديشه هر شاعر پي برد. از نيمه قرن سوم تا كنون آثار ادبي ايران را به اغتضاي زمان با جند سبك نگارش يافت.

سبك هاي كهن شعر فارسي را به 4 دسته :

1- سبك خراساني

2- سبك عراقي

3- سبك هندي

4- دوره بازگشت

تقسيم كرده اند البته اين تقسيم بندي پايه علمي معتبري ندارد و بيشتر بر جنبه زماني و مكاني آن توجه شده است.

1- سبك خراساني: (ساماني)

از اواسط قرن سوم تا قرن ششم رايج بوده وبه اين جهت آن را سبك خراساني گفته اند كه اغلب گويندگان و نويسندگان از سرزمين خراسان و ماوراء النهر برخواسته اند. سبك شاعران عهد ساماني و غزنويان را سبك خراساني مي گويند

از ويژگيهاي سبك خراساني عبارتند از:

1- لحن ساده و روان و عاري از هرگونه تركيبات دشوار و پيچيده و واژه هاي عربي در آن به ندرت ديده مي شود.

2- مضمون مدح، پند و اندرز ، وصف شخصيت و شرح فتوحات پادشاهان و غيره

3- غالب شعري قصيده مي باشد.

4- تعبيرات و تشبيهات ساده و ملموس ميباشد.

از استادان اين سبك مثل رودكي و فردوسي و عنصري و فرخي و منوچهري مي توان نام برد

2- سبك عراقي

اين سبك در حوزه عراق عجم و آذربايجان از اواخر قرن ششم تا قرن نهم رايج بوده

از ويژگيهاي اين سبك عبارتند از:

1- بكار بردن واژه هاي عربي و ضرب المثل ها و آيات و روايات

2- غالب شعري غزل است و غزل جاي قصيده را مي گيرد

3- مضمون اشعار اخلاقي- تربيتي و پند و اندرز است

4- بكار بردن صنايع لفظي و معنوي و در نوشته هاي خود از استعاره و كنايه و ديگر صنايع ادبي استفاده مي كردند

5- ورود عرفان و تصوف

از نمايندگان اين سبك حافظ و سعدي و مولوي و نظامي و خاقاني و غيره ...

3- سبك هندي يا اصفهاني:

از قرن 9 تا 13 رايج بوده است . به علت استقبال دربار ادب پرور هند از شاعران فارسي و عدم توجه پادشاهان صفوي گروهي از شاعران به هندوستان رفتند و در آنجا به كار شعر و شاعري پرداختند. به واسطه دوري از زبان و در بيان مفاهيم و به سبب تاثير زبان و فرهنگ هندي و ديگر عوامل محيطي سبك هندي بوجود آمد

ويژگيهاي سبك هندي عبارتند از:

1- بكار بردن مزامين و معاني پيچيده

2- آوردن تركيبات غريب و نا آشنا و كلمات نامانوس

3- بكار بردن كنايات و استعارات دور از ذهن

4- استفاده كردن از لغات مهاوره اي و الفاظ بازاري ا

از نمايندگان اين سبك وحشي بافقي صاحب تبريزي و بيدل و سليم تهراني

4- دوره بازگشت:

از اوايل قرن 13 تحولي در شعر فارسي پديد آمد گروهي از گويندگان به سبك هندي كه كلام به نابودي كشيده شده بود اهميت ندادند و به پيروي از سبك شعرايي از قبيل فرخي منوچهري خاقاني و سعدي پرداختند. بازگشت ادبي سبك خاصي نيست بلكه نوعي تقليد است از گذشته. يعني تقليد از سبك خراساني و عراقي. چون كلام در سبك هندي پيچيده مي شود سير نزولي پيدا مي كند و شاعران از سبك شاعران قديم پيروي مي كنند كه در رأس آنها مشتاق و هاتف و عاشق اصفهاني و آذر بيگدلي قرار دارد. از ديگر شاعران اين سبك قا آني و سروش اصفهاني و نشاط اصفهاني را مي توان نام يرد.

شعر معاصر

به مجموعه اشعاري كه در نيم قرن اخير خارج از روش قديميان (متقدمان) سروده شده است مي گويند.

شاعران پس از مشروطيت در جستجوي قالب هاي تازه برآمدند از نخستين نمونه هاي موفق قطعه معروف دهخدا (يادار ز شمع مرده ياد ار) بعد از دهخدا برخي از شاعران معاصر از قبيل ملك الشعراي بهار و ابوالقاسم لاهوتي به ساختن دو بيتي هاي پيوسته پرداختند. در همان هنگام نيما يوشيج به نشر شعرهايي پرداخت كه در آنها علاوه بر تازگي در بيان تشبيهات و استعارات وزن هاي عروضي شعر فارسي به شيوه قديم رعايت نكردند به اين گونه شعرها شعر آزاد يا نيمايي مي گويند.

شيوه شعر هاي دوره معاصر:

1- شعر نيمايي يا آزاد

2- شعر سپيد

3- موج نو

1- شعر نيمايي يا آزاد:

اين گونه شعر ها داراي وزن عروضي هستند اما مصراع ها از لحاظ طول مساوي نيستند و بر حسب ضرورت كوتاه و بلند مي شوند. شاعر در بكار بردن قافيه آزاد است مثل اخوان ثالث

2- شعر سپيد:

شعري كه وزن ندارد اما موسيقي كلمات جبران كمبود وزن را مي كند. در واقع تقليدي از نثر مسجع و مصنوع است.

3- موج نو:

آهنگ و وزن و قافيه ندارد و فرق آن با نثر در تخيل شعري است و بنيان گذار آن احمد رضا احمدي مي باشد

نثر:

در لغت به معني افشاندن و پراكندن است و در اصطلاح ادب فارسي به سخني كه غير منظوم باشد و يا شعر نباشد نثر مي گويند. قديمي ترين نمونه نثر كتاب مقدمه شاهنامه منصوري است. نثرهاي قديم از نظر زبان و بيان با نثرهاي جديد تفاوت دارد به نثر فارسي از اواخر قرن سوم تا زمان مشروطه نثر قديم و از مشروطه تا امروز را نثر معاصر مي گويند.

سبك هاي نثر فارسي :

1- مرسل (ساده و روان):

نثري است ساده و روان و فاقد آرايه هاي ادبي و همچنين لغات و اصطلاحات پيچيده در اين نثر ديده نمي شود . از ويژگيهاي اين سبك كوتاهي جملات و كمي لغات عربي و ايجاز و اختصار و مطابقت دادن عدد و معدود و غيره ست مانند سفرنامه ناصر خسرو و كيمياي سعادت و قابوس نامه و سياست نامه

2- نثر مسجع:

(يعني قرينه ها داراي سجع است) سجع در لغت به معني آواز كبوتر و در اصطلاح آوردن 2 كلمه هماهگ در پايان جمله هاي قرينه

نثر به منزله قافيه در شعر است مانند مناجات نامه خواجه عبداله انصاري و گلستان سعدي

3- نثر فني و مصنوع:

در اين نوع نثر سجع هاي متوالي لغات تركيبات و اصطلاحات دشوار به گونه اي افراطي به كار گرفته شده است مانند جهان گشايي جويني و مرزبان نامه و كليله و دمنه

انواع سجع:

1- متوازي

2- متوازن

3- مطرف

1- در سجع متوازي آن است كه 2 كلمه قرينه در وزن و حرف آخر يكسان باشند

هر كه سخن نسجند در جوابش برنجد

متوازي متوازي

2- سجع متوازن آن است كه 2 كلمه قرينه در وزن يكسان باشد ولي در حرف آخر با هم اختلاف داشته باشد

فلان را اصلي صاف و تينتي پاك

متوازن متوازن

3- سجع مطرف 2 كلمه قرينه در دو حرف آخر يكسان ولي در وزن اختلاف داشته باشد

هر كه خيانت ورزد پشتش از حساب بلرزد

مطرف مطرف

ويژگي نثر امروز:

تحولات ادبي زبان فارسي را از نهضت مشروطيت تا به امروز كه دوره نو انديشي و بيداري مردم است. مهمترين عواملي كه در دگرگوني و تحول زبان و ادب فارسي نقش عمده داشته عبارتند از:

1- تاسيس مدرسه دارالفنون توسط امير كبير

2- ورود صنعت چاپ به ايران

3- گسترش روزنامه نويسي

4- پيشرفت امر ترجمه و نشر آثار اروپايي

5- آشنايي ايرانيان با ادبيات اروپايي

در نيمه اول صده چهاردهم دگرگوني هاي بزرگي در اوضاع اجتماعي و سياسي ايران پديد آمد كه اين دگرگوني ها خواه و نا خواه در ادبيات تحولي ايجاد كرد و در محتوا مضمون و سبك سخن دگرگوني مهمي را به وجو آورد.

مهمترين تغييراتي كه در نثر معاصر ايجاد شد عبارتند از:

1- زبان نوشته ها به زبان مردم نزديك شد يعني در اين دوره مثل ها و قصه ها و زندگي مردم عادي به ادبيات راه يافت

2- موضوع و محتواي نوشته ها تغيير كرد و واقعيت هاي زندگي و دردهاي اجتماعي و بحث در مورد حكومت و دولت فضاي شعر و نثر را تحت تاثير قرار داد

3- طنز و لطيفه هاي انتقادي در ادبيات اين دوره افزايش پيدا كرد و كساني چون دهخدا راه را براي نويسندگان روزنامه ها مجلات و داستان هاي انتقادي گشودند

4- زبان نثر ساده شد و آرام آرام واژه هاي مترادف خشك و نا آشنا كم رنگ شد

5- پيدايش يك رشته كار علمي و تحقيقي در زمينه ادبيات معمول شد.

و كساني چون دهخدا ملك الشعراي بهار و سعيد نفيسي و فروزان فر و همايي و غيره فصلي تازه در ادبيات ايران گشودند

نگارش:

نگارش به معني نوشتن است. اگر نويسنده بتواند آنچه را كه در ذهن خود دارد بي كم و كاست روي كاغذ بياورد به نگارش دست زده است. پس مقصود از نگارش رساندن پيام از سوي نويسنده به خواننده است. به هر نوشته كه بتواند افكار و اهداف نويسنده را به خواننده منتقل سازد آن نوشته كامل تر و رساتر است.

نگارش يكي از وسايل مهم اطلاعات به حساب مي آيد زيرا بيشتر تصميماتي كه مسئولان و سازمانها مي گيرند بر اساس گزارشاتي است كه دريافت مي كنند و اگر در تهيه آن دقت نشود منشع بسياري از زيانها مي شود. بكار بردن لغات و اصطلاحات و عبارات ساده درخور فهم خواننده به نوشته ارزش و اعتبار مي دهد

راههاي كسب مهارت در نگارش:

1- دائم نوشتن

2- خواندن

1- دائم نوشتن: نوشتن تنها با خواندن كتابهاي آئين نگارش و آداب نويسندگي امكان نويسندگي براي كسي ميسر نمي شود از اين رو بايد حدالامكان دائم نوشت.

2- خواندن: وقتي نوشته اي را مي خوانيم علاوه بر اينكه از محتوا و مفهوم آن بهره مند مي شويم ناخودآگاه نكاتي از لحاظ نگارش مي آموزي و به اين ترتيب با خواندن نوشته هاي مختلف انشاي ما روان تر مي شود و درست نوشتن و خوب نوشتن براي ما عادت مي شود

اصول نگارش:

نكاتي كه در نگارش بايد مورد توجه قرا گيرد عبارتند از:

1- فكر كردن پيش از نوشتن

2- توجه به هدف و موضوع و طرح

3- در نظر گرفتن خواننده

4- تعريف جمله و اقسام آن و نحوه كوتاه كردن جمله

5- ترجيح ساده نويسي بر پيچيده نويسي

6- بكار بردن افعال در وجه معلوم

7- پرهيز از بكار بردن لغات و تركيبات دور از ذهن

8- رعايت قوائد دستور زبان

9- رعايت نشانه ها و نكات مربوط به نشانه گذاري و همچنين آشنايي با آئين نگارش

10- بيان حقايق بدون قصد برانگيختن احساسات خواننده

11- نوشتن به طرز صحبت كردن نيمه رسمي

مشخصات يك نوشته خوب از لحاظ مفهوم عبارتند از:

1- پاسخ گوي نياز معنوي و روحي و اعتقادي مردم

2- خواننده را نسبت به مسئوليت خويش در برابر خدا و خلق آگاه سازد

3- ذوق و استعداد نهفته را بيدار كند

4- آگاهي و رشد اجتماعي و سياسي مردم را بالا ببرد

5- حوادث تازه زمان را نمايان سازد

6- جامعه را به سوي پيشرفت و سعادت و كمال رهنمون سازد.

نوشته هاي قديم از نظر نگارش:

از نظر شيوه نگارش نوشته هاي قديم را به 3 درجه 1- عادي 2- عالي 3- متوسط تقسيم كرده اند. اليته اين نوع تقسيم بندي در مطالعه آثار پيشينيان و تحقيقات ادبي سودمند است.

1- نوشته هاي عادي:

نوشته اي است ساده و روان كه عاري از آرايه هاي لفظي و معنوي است. نوشته هايي كه نزديك به زبان گفتاري است در رديف اين نوع نوشته ها قرار مي گيرد.

2- نوشته هاي عالي:

نوشته هايي را كه در آن تشبيهات و استعاره ها و صنايع بكار رفته باشد و نويسنده تلاش مي كند كه از نظر تخيلات شاعرانه و توازن كلمات سخن خود را به شعر برساند.

3- نوشته هاي متوسط:

نوشته هايي هستند كه در آن نثر عالي و عادي به هم آميخته مي شوند يعني در عين فصاحت ساده و روان هستند

نوشته هاي جديد:

1- وصفي

2- نقلي

3- تحقيقي

4- نامه نگاري

نوشته هاي جديد از لحاظ موضوع:

1- نوشته هاي وصفي :

نوشته هايي هستند كه از مناظر مختلف طبيعت مانند غروب و طلوع و فصلهاي مختلف و غيره سخن به ميان آورده مي شود. كار اصلي نويسنده در اين نوع نوشته ها تعريف و وصف است. نويسنده در اين نوشته از نيروي تصوير و تخيل كمك مي گيرد و موضوع را طوري وصف مي كند كه خواننده صحنه هاي گوناگون را در چشم خود مجسم مي كند.

2- نوشته هاي نقلي

اين نوع نوشته ها به نقل و بيان حوادث جهان و اتفاقات گوناگون روزگار اختصاص دارد يا به صورت داستان يا به صورت تاريخ نوشته مي شود.

3- نوشته هاي تحقيقي:

دراين نوشته ها از مسائل علمي ادبي اجتماعي و فلسفي بحث مي شود و جنبه بحث و تحقيق دارد و نوسنده بايد نظرات خود را با دليل و برهان بيان كند

4- نامه نگاري:

از نوع ديگر نگارش، نامه نگاري در ميان مردم رايج تر است. نامه ها را به دو دسته خصوصي و عمومي (اداري) تقسيم كرده اند

هرگاه فردي در ارتباط با افراد ديگر يا اجتماع براي رفع نيازمنديهاي خود اعم از مادي يا معنوي نامه اي بنويسد نامه خصوصي تلقي مي شود مانند پيام تبريك و تسليت

نامه عمومي (اداري) هر گاه شخصي در مقام و شغل اداري براي سازمان يا موسسه اي نامه اي بنويسد نوشته او جنبه عمومي دارد همچنين كليه مكاتباتي كه از ناحيه وزارت خانه اي انجام ميپذيرد در رديف نامه هاي عمومي قرار مي گيرد.

چند قاعده دستوري براي درست نويسي:

نويسنده بايد مطالب خود را به گونه اي بنويسد كه درست باشد تا نوشته مورد انتقاد ديگران قرار نگيرد و همچنين از دستور زبان آگاه باشد واژه ها را بشناسد و جايگاه آنها را در كلام بداند

1- مطابقت دادن زمان افعال :

يعني اگر مطلب مربوط به زمان گذشته است افعال بصورت ماضي و اگر مربوطه به زمان حال يا آينده نزديكاست افعال آن را در زمان مضارع آورده شود. مثال:

در حمل سال 1346 عده از مردم به نزد ظاهر شاه مي روند و مي گويند چرا در داخل مملكت اصلاحات نمي كنيد و مشكلات را با شاه بازگو كردند. رفتند گفتند

در اين نوشته نويسنده از دو زمان ماضي و مضارع در يك بند استفاده كرده است و افعال مضارع مي روند و مي گويند را با فعل ماضي بازگو كردند در آميخته است.

2- مطابقت صفت و موصوف:

در زبان فارسي بر خلاف زبان عربي صفت با موصوف خود در جمع مطابقت نمي كند و هميشه مفرد است و موصوف با كسره مي آيد

مدارس عالي دوستان گرامي

موصوف صفت موصوف صفت

هر گاه صفت جاي موصوف را بگيرد و در حكم اسم باشد مي توان آن را جمع بست . مثال:

دانايان گفتند انسانهاي دانا گفتند

صفت جاي موصوف موصوف صفت

قاعده جمع بندي: ـ ات ان ين ها ون ـ جاندار بي جان ـ نشانه جمع در زبان فارسي ها و ان است اغلب جانداران را با ان و اشياي بي جان را با ها جمع مي بندند مانند مردان – زنان- كتابها- قلم ها نشانه هاي ديگري كه مخصوص زبان عربي است از جمله ات ين و ون وارد زبان ما شده اند. ـ نشانه هاي ات اغلب در جمع بستن كلمات عربي و در زبان عربي رايج ميباشد كه مورد استفاده ما قرار مي گيرد مانند اطلاعات- افتخارات- موجودات ـ جمع بستن كلمات فارسي با ات جايز نيست مثل دستورات كه بايد دستورها گفته شود مثل فرمايشات و فرمايش ها

بهتر است براي جمع بستن از به كار بردن ين و ون پرهيز كرد و بجاي آن از نشانه ان استفاده كرد مثلا براي مخترعين مامورين معلمين بگوئيم مخترعان معلمان ماموران

فعل مركب:فعلي است كه بيش از يك جزء داشته باشد. در به كار بردن افعال مركب بايد دقت كرد كه بين اجزاي تشكيل دهنده آنها فاصله ايجاد نشود بجاي من هرگز سخن در ميان گفته ديگري نمي گويم بايد نوشت من هرگز د رميان گفته ديگري سخن نمي گويم

كلمات مركب:اجزاي كلمات مركب بايد سعي كرد پيوسته و با هم نوشته شود مانند بزرگداشت- يكشنبه- صاحبدل-

كلمه مركبي كه پيوسته نوشتن دو جزء آن سبب اشتباه يا دشواري در خواندن يا نوشتن كلمه مي شود بهتر است اين دو جزء از هم جدا ولي نزديك به هم نوشته شود مانند هم منزل- هم خانه- ضمانت نامه

تنوين:تنوين مخصوص زبان عربي است و در زبان فارسي نبايد آن را بكار برد بنابراين نوشتن كلماتي از قبيل جاناٌ زباناٌ گاهاٌ و ناچاراٌ درست نمي باشد و بايد به اينگونه نوشته شود به ناچار گاهي جان زباني

حذف فعل به قرينه:حذف در لغت يعني افكندن و در دستور زبان عبارت از آن است كه كلمه يا كلمه هايي را از اركان و ديگر اجزاي جمله به قرينه بياندازند. حذف ممكن است به قرينه لفظي يا معنوي انجام گيرد.

اگر كلمه اي را كه حذف مي كنيم معادل آن كلمه را در جمله داشته باشيم حذف به قرينه لفظي مي گوئيم

اگر كلمه اي را حذف مي كنيم معادلش را در جمله نداشته باشيم و از معني و مفهوم به آن كلمه پي ببريم حذف به قرينه معنوي مي گوئيم.

شرط اساسي حذف آن است كه فعل در تمام جمله ها مشترك باشد يعني فعل حذف شده به همان شكل در جمله آخر آورده شود. مثال:

بازرگاني را شنيدم كه 150 شتر با و چها بنده خدمتكار داشت. (حذف به قرينه لفظي( ( شتر بار داشت و ...)

دوستم به دانشگاه وارد و به كلاس رفت ( اشتباه است چون فعل وارد شد و كلاس رفت هم فعل نمي باشند)

باران رحمت بي حسابش همه جا رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده ( حذف به قرينه معنوي . چون است حذف شده بدون اينكه جمله معيوب شود. رسيده است ...كشيده است)

شيوه نگارش اعداد در مطبوعات:

در روزنامه ها و مجله ها بر خلاف متن هاي ادبي و دستور زبان فارسي اصل استفاده از رقم است مگر در موارد استثنايي كه بايد همانند ادبيات از صورت حروف آن بهره جست.

معدود عددهايي كه بايد اعداد آنها با رقم نشان داده شود 1- مبلغ 2- درجه 3-صفحه كتاب 4-شماره مواد قانوني 5- شماره شناسنامه 6- تاريخ تولد 7- ساعت 8- سايز 9- ساعت و غيره

استثناعات اين قاعده:

بر خلاف اصل استفاده از رقم در مطبوعات در برخي از موارد بايد براي نشان دادن شمارش به صورت رياضي همانند ادبيات و دستور زبان فارسي از حروف استفاده كرد

1- اعداد يك رقمي مانند شش نفر- نه لشكر

2- اعدادي كه در آغاز سطر قرار مي گيرند

مثل ده نفر در جاده جان باختند(در اول جمله)

در جاده 10 نفر جان باختند (در وسط جمله)

3- اعداد تقريبي را به صورت حروف نوشته مي شود مثل چهار، پنج نفر در حادثه زخمي شدند.

4- اعداد ترتيبي اعدادي را گويند كه نشان دهنده رتبه معدود باشد مثل رتبه سوم لشگر نهم

5- اعداد غير آماري مانند صد بار گفتم (نشان دهنده كسرت است نه آمار)

تقطيع اعداد چند رقمي:

براي نشان دادن چنين اعدادي از تركيب حروف و اعداد استفاده مي كنند بدين طريق كه هر سه رقم را در رديف قرار مي دهند. قاعده تقطيع براي ارقام پنج رقمي و بالاتر صادق است. اگر رقمي به صورت 268.425.262 داشته باشيم بايد به صورت 268 ميليون و 425 هزار و 262 ريال نوشته شود

خلاصه نويسي:

كم كردن حجم مطالب بدون اينكه در مفهوم و هدف و پيام متن تغيير و كمبودي داده شود به عبارتي ديگر تهيه فشرده مطالب است براي جبران كمبود وقت در گذشته خلاصه كردن كتابها ارزش نداشت ولي در حال حاضر بدليل كمبود وقت انسانها ترجيح مي دهند از فشرده كتابها و نوشته ها استفاده كنند از اين رو خلاصه نويسي جاي خاصي در ادبيات معاصر پيدا كرده است.

فن خلاصه نويسي منحصر به داستان نمي شود بلكه در نمايش نامه ها مطالب روزنامه ها اخبار و غير جايگاه ويژه اي دارد هر نوشته اي را به دو صورت مي توان خلاصه كرد

الف- با حذف مطالب زائد به ترتيبي كه كلمات و عبارات نويسنده تا حد امكان حفظ شود

ب- به صورت نقل به مضمون و كوتاه كردن مطلب

روش اول بيشتر در كوتاه كردن مقاله ها و سخنراني ها و همچنين براي درج در روزنامه ها و مجله ها و يا نشر وسايل ارتباط جمعي معمول است و مي توان آن را (شيوه مطبوعاتي) ناميد در گزارش نويسي بايد از شيوه اول استفاده نمود زيرا يكي از شرايط خلاصه كردن رعايت امانت است براي خلاصه كردن كتابهاي مفصل بخصوص داستانها روش دوم متداول مي باشد.

شيوه خلاصه كردن يك كتاب:

1- مطالعه كتاب و درك كامل از موضوع و مفهوم و هدف نويسنده

2- نكات مهم و مطالب اساسي كه تعيين كننده سرنوشت قهرمان كتاب است در خلاصه نويسي حتما بايد ذكر شود

3- اگر داستان براي يك نتيجه اخلاقي اجتماعي و يا سياسي نوشته شده باشد خلاصه آن نيز بايد چنان باشد كه خواننده را به همان نتيجه راهنمايي كند

4- زمان افعال بايد هماهنگ و يكنواخت باشد

5- متني را كه خلاصه مي كنيم بايد يكسان و يك دست باشد

6- جملات بايد كوتاه و ساده و روان باشد

7- قواعد درست نويسي و قواعد دستوري بايد رعايت شود

8- در خلاصه نويسي بايد نتايج كتاب را با هوشياري بدست آورد.

بازنويسي و تفاوت آن با بازآفريني: در بازنويسي نويسنده تنها تكيه بر ذوق ادبي و توانايي خود دارد و اثر جديدي را خلق نمي كند بلكه همان متن كهن را گرفته با رعايت ضوابط و قواعد بازنويسي آن را از نو مي نويسد بذون آنكه محتوا و پيام متن اصلي را تغيير دهد در واقع در بازنويسي نمي توان طرح اصلي را دست كاري ككرد بلكه چهار چوب و طرح اصلي و استخوان بندي متن باقي مي ماند اما در بازآفريني نويسنده علاوه بر داشتن ذوق هنري و توانايي و قدرت نويسندگي به وجود آورنده يك پديده نو است و اثر جديدي را خلق مي كند در بازآفريني اساس و بنياد طرح اصلي به هم مي خورد و شكل و فرم تازه اي بوجود مي آيد

هدف از بازنويسي متن هاي كهن فارسي به زبان ساده امروزي آن است كه كودكان و نوجوانان بتوانند با شوق و رغبت بسياري آثار گذشنه را بخوانند و از طريق آن آثار گاه با مضامين پر ارزش و غني فرهنگ گذشته ايراني آشنا شوند و بتوانند پيوند خود را با گذشته حفظ كنند و از طريق آن ذهن خود را تلطيف نمايند.

گزارش نويسي: گزارش در لغت به معناي آگاه ساختن و شرح و تفصيل ( مفصل) گويي است

منظور از گزارش دادن اطلاعات و آگاهي سازمان يافته به خواننده است و در گزارش موضوعي به شرح و تفصيل بيان مي شود. منظور به طور دقيق تر گزارش نويسي عبارت است از نگارش اطلاعات حقايق، مسائل و رويدادها است كه بر مبناي آن گرفتن تصميم آگاهانه امكان پذير باشد.

هدف از گزارش نويسي: براي حل دشواريها و توسعه كشور و اقدامات اصلاحي نياز به نوشتن گزارش احساس مي شود. توسعه يك كشور ادامه ندارد مگر بر مبناي آگاهي هاي سحيح و ارقام و آمار كه به صورت منطقي تنظيم شده باشد در حقيقت هدف از گزارش نويسي كمك به حل دشواريهايي است كه در كشور وجود دارد. از آنجايي كه در سازمانهاي دولتي و شركتي و موسسات خصوصي مبناي تصميمات بر گزارش هايي است كه از طرف كاركنان و متخصصان تهيه و به مقامات داده مي شود و همچنين همه بررسي ها و پژوهشهاي علمي كه در دانشگاهها و موسسات تحقيقاتي انجام مي گيرد بايد به صورت گزارش در اختيار ديگران قرار گيرد.

انواع گزارش از لحاظ نحوه ارائه:

1- به صورت كتبي: هر گاه نتيجه كار و بررسي به صورت نوشته در اختيار گيرنده قرار گيرد آن را گزارش كتبي مي گويند

2- به صورت شفاهي: چنانچه گزارش به صورت سخنراني باشد آن را گزارش شفاهي مي گويند.

گزارش از حيث محتوا:

1- گزارش اطلاعي: اين گونه گزارش بر مبناي وقايع و حقايق تهيه و تنظيم مي شود و در آن گزارشگر اطلاعات لازم اعم از پيشامدها و ارقام و آمار در اختيار گيرنده گزارش قرار مي دهد

2- گزارش تحقيقي: اين گونه گزارش بر پايه تحقيق و بررسي است و گزارشگر به ذكر تحقيقات و كشفيات تازه خود مي پردازد

3- گزارش تحليلي: كاملترين نوع گزارش است اين نوع گزارش آميخته اي از گزارش اطلاعي و تحقيقي است. گزارش با تجزيه و تحليل و تفسير مطالب همراه است اين نوع گزارش بيشتر از انواع ديگر گزارشها رايج است

مراحل گزارش نويسي:

1- انتخاب موضوع

2- جمع آوري اطلاعات

3- طرح ريزي مطالب

4- عرضه كردن اطلاعات جمع آوري شده

جمع آوري اطلاعات:

يكي از پايه هاي اصلي گزارش نويسي محسوب مي شود عموما جمع آوري اطلاعات و تحقيق به سه امكان پذير است

1- مشاهده: سريع ترين و قابل اعتمادترين راه براي به دست آوردن اطلاعات است

2- پرس و جو: كه خودبه دو شكل مصاحبه يا پرسشنامه صورت مي گيرد

3- تحقيق از كتابخانه اينترنت و پژوهش از راه مطالعه

طرح ريزي مطالب:

در اين مرحله وظيفه نويسنده گزارش حساس تر است و پس از جمع آوري اطلاعات بايد مطالب طبقه بندي شوند. يادداشت هاي مهم و غير مهم از هم جدا شوند در اين بخش قسمتهاي مهم گزارش و تقدم و تاخر آنها نسبت به هم بايد مشخص شود.

عرضه كردن اطلاعات جمع آوري شده:

گزارش نويسيدر اين مرحله تجلي پيدا مي كند و نويسنده با هوشياري و دقت و ظرافت مطلب خود را عرضه مي كند

تفاوت خبر، گزارش و مقاله: خبر: امري تازه يا وقوع حادثه اي را به آگاهي خواننده مي رساند مثلا در منطقه اي از كشور سيل جاري مي شود

گزارش: بيان تشريهي يك خبر است اگر در مورد سيلي كه جاري شده است مطالب مفصلي همراه با عكس و سوابق سيل در منطقه و اظهار نظر در مورد حادثه و نحوه پيشگيريهاي زمانهاي سيل نوشته شود آن نوشته گزارش است.

مقاله: اگر مطلبي در همين زمينه نوشته شود كه جنبه اظهار نظر يا انتقاد داشته باشد اين نوشته را مقاله مي گويند و معمولا با عكس همراه نيست در حالي كه خبر و گزارش ممكن است با عكس همراه باشد . مقاله اغلب جنبه تفصيلي دارد و طبعا نظر و عقيده نويسنده را درباره موضوع مقاله بيان مي كند . مقاله مي تواند زمينه هاي مختلف و گوناگوني را بررسي كند و انواع گوناگوني دارد مثل تحقيقي اجتماعي فرهنگي سياسي و غيره

مكاتبات اداري :+مكتوب:

در لغت به معني نوشته و نامه مي باشد بنابراين مي توان گفت هر بياني كه بر روي كاغذ منتقل گرديده است مكتوب ناميده مي شود.

امور سازماني وقتي جنبه رسميت به خود مي گيرد كه به صورت مكتوب در آيد . مكاتبات اداري به گونه هاي مختلفي در سازمانها رايج است مهمترين آنها عبارتند از نامه- بخشنامه- حكم- صورتجلسه- دستورالعمل و دستور

نامه: در لغت به معني نوشته، كاغذ نوشته، كتاب و مكتوب است و در عرف بيشتر مكاتبات اعم از اداري و غير اداري نامه گفته مي شود نامه را مي توان با توجه به نويسنده و دهنده پيام به دو دسته خصوصي و عمومي تقسيم كرد:

1- نامه خصوصي: فردي براي اهداف شخصي خود به شخص ديگري مي نويسد

2- نامه عمومي (اداري): هرگاه شخصي در مقام و شخل اداري براي سازمان يا موسسه اي نامه اي بنويسد نوشته او جنبه عمومي دارد همچنين تمام مكاتباتي كه از ناحيه وزارتخانه انجام مي پذيرد نامه عمومي بحساب مي آيد. در اغلب كتابهاي نويسندگي از مكاتبات عمومي به عنوان نامه اداري تعبير شده است. زيرا اينگونه نامه همواره در جهت اداره امور سازماني نوشته مي شود.

مار اقتصاد ایران در سال سررسید سند چشم انداز یعنی سال ۱۴۰۴،به کدام سمت می‌خزد؟ ماحصل مطالعات اجمالی انجام شده در این مقاله، حکایت از این واقعیت مهم دارد. تمثیل مار برای سال آتیبرازنده بوده و اقتصاد ایران باز هم در سنگفرش پارادوکس‌هایرنگارنگ به خزیدن خود ادامه خواهد داد. ۱۴۰۴

خلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴

۩۩۩ ☫ قالب شعر(ادبیات فارسی )سبک شعر ☫ ۩۩۩

سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴قَصیده(مار) :یک قالب شعر کلاسیک فارسی است موضوع قصاید مدح شاهان و بزرگان، وصف طبیعت و گاه پند و اندرز است. در این نوع شعر بیت اول با مصراع‌های زوج هم‌قافیه است. شاعران ایرانی قصیده را از شعر عربی گرفته‌اند. تفاوت قصیده با قالبِ غزل در تعداد ابیات و موضوع شعر است. کمی یا زیادیِ بیت‌های قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوّت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. شاعر می‌تواند قصیده را در وزن‌های گوناگونی بسراید. بخش عظیم ادبیات فارسی را در سدهٔ ششم هجری، قصیده تشکیل می‌دهد. از برترین قصیده‌سرایان گذشته ادبیات فارسی می‌توان به سنایی، خاقانی، ناصر خسرو، مسعود سعد سلمان، انوری و منوچهری اشاره کرد.

فرق قصیده و غزل

قصیده دارای ۲۰ تا ۷۰ بیت است غزل دارای ۵ تا ۱۴ بیت است.

موضوع قصیده مدح شاهان و بزرگان وصف طبیعت، گاهی پند و اندرز و همچنین تهنیت جشن‌ها می‌باشد، اما غزل نوعی شعر عاشقانه می‌باشد که بیان عواطف و احساسات، زیبایی معشوق و شکوه روزگار است .

انواع قصیده

۱ مدحی ۲ مذهبی و فلسفی ۳ اخلاقی و زهدی ۴ سیاسی و اجتماعی


۩#خــُلدستان طریقتخلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴ (صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت

ادامه نوشته

برآستان جانان(ماه وش ) ورژ ن بوسیدنی

۩۩☫برآستان جانان(ماه وش ) ورژ ن بوسیدنی ☫۩۩

ماهِ وَش می خواهمت بوسیدنی سرگرانِ جذبۀ نوشیدنی

لانه را بگذار بــر آلودگان سوی این میخانه شو آخر روان

ماه وَش آرای شب باشد سفر همرهت افواج اَنجُم رهسپر

ساربان سرکرد آواز تو را تا بپوند د به اصل ماجــرا

مَرکبی کو بارِ عاشق ماه وَش راه مستان می روم فرهاد وش

***

ماه وَش: هر شام ،زلفت دیدنی
عطِــر گیسوهای تـــو بوییدنی

سیب بر بالای سرو آورده ای
سرخ وُ شیرین، آبدار و چیدنی

آدم از خاک است و حــوآ آتشین
آتشت جانــان من روییدنی

جز کتاب مهر تو کو مهرگان
فصل قشلاق است ما کوچیدنی

غیر عشقت در دو دنیا هر چه هست
سرد و بی جان، فانی و پوسیدنی

عاشقت هستم نپرس از من چرا
عشق: ممنوعه ست ،ناپرسیدنی

با (طریقت) باش تادر زندگی
بوسه خواهم زد :برآن، بوسیدنی

۩۩۩☫ اشعار (طریقت ) نرخ بوسش /دوبیتی ☫۩۩۩

.

..

.

.

معشوقهء ما که طعم بوسشقندست

معشوقه نگفته :نرخ بوسشچنداست

تاشامِ وصالِ وی هزاران شب وُ روز

مجنــونِ (طریقت) آرزویــش بندست جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

معشوقه ی ما تمام قند است وُ عسل
از طعم عسل نگــفـــته :نرخی ، زِ اَزل
ما تا به اَبد وصال «نسرین» طـلــب
معشوقه ی ما ، ساقی و می گشت وُغزل ...

ای سراپا شعله و گرما ، در آغوشم بگیر

بی تو من میمیرم از سرما ، در آغوشم بگیر

با نگاهت شور و مستی ریز بر جام دلم

هرکجا دیدی مرا ، آنجا در آغوشم بگیر

چشم من چون قاب عکسی ، خالی از تصویرتست

عکس خود بر دیده ام بنما ، در آغوشم بگیر

سینه ام لبریز و دل در التهاب از عشق تو

فارغم کن از غمت ، بازآ ، در آغوشم بگیر

نازنین ، آرام جانم ، روز و شب در لحظه ها

بی تو تنها میشوم ، تنها در آغوشم بگیر

با دل بی حوصله بازی چرا؟ ای گل ، نکن

وعده ی امروز را فردا ، در آغوشم بگیر

بوسه می گیرد (طریقت) آن لبان لعل را

همزمان با بوسه ی لبها ، در آغوشم بگیر

۩خــُلدستان طریقت( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت
http://sorodehay-tarighat.blogfa.com/post/5362

۩۩☫برآستان صبح (خدا را خدایی کنیم)اشعار ۩۩

صبح آمد ، نم نم باران پاییزمبارک بادت

خش خش آرام پاییز دل انگیزمبارک بادت

صبح ِ مست از قهقه گنجشگکان کوچه ها

مستی پرواز در ، رویای لبریزمبارک بادت

عشق با لبخند زیبایت ، نمایان می شود

پلک بگشا ، مستی ِ عطر دلاویزمبارک بادت

صبح ، میلاد تبسم بر لب زیبای توست

شوق آغازین ِ لبخند سحر خیزمبارک بادت

طلعت صبح و فروغ پر شکوه آفتاب

لابلای پلک های سحر آمیزمبارک بادت

از (طریقت)بوسه ی شبنم به چشم نسترن

صبح ِ درآغوش پاییز طلا ریزمبارک بادت

۩خــُلدستان طریقت( اشعار/منتخب )۩۩️✍محمّدمهدی طریقت

#محمد مهدی #طریقت

✍️ حمید محمد مهدی طریقت

۩خــُلدستان طریقت(بازنشسته )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

خلدستان : برآستان جانان (فردوسی ایران زمین ) طریقت

خلدستان (سبک مار : فردوسی طوسی ) برآستان جانان +روایت =>طریقت

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )مبارکباد=> ۱۴۰۴= شعر۩۩۩ ۱۳۴۴

سال نو شد ، بهار شد ؛ ۱۴۰۴ هم رسید ... مبارک باشد . من آرزو می کنم امسال حال همه خوب باشد ، امسال دنیا به کام همه باشد ؛ همه آنهایی که شاغل هستند و آنهایی که مثل من بیکار توی خانه نشسته اند پول حسابی توی جیب شان باشد و مشغول انجام دادن کاری باشند که دوست دارند

امیدوارم امسال حسرت ها کم بشوند ؛ کم وبیش به خواسته هامون برسیم و شوق موفق شدن‌و رسیدنو با تک تک ذرات وجودمون لمس کنیم ؛ امیدوارم امسال کنار کسی باشیم که خالصانه و عمیق دوستمون بداره ؛ برامون ارزش قائل بشه ؛ خوبی ها و بدی هامونو باهم بخواد ؛ بتونیم با اون خودمون باشیم با نقص ها و کاستی ها و بابتشون شرم زده و خجالت زده نشیم ... امیدوارم امسال زندگی تکونی بخوره؛ یکم شاد تر بشه ؛ شیرین تر بشه ... وقتی میخندم خنده هام از ته دل باشه خنده ی عصبی نباشه ... یه مدت بتونم روزامو بدون استرس بی کاری و بی پول بودن و دفاع از پایان نامه بگذرونم ؛ امیدوارم بتونم یه راهی که هزینه ی مناسب داشته باشه برای خوب شدن پوستم پیدا کنم؛ امیدوارم بتونم مشکل بدنیمو حل کنم؛ دلم میخاد امسال کمتر خجالت بکشم ؛ دوست دارم بتونم امسال تو جمع ها یکم بیشتر از سلام شما خوبین ؟ خانواده خوبن ؟ ممنون حرف بزنم؛ آرزو میکنم امسال بتونم بدون حس خجالت برم برا خودم خوراکی بخرم و تنهایی بدون خجالت بین مردم بخورمش ؛ برا خودم آرزو دارم امسال کمتر احساس زشت بودن بکنم ؛کمتر حس کنم چه آدم کج و کوله ای هستم... دلم‌میخاد امسال بتونم موقع حرف زدن با غریبه ها و مخصوصا مردا سرمو مثل آدمای غار نشین پایین نندازم بتونم رو در رو و چشم تو چشم حرف بزنم ؛ خدا کنه بتونم یه کار مناسب با درآمد خوب پیدا کنم چون حس میکنم دیگه صبرم تموم شده دیگه خیلی حالم بد شده ... امیدوارم بتونم امسال یه دوست خوب پیدا کنم یه دوست واقعی و خوش اخلاق که بتونم کنارش منم ادم‌بهتری بشم آخه خودم میدونم که آدم خشک و بد اخلاقیم ...کاش بتونم آدم جراتمندی بشم به موقعش حرف بزنم و از خودم دفاع کنم ؛ کاش بتونم بعد ۸ ،۹ سال که هیچ جایی نرفتم یه سفر برم من دوست دارم مسافرت واز نزدیک دیدار کردن آخه تا حالا یه بارم نرفتم ؛ من از خدا میخام امسال دل همه شاد باشه دل منم ؛ حال همه خوب باشه حال ما هم ❤️

چو دارا بدید آن ز دل درد او

روان اشک خونین رخ زرد او

بدو گفت مگری کزین سود نیست

از آتش مرا بهره جز دود نیست

چنین بود بخشش ز بخشنده‌ام

هم از روزگار درخشنده‌ام

به اندرز من سر به سر گوش دار

پذیرنده باش و بدل هوش دار

سکندر بدو گفت فرمان تراست

بگو آنچ خواهی که پیمان تراست

زبان تیز دارا بدو برگشاد

همی کرد سرتاسر اندرز یاد

نخستین چنین گفت کای نامدار

بترس از جهان داور کردگار

که چرخ و زمین و زمان آفرید

توانایی و ناتوان آفرید

نگه کن به فرزند و پیوند من

به پوشیدگان خردمند من

ز من پاک‌دل دختر من بخواه

بدارش به آرام بر پیشگاه

کجا مادرش روشنک نام کرد

جهان را بدو شاد و پدرام کرد

نیاری به فرزند من سرزنش

نه پیغاره از مردم بدکنش

چو پروردهٔ شهریاران بود

به بزم افسر نامداران بود

مگر زو ببینی یکی نامدار

کجا نو کند نام اسفندیار

بیاراید این آتش زردهشت

بگیرد همان زند و استا بمشت

نگه دارد این فال جشن سده

همان فر نوروز و آتشکده

همان اورمزد و مه و روز مهر

بشوید به آب خرد جان و چهر

کند تازه آیین لهراسپی

بماند کیی دین گشتاسپی

مهان را به مه دارد و که به که

بود دین فروزنده و روزبه

سکندر چنین داد پاسخ بدوی

که ای نیکدل خسرو راست‌گوی

پذیرفتم این پند و اندرز تو

فزون زین نباشم برین مرز تو

همه نیکویها به جای آورم

خرد را بدین رهنمای آورم

خــُلدستان طریقت(حکایت :روایت : برآستان جانان =شعر )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

سبک شعر=سبک مار (طریقت )مبارکباد... ۱۴۰۴ شعر

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )مبارکباد... ۱۴۰۴ شعر ۩۩۩ ۱۳۴۴

سفره هفت سین | 120 عکس و ایده برای چیدن سفره هفت سین - دلبرانه

گلِ همیشه بهار از تو گفت و گو کردم

دلیلِ خاطره را از تو جست و جو کردم

برای سجده به محراب ابرویت هر دَم

زِ آب چشمه احساس خود وضو کردم

تو کز رواق شعارم نمی روی بیرون

مرو بمان که بدین شاعرانه خو کردم

اگر نشانه ای از بی نشانه پیدا نیست

رفو نموده ام آنجا که رو به رو کردم

جمشید اگر جامِ جَمَش دُرّ گران است !
مجنون، لقبِ مُحتَرمش دُّرگران است !

آدم برود محضرِ جبریلِ امین باز
تک برگیِ حَقُ القَدَمَش دُرّ گران است !

بعد از سفری با دم کوتاه مسیحش
الیاس بیاید قَسَمَش دُرّ گران است !

شاعر بنشیند : بنوازد غزل ناب
چای وُ غزلِ تازه دَمَش دُرِّ گران است !

قابیل برای دیه یِ حضرتِ هابیل
یک دانگ هوایِ حَرَمَش دُرِّ گران است !

درویش، تبرزین بزند بازویِ کشکول
جمشید(طریقت) ، قَلَمَش دِرِّ گرانست !

در پیِ شعر وُ غزل چون سرو نازی ماوراء
خوشتر از معشوقه ای مهمان‌نوازی ماوراء

بخت با من سازگار وُ ماه با من مهربان
شکر ایزد، کامکار وُ کارسازی ماوراء

سرو ناز قامتت از سر نهاده سرکشی
تُرک چشمی کرده ای با تُرکتازی ماوراء

یار چندان باده‌ام پیموده از دالان خویش
چون سبکبالان چرا در اهتزازی ماوراء

جامِ جانانی وُ ما افتادگان را دستگیر
ای بنازم ساقی مسکین نوازی ماوراء

عاشقی وُ مستی وُ خمخانه های نکته سنج
چون توانی داشتن پوشیده رازی ماوراء

شاهد این ماجرا چشم حریفان بست و رفت
نوبتی شد: نوبت سوز و گدازی ماوراء

هر یک از یاران ز مستی بر کناری خفته اند
برکناری خواب دیدم چشم بازی ماوراء

جا به تقریبی گرفتم در بر نازک خیال
دلبری در کف عنانِ حرص و آزی ماوراء

با سر زلفی که داری چشم امیدم توئی
آشنا آشفته دیدم دلنوازی ماوراء

پرتو ناز تو همچون طرّه‌ی دلبند من
تا سحرگه داشتم راز و نیازی ماوراء

از مه رخسار تو نشناختم باز آفتاب
تا سحرگاهان قضا کردم نمازی ماوراء

آبرو دادی قلم را با(طریقت) همنشین
بعد ازین معشوقهء نان و پیازی ماوراء

جغد فرتوتی هما شد ، گفته شد چیزی نگو
موشی آمد اژدها شد ، گفته شد چیزی نگو

رفت شَست پای خوشبختی به چشم زندگی؛
عشق امری ناروا شد ، گفته شد چیزی نگو

صحنه های انقلابی راکه ملّت خلق کرد
غرق گِــل از ابتدا شد ، گفته شدچیزی نگو

آنکه رسم کدخدایی را غلط اعلام کرد
کم کمک خود کدخدا شد ، گفته شدچیزی نگو

دست ملّت ضربه خورد افسار دولت کَندِه شد
دولت از ملّت سوا شد ، گفته شد چیزی نگو

دین و مذهب رفت زیر سلطه ی تزویرخان
منطقه ارض الرّیا شد ، گفته شد چیزی نگو

ملّتی که برج در برجش نشان از جشن داشت
ماه در ماهش عزا شد ، گفته شد چیزی نگو

زنده شد �ابن زیاد� وُ نوحه خوانی پیشه کرد
آب و نانش کربلا شد ، گفته شد چیزی نگو

شیخ از �اللّه اکبر�، �کِبر� را برداشت کرد
رفت بالا کبریا شد ، گفته شد چیزی نگو

از نماز بی وضو چیزی نمی گویم ولی
روزه ها بی ربّنا شد ، گفته شد چیزی نگو

هر حرامی کم کم از منبر حلالیّت گرفت
شهرها در کودتا شد ، گفته شد چیزی نگو

چارچنگولی ربا افتاد روی بانک ها
این رِبا هستی رُبا شد ، گفته شد چیزی نگو

مرزهای علم و دانش اینجا شد شیوخِ حوزه ها
دائماً هی جابه جا شد ، گفته شد چیزی نگو

هر چه مُلا بود و مکتب بود خالص ، دزد شد
دزدی اش هم برمَـلا شد ، گفته شد چیزی نگو

آن که فِرت و زِرت از اَرض و سما تفسیر داشت
کاسب ارز و طلا شد ، گفته شد نگو

نرم نرمک کلِّ بیت المال هاپولی شده است
پول ها پخش و پَلا شد ، گفته شد چیزی نگو

آب وُ خاک وُ کوه وُ دشت وُ نفت وُ گازیدن گرفت
جنگل و دریا فنا شد ، گفته شد چیزی نگو

گرد و خاک و دود و پارازیت و کوفتِ زهر مار
میکس با باد صبا شد ، گفته شد چیزی نگو

هر کجا کمتر گران کردند مایحتاج را
محشر کبرا به پا شد ، گفته شد چیزی نگو

فقرِ لامصّب چه بی وجدان ولایت می کند ؛
بانوا هم بینوا شد ، گفته شد چیزی نگو

آن چماقی را که می گفتند دیگر مُرده است
لامروّت ...لای پا شد گفته شد چیزی نگو

ظلم عین سگ پرید و پاچه ی ما را گرفت
گرچه دردش جانگزا شد ، گفته شد چیزی نگو

تازیانه مجری احکام تاتاری شـده
آش دوغ وُ شوربا شد ، گفته شد چیزی نگو

کارگر زندانی امّا کارفرمای مستــعد !
راهی آنتالیا شد ، گفته شد چیزی نگو

لاله ها روییده از خون جوانان وطن
مصلحت روز جزا شد ، گفته شد چیزی نگو

"دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد ؟ !"
آشنا ناآشنا شد ، گفته شد چیزی نگو

من نمی دانم کدامین شیر فاسد خورده ای
باعث این وضع ما شد ، گفته شدچیزی نگو

گُوهر ایران زمین " ایران: »کلِ مملکت
حذف از دنیا جدا شد ، گفته شد چیزی نگو»

شاعر ! از بالا (طریقت)می دهد اینک پیام :
دُژمن از دشمن جدا شد ، گفته شد چیزی نگو

ح(طریقت)جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت

دیگه از عاشقی نگو که عاشقی دروغ شده

عشق و یک رنگی کجاست،سر ریا شلوغ شده

عشوه شیرین چی شده،تلخ همه نگاهشون

بگوکه فرهادکجاست؟کوه شده گناهشون

همه زلیخا شدن و عاشق پاکی دیگه نیست

عشق همه دو رنگیه! رنگ خدایی دیگه نیست

باهم دیگه می جنگن و نمک پاشن رو زخماشون

رنگ صداقت بیارین رنگ کنین دو رنگیشون

باورکنین که آدما عشق وصداقت ندارن

می خوان که باپتک وتبر ریشه هم را درارن

هرکی می گه دوست دارم یه جوری ثابت بکنه

نه اینکه با دوست دارم یه جوری خوابت بکنه

واژه دوست داشتن وعشق این روزا مشکوک می زنه

قلبهای پاره پاره را یکی باید کوک بزنه

یکی می خواد فدات بشه ظاهرا عاشقت می شه

نمی دونم چرا میاد چرا میره دشمن راسخت می شه

باید که خورشید را نشوند تو قلب هرکی عاشقه

تاکه به جزعشق بسوزه هرچی تو قلبت قالبه

دود می شی سبک می شی پرمی کشی به آسمون

اونوقت می فهمی عاشقی عشق به خدای مهربون

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر ۩۩۩ ۱۳۴۴



ادامه نوشته

سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر ۩۩۩ ۱۳۴۴

سیب شود رویتان سرخ وسپیدوقشنگ

سبز شود جا نتان سـبزوبلند وکمند

دورجهان کا متان از کـَرم کردگار

سکه شـود کارتان از یـَد پروردگار

سایه ی عمرت بلندگردش این روزگار

طبع بلندت بلند همچو بهاران بهار

پُـر زحلاوت شود چون سمنو زند گی

عرق سعادت شود شیوه ی این بندگی

شیوه ی این بندگی گوهر تابندگی

گوهر تابندگی مظــهر فرخندگی

عید که آمد رود عید دگر زنده باد

گوهر رخسارتان خُرم و پاینده باد

ادامه نوشته

خلدستان :تنهایی (شاعر )که جفا نیست؟ به نوروز =>غزالِ مدرسه وُ خانقه (طریقت) شد

۩۩۩☫ غزل پیر(طریقت )ضرب المثل +غزلیات) ☫۩۩۩

اَیُهـاالناس: خــداوند بــوَد یار همه
خلق الناس:گشاید گِره از کار همه

خواهی ار پردهء اسرار تو هرگز ندرد
پَرده زنهار مکن پاره ز اسرار همه

مدعی تا ننهد بر سر دیوار تو پای
پای زنهار مَنِهِ بر سر دیوار همه

نکشد بارِ غم و مِحنت وُ دردِ همگان
همگان نیز نه هموار کشد بار همه

یکدگر راهمه اعضای پسندیدهء خلق
نه بنی آدم از آن است به آزار همه

زرد رویی نکشی گر همه مهرت پاک است
کی گرفتی تو به ناکامی ایام، ز رخسار همه

شد طرب دور چنان از دل افسرده دلان
عاقبت می شودت شاد ز دیدار همه

بس‌که آلوده به تزویر بوَد کرده‌ی ما
تکیه دیگر نتَوان کرد به کردار همه

گهر فضل مکن عرضه‌ی بر بی‌خردان
که ندانند در این جامعه مقدار همه

کس نپرسد ز کرم حال دل زار تو را
تا نپرسی ز کرم حال دل زار همه

نکنم بندگی خلق که با عزت نفس
نیستم چون دگران بنده‌ی دیدار همه

اَیُهـاالناس:(طریقت) زده ضرب المثلی
خلق الناس:به کردار ،به پندار ،به گفتار همه

✍️محمّدمهدی طریقت



چشمان سیه کار خدا نیست؟ به نوروز
دیدار رخت قسمت ما نیست؟ به نوروز
حقآ که شده این دل سرگشته سرایت
فرزانگی‌ام دست شما نیست؟ به نوروز
پاییزِ ورق زرد وُ بهاران همه سرسبز
این فاصله رنگ وُ ریا نیست؟ به نوروز
رنگ رخ تو سرخ و قشنگ،است شقایق
رنگ رخ من رنگ طلا نیست؟ به نوروز
چون پیک تو آمد به مشامم، شده ام مست
لبخند تو همدست صبا نیست؟ به نوروز
مسلم شده ای، تا همه تنها بگذاری؟
تنهایی (شاعر )که جفا نیست؟ به نوروز
تو چرخ فلک هستی و من شاعرِ چرخت
این چرخِ فلک کار خدا نیست؟ به نوروز

چراغ چرخ فلک شمع گشت پروانه

مرا ز حال تو هرگز نبود : پروا، نِــه

خِرد به وَصف مجانین عشق می‌فرمود

زِ بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه

به گیسوان پریشان، که خاطرات پریش

هزار جان گرامی فدای مستانه

من‌ِ رمیده ز مذهب ز پا فتادم دوش

نگار خویش بجویم: نگارِ بیگانه

غزل ، غزل بسرایم به نازِ چلچله ها

تمامِ شعر وُغزل شد:فسون وُ افسانه

بر آتشی بنشانم سپند، دود افزا

به غیر خال سیاهش که گشت دُرّ دانه

به مژده، جان به صبا داد ظهر هم نفسی

زلال روی تو را می چشید فرزانه

مرا به دور لب انجمن چه پیمانی

که بر زبان نبرم جز شراب وُ پیمانه
غزالِ مدرسه وُ خانقه (طریقت) شد
فتاد در سر شاعر هوای میخانه


۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩#✍ محمد مهدی #طریقت

ادامه نوشته

سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر  سیب شود رویتان سرخ وسپیدوقشنگ+ سبک شعر

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر ۩۩۩ ۱۳۴۴

سیب شود رویتان سرخ وسپیدوقشنگ

سبز شود جا نتان سـبزوبلند وکمند

دورجهان کا متان از کـَرم کردگار

سکه شـود کارتان از یـَد پروردگار

سایه ی عمرت بلندگردش این روزگار

طبع بلندت بلند همچو بهاران بهار

پُـر زحلاوت شود چون سمنو زند گی

عرق سعادت شود شیوه ی این بندگی

شیوه ی این بندگی گوهر تابندگی

گوهر تابندگی مظــهر فرخندگی

عید که آمد رود عید دگر زنده باد

گوهر رخسارتان خُرم و پاینده باد

ادامه نوشته

خلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی  ۱۳۴۴

خلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴

۩☫ سبک شعر=سبک مار (طریقت )خوش آمدید... ۱۴۰۴ شعر ۩۩۩ ۱۳۴۴

سبك در لغت به معناي گداختن و به غالب ريختن زر و نقره است و در اصطلاح ادب روش و شيوه اي است كه هر شاعر يا گوينده اي به وسيله آن احساس و ادراك خود را بيان مي كند.

همانطور كه زبان بنا به مغتضيات زمان و مكان تحول و تكامل مي يابد سبك و شيوه بكار بردن كلمات تحت تاثير تحولات جامعه تغيير مي كند. با شناخت سبك هر شاعر يا نويسنده ميتوان به بسياري از خصلت هاي رواني، اخلاقي و انديشه هر شاعر پي برد. از نيمه قرن سوم تا كنون آثار ادبي ايران را به اغتضاي زمان با جند سبك نگارش يافت.

سبك هاي كهن شعر فارسي را به 4 دسته :

1- سبك خراساني

2- سبك عراقي

3- سبك هندي

4- دوره بازگشت

تقسيم كرده اند البته اين تقسيم بندي پايه علمي معتبري ندارد و بيشتر بر جنبه زماني و مكاني آن توجه شده است.

1- سبك خراساني: (ساماني)

از اواسط قرن سوم تا قرن ششم رايج بوده وبه اين جهت آن را سبك خراساني گفته اند كه اغلب گويندگان و نويسندگان از سرزمين خراسان و ماوراء النهر برخواسته اند. سبك شاعران عهد ساماني و غزنويان را سبك خراساني مي گويند

از ويژگيهاي سبك خراساني عبارتند از:

1- لحن ساده و روان و عاري از هرگونه تركيبات دشوار و پيچيده و واژه هاي عربي در آن به ندرت ديده مي شود.

2- مضمون مدح، پند و اندرز ، وصف شخصيت و شرح فتوحات پادشاهان و غيره

3- غالب شعري قصيده مي باشد.

4- تعبيرات و تشبيهات ساده و ملموس ميباشد.

از استادان اين سبك مثل رودكي و فردوسي و عنصري و فرخي و منوچهري مي توان نام برد

2- سبك عراقي

اين سبك در حوزه عراق عجم و آذربايجان از اواخر قرن ششم تا قرن نهم رايج بوده

از ويژگيهاي اين سبك عبارتند از:

1- بكار بردن واژه هاي عربي و ضرب المثل ها و آيات و روايات

2- غالب شعري غزل است و غزل جاي قصيده را مي گيرد

3- مضمون اشعار اخلاقي- تربيتي و پند و اندرز است

4- بكار بردن صنايع لفظي و معنوي و در نوشته هاي خود از استعاره و كنايه و ديگر صنايع ادبي استفاده مي كردند

5- ورود عرفان و تصوف

از نمايندگان اين سبك حافظ و سعدي و مولوي و نظامي و خاقاني و غيره ...

3- سبك هندي يا اصفهاني:

از قرن 9 تا 13 رايج بوده است . به علت استقبال دربار ادب پرور هند از شاعران فارسي و عدم توجه پادشاهان صفوي گروهي از شاعران به هندوستان رفتند و در آنجا به كار شعر و شاعري پرداختند. به واسطه دوري از زبان و در بيان مفاهيم و به سبب تاثير زبان و فرهنگ هندي و ديگر عوامل محيطي سبك هندي بوجود آمد

ويژگيهاي سبك هندي عبارتند از:

1- بكار بردن مزامين و معاني پيچيده

2- آوردن تركيبات غريب و نا آشنا و كلمات نامانوس

3- بكار بردن كنايات و استعارات دور از ذهن

4- استفاده كردن از لغات مهاوره اي و الفاظ بازاري ا

از نمايندگان اين سبك وحشي بافقي صاحب تبريزي و بيدل و سليم تهراني

4- دوره بازگشت:

از اوايل قرن 13 تحولي در شعر فارسي پديد آمد گروهي از گويندگان به سبك هندي كه كلام به نابودي كشيده شده بود اهميت ندادند و به پيروي از سبك شعرايي از قبيل فرخي منوچهري خاقاني و سعدي پرداختند. بازگشت ادبي سبك خاصي نيست بلكه نوعي تقليد است از گذشته. يعني تقليد از سبك خراساني و عراقي. چون كلام در سبك هندي پيچيده مي شود سير نزولي پيدا مي كند و شاعران از سبك شاعران قديم پيروي مي كنند كه در رأس آنها مشتاق و هاتف و عاشق اصفهاني و آذر بيگدلي قرار دارد. از ديگر شاعران اين سبك قا آني و سروش اصفهاني و نشاط اصفهاني را مي توان نام يرد.

شعر معاصر

به مجموعه اشعاري كه در نيم قرن اخير خارج از روش قديميان (متقدمان) سروده شده است مي گويند.

شاعران پس از مشروطيت در جستجوي قالب هاي تازه برآمدند از نخستين نمونه هاي موفق قطعه معروف دهخدا (يادار ز شمع مرده ياد ار) بعد از دهخدا برخي از شاعران معاصر از قبيل ملك الشعراي بهار و ابوالقاسم لاهوتي به ساختن دو بيتي هاي پيوسته پرداختند. در همان هنگام نيما يوشيج به نشر شعرهايي پرداخت كه در آنها علاوه بر تازگي در بيان تشبيهات و استعارات وزن هاي عروضي شعر فارسي به شيوه قديم رعايت نكردند به اين گونه شعرها شعر آزاد يا نيمايي مي گويند.

شيوه شعر هاي دوره معاصر:

1- شعر نيمايي يا آزاد

2- شعر سپيد

3- موج نو

1- شعر نيمايي يا آزاد:

اين گونه شعر ها داراي وزن عروضي هستند اما مصراع ها از لحاظ طول مساوي نيستند و بر حسب ضرورت كوتاه و بلند مي شوند. شاعر در بكار بردن قافيه آزاد است مثل اخوان ثالث

2- شعر سپيد:

شعري كه وزن ندارد اما موسيقي كلمات جبران كمبود وزن را مي كند. در واقع تقليدي از نثر مسجع و مصنوع است.

3- موج نو:

آهنگ و وزن و قافيه ندارد و فرق آن با نثر در تخيل شعري است و بنيان گذار آن احمد رضا احمدي مي باشد

نثر:

در لغت به معني افشاندن و پراكندن است و در اصطلاح ادب فارسي به سخني كه غير منظوم باشد و يا شعر نباشد نثر مي گويند. قديمي ترين نمونه نثر كتاب مقدمه شاهنامه منصوري است. نثرهاي قديم از نظر زبان و بيان با نثرهاي جديد تفاوت دارد به نثر فارسي از اواخر قرن سوم تا زمان مشروطه نثر قديم و از مشروطه تا امروز را نثر معاصر مي گويند.

سبك هاي نثر فارسي :

1- مرسل (ساده و روان):

نثري است ساده و روان و فاقد آرايه هاي ادبي و همچنين لغات و اصطلاحات پيچيده در اين نثر ديده نمي شود . از ويژگيهاي اين سبك كوتاهي جملات و كمي لغات عربي و ايجاز و اختصار و مطابقت دادن عدد و معدود و غيره ست مانند سفرنامه ناصر خسرو و كيمياي سعادت و قابوس نامه و سياست نامه

2- نثر مسجع:

(يعني قرينه ها داراي سجع است) سجع در لغت به معني آواز كبوتر و در اصطلاح آوردن 2 كلمه هماهگ در پايان جمله هاي قرينه

نثر به منزله قافيه در شعر است مانند مناجات نامه خواجه عبداله انصاري و گلستان سعدي

3- نثر فني و مصنوع:

در اين نوع نثر سجع هاي متوالي لغات تركيبات و اصطلاحات دشوار به گونه اي افراطي به كار گرفته شده است مانند جهان گشايي جويني و مرزبان نامه و كليله و دمنه

انواع سجع:

1- متوازي

2- متوازن

3- مطرف

1- در سجع متوازي آن است كه 2 كلمه قرينه در وزن و حرف آخر يكسان باشند

هر كه سخن نسجند در جوابش برنجد

متوازي متوازي

2- سجع متوازن آن است كه 2 كلمه قرينه در وزن يكسان باشد ولي در حرف آخر با هم اختلاف داشته باشد

فلان را اصلي صاف و تينتي پاك

متوازن متوازن

3- سجع مطرف 2 كلمه قرينه در دو حرف آخر يكسان ولي در وزن اختلاف داشته باشد

هر كه خيانت ورزد پشتش از حساب بلرزد

مطرف مطرف

ويژگي نثر امروز:

تحولات ادبي زبان فارسي را از نهضت مشروطيت تا به امروز كه دوره نو انديشي و بيداري مردم است. مهمترين عواملي كه در دگرگوني و تحول زبان و ادب فارسي نقش عمده داشته عبارتند از:

1- تاسيس مدرسه دارالفنون توسط امير كبير

2- ورود صنعت چاپ به ايران

3- گسترش روزنامه نويسي

4- پيشرفت امر ترجمه و نشر آثار اروپايي

5- آشنايي ايرانيان با ادبيات اروپايي

در نيمه اول صده چهاردهم دگرگوني هاي بزرگي در اوضاع اجتماعي و سياسي ايران پديد آمد كه اين دگرگوني ها خواه و نا خواه در ادبيات تحولي ايجاد كرد و در محتوا مضمون و سبك سخن دگرگوني مهمي را به وجو آورد.

مهمترين تغييراتي كه در نثر معاصر ايجاد شد عبارتند از:

1- زبان نوشته ها به زبان مردم نزديك شد يعني در اين دوره مثل ها و قصه ها و زندگي مردم عادي به ادبيات راه يافت

2- موضوع و محتواي نوشته ها تغيير كرد و واقعيت هاي زندگي و دردهاي اجتماعي و بحث در مورد حكومت و دولت فضاي شعر و نثر را تحت تاثير قرار داد

3- طنز و لطيفه هاي انتقادي در ادبيات اين دوره افزايش پيدا كرد و كساني چون دهخدا راه را براي نويسندگان روزنامه ها مجلات و داستان هاي انتقادي گشودند

4- زبان نثر ساده شد و آرام آرام واژه هاي مترادف خشك و نا آشنا كم رنگ شد

5- پيدايش يك رشته كار علمي و تحقيقي در زمينه ادبيات معمول شد.

و كساني چون دهخدا ملك الشعراي بهار و سعيد نفيسي و فروزان فر و همايي و غيره فصلي تازه در ادبيات ايران گشودند

نگارش:

نگارش به معني نوشتن است. اگر نويسنده بتواند آنچه را كه در ذهن خود دارد بي كم و كاست روي كاغذ بياورد به نگارش دست زده است. پس مقصود از نگارش رساندن پيام از سوي نويسنده به خواننده است. به هر نوشته كه بتواند افكار و اهداف نويسنده را به خواننده منتقل سازد آن نوشته كامل تر و رساتر است.

نگارش يكي از وسايل مهم اطلاعات به حساب مي آيد زيرا بيشتر تصميماتي كه مسئولان و سازمانها مي گيرند بر اساس گزارشاتي است كه دريافت مي كنند و اگر در تهيه آن دقت نشود منشع بسياري از زيانها مي شود. بكار بردن لغات و اصطلاحات و عبارات ساده درخور فهم خواننده به نوشته ارزش و اعتبار مي دهد

راههاي كسب مهارت در نگارش:

1- دائم نوشتن

2- خواندن

1- دائم نوشتن: نوشتن تنها با خواندن كتابهاي آئين نگارش و آداب نويسندگي امكان نويسندگي براي كسي ميسر نمي شود از اين رو بايد حدالامكان دائم نوشت.

2- خواندن: وقتي نوشته اي را مي خوانيم علاوه بر اينكه از محتوا و مفهوم آن بهره مند مي شويم ناخودآگاه نكاتي از لحاظ نگارش مي آموزي و به اين ترتيب با خواندن نوشته هاي مختلف انشاي ما روان تر مي شود و درست نوشتن و خوب نوشتن براي ما عادت مي شود

اصول نگارش:

نكاتي كه در نگارش بايد مورد توجه قرا گيرد عبارتند از:

1- فكر كردن پيش از نوشتن

2- توجه به هدف و موضوع و طرح

3- در نظر گرفتن خواننده

4- تعريف جمله و اقسام آن و نحوه كوتاه كردن جمله

5- ترجيح ساده نويسي بر پيچيده نويسي

6- بكار بردن افعال در وجه معلوم

7- پرهيز از بكار بردن لغات و تركيبات دور از ذهن

8- رعايت قوائد دستور زبان

9- رعايت نشانه ها و نكات مربوط به نشانه گذاري و همچنين آشنايي با آئين نگارش

10- بيان حقايق بدون قصد برانگيختن احساسات خواننده

11- نوشتن به طرز صحبت كردن نيمه رسمي

مشخصات يك نوشته خوب از لحاظ مفهوم عبارتند از:

1- پاسخ گوي نياز معنوي و روحي و اعتقادي مردم

2- خواننده را نسبت به مسئوليت خويش در برابر خدا و خلق آگاه سازد

3- ذوق و استعداد نهفته را بيدار كند

4- آگاهي و رشد اجتماعي و سياسي مردم را بالا ببرد

5- حوادث تازه زمان را نمايان سازد

6- جامعه را به سوي پيشرفت و سعادت و كمال رهنمون سازد.

نوشته هاي قديم از نظر نگارش:

از نظر شيوه نگارش نوشته هاي قديم را به 3 درجه 1- عادي 2- عالي 3- متوسط تقسيم كرده اند. اليته اين نوع تقسيم بندي در مطالعه آثار پيشينيان و تحقيقات ادبي سودمند است.

1- نوشته هاي عادي:

نوشته اي است ساده و روان كه عاري از آرايه هاي لفظي و معنوي است. نوشته هايي كه نزديك به زبان گفتاري است در رديف اين نوع نوشته ها قرار مي گيرد.

2- نوشته هاي عالي:

نوشته هايي را كه در آن تشبيهات و استعاره ها و صنايع بكار رفته باشد و نويسنده تلاش مي كند كه از نظر تخيلات شاعرانه و توازن كلمات سخن خود را به شعر برساند.

3- نوشته هاي متوسط:

نوشته هايي هستند كه در آن نثر عالي و عادي به هم آميخته مي شوند يعني در عين فصاحت ساده و روان هستند

نوشته هاي جديد:

1- وصفي

2- نقلي

3- تحقيقي

4- نامه نگاري

نوشته هاي جديد از لحاظ موضوع:

1- نوشته هاي وصفي :

نوشته هايي هستند كه از مناظر مختلف طبيعت مانند غروب و طلوع و فصلهاي مختلف و غيره سخن به ميان آورده مي شود. كار اصلي نويسنده در اين نوع نوشته ها تعريف و وصف است. نويسنده در اين نوشته از نيروي تصوير و تخيل كمك مي گيرد و موضوع را طوري وصف مي كند كه خواننده صحنه هاي گوناگون را در چشم خود مجسم مي كند.

2- نوشته هاي نقلي

اين نوع نوشته ها به نقل و بيان حوادث جهان و اتفاقات گوناگون روزگار اختصاص دارد يا به صورت داستان يا به صورت تاريخ نوشته مي شود.

3- نوشته هاي تحقيقي:

دراين نوشته ها از مسائل علمي ادبي اجتماعي و فلسفي بحث مي شود و جنبه بحث و تحقيق دارد و نوسنده بايد نظرات خود را با دليل و برهان بيان كند

4- نامه نگاري:

از نوع ديگر نگارش، نامه نگاري در ميان مردم رايج تر است. نامه ها را به دو دسته خصوصي و عمومي (اداري) تقسيم كرده اند

هرگاه فردي در ارتباط با افراد ديگر يا اجتماع براي رفع نيازمنديهاي خود اعم از مادي يا معنوي نامه اي بنويسد نامه خصوصي تلقي مي شود مانند پيام تبريك و تسليت

نامه عمومي (اداري) هر گاه شخصي در مقام و شغل اداري براي سازمان يا موسسه اي نامه اي بنويسد نوشته او جنبه عمومي دارد همچنين كليه مكاتباتي كه از ناحيه وزارت خانه اي انجام ميپذيرد در رديف نامه هاي عمومي قرار مي گيرد.

چند قاعده دستوري براي درست نويسي:

نويسنده بايد مطالب خود را به گونه اي بنويسد كه درست باشد تا نوشته مورد انتقاد ديگران قرار نگيرد و همچنين از دستور زبان آگاه باشد واژه ها را بشناسد و جايگاه آنها را در كلام بداند

1- مطابقت دادن زمان افعال :

يعني اگر مطلب مربوط به زمان گذشته است افعال بصورت ماضي و اگر مربوطه به زمان حال يا آينده نزديكاست افعال آن را در زمان مضارع آورده شود. مثال:

در حمل سال 1346 عده از مردم به نزد ظاهر شاه مي روند و مي گويند چرا در داخل مملكت اصلاحات نمي كنيد و مشكلات را با شاه بازگو كردند. رفتند گفتند

در اين نوشته نويسنده از دو زمان ماضي و مضارع در يك بند استفاده كرده است و افعال مضارع مي روند و مي گويند را با فعل ماضي بازگو كردند در آميخته است.

2- مطابقت صفت و موصوف:

در زبان فارسي بر خلاف زبان عربي صفت با موصوف خود در جمع مطابقت نمي كند و هميشه مفرد است و موصوف با كسره مي آيد

مدارس عالي دوستان گرامي

موصوف صفت موصوف صفت

هر گاه صفت جاي موصوف را بگيرد و در حكم اسم باشد مي توان آن را جمع بست . مثال:

دانايان گفتند انسانهاي دانا گفتند

صفت جاي موصوف موصوف صفت

قاعده جمع بندي: ـ ات ان ين ها ون ـ جاندار بي جان ـ نشانه جمع در زبان فارسي ها و ان است اغلب جانداران را با ان و اشياي بي جان را با ها جمع مي بندند مانند مردان – زنان- كتابها- قلم ها نشانه هاي ديگري كه مخصوص زبان عربي است از جمله ات ين و ون وارد زبان ما شده اند. ـ نشانه هاي ات اغلب در جمع بستن كلمات عربي و در زبان عربي رايج ميباشد كه مورد استفاده ما قرار مي گيرد مانند اطلاعات- افتخارات- موجودات ـ جمع بستن كلمات فارسي با ات جايز نيست مثل دستورات كه بايد دستورها گفته شود مثل فرمايشات و فرمايش ها

بهتر است براي جمع بستن از به كار بردن ين و ون پرهيز كرد و بجاي آن از نشانه ان استفاده كرد مثلا براي مخترعين مامورين معلمين بگوئيم مخترعان معلمان ماموران

فعل مركب:فعلي است كه بيش از يك جزء داشته باشد. در به كار بردن افعال مركب بايد دقت كرد كه بين اجزاي تشكيل دهنده آنها فاصله ايجاد نشود بجاي من هرگز سخن در ميان گفته ديگري نمي گويم بايد نوشت من هرگز د رميان گفته ديگري سخن نمي گويم

كلمات مركب:اجزاي كلمات مركب بايد سعي كرد پيوسته و با هم نوشته شود مانند بزرگداشت- يكشنبه- صاحبدل-

كلمه مركبي كه پيوسته نوشتن دو جزء آن سبب اشتباه يا دشواري در خواندن يا نوشتن كلمه مي شود بهتر است اين دو جزء از هم جدا ولي نزديك به هم نوشته شود مانند هم منزل- هم خانه- ضمانت نامه

تنوين:تنوين مخصوص زبان عربي است و در زبان فارسي نبايد آن را بكار برد بنابراين نوشتن كلماتي از قبيل جاناٌ زباناٌ گاهاٌ و ناچاراٌ درست نمي باشد و بايد به اينگونه نوشته شود به ناچار گاهي جان زباني

حذف فعل به قرينه:حذف در لغت يعني افكندن و در دستور زبان عبارت از آن است كه كلمه يا كلمه هايي را از اركان و ديگر اجزاي جمله به قرينه بياندازند. حذف ممكن است به قرينه لفظي يا معنوي انجام گيرد.

اگر كلمه اي را كه حذف مي كنيم معادل آن كلمه را در جمله داشته باشيم حذف به قرينه لفظي مي گوئيم

اگر كلمه اي را حذف مي كنيم معادلش را در جمله نداشته باشيم و از معني و مفهوم به آن كلمه پي ببريم حذف به قرينه معنوي مي گوئيم.

شرط اساسي حذف آن است كه فعل در تمام جمله ها مشترك باشد يعني فعل حذف شده به همان شكل در جمله آخر آورده شود. مثال:

بازرگاني را شنيدم كه 150 شتر با و چها بنده خدمتكار داشت. (حذف به قرينه لفظي( ( شتر بار داشت و ...)

دوستم به دانشگاه وارد و به كلاس رفت ( اشتباه است چون فعل وارد شد و كلاس رفت هم فعل نمي باشند)

باران رحمت بي حسابش همه جا رسيده و خوان نعمت بي دريغش همه جا كشيده ( حذف به قرينه معنوي . چون است حذف شده بدون اينكه جمله معيوب شود. رسيده است ...كشيده است)

شيوه نگارش اعداد در مطبوعات:

در روزنامه ها و مجله ها بر خلاف متن هاي ادبي و دستور زبان فارسي اصل استفاده از رقم است مگر در موارد استثنايي كه بايد همانند ادبيات از صورت حروف آن بهره جست.

معدود عددهايي كه بايد اعداد آنها با رقم نشان داده شود 1- مبلغ 2- درجه 3-صفحه كتاب 4-شماره مواد قانوني 5- شماره شناسنامه 6- تاريخ تولد 7- ساعت 8- سايز 9- ساعت و غيره

استثناعات اين قاعده:

بر خلاف اصل استفاده از رقم در مطبوعات در برخي از موارد بايد براي نشان دادن شمارش به صورت رياضي همانند ادبيات و دستور زبان فارسي از حروف استفاده كرد

1- اعداد يك رقمي مانند شش نفر- نه لشكر

2- اعدادي كه در آغاز سطر قرار مي گيرند

مثل ده نفر در جاده جان باختند(در اول جمله)

در جاده 10 نفر جان باختند (در وسط جمله)

3- اعداد تقريبي را به صورت حروف نوشته مي شود مثل چهار، پنج نفر در حادثه زخمي شدند.

4- اعداد ترتيبي اعدادي را گويند كه نشان دهنده رتبه معدود باشد مثل رتبه سوم لشگر نهم

5- اعداد غير آماري مانند صد بار گفتم (نشان دهنده كسرت است نه آمار)

تقطيع اعداد چند رقمي:

براي نشان دادن چنين اعدادي از تركيب حروف و اعداد استفاده مي كنند بدين طريق كه هر سه رقم را در رديف قرار مي دهند. قاعده تقطيع براي ارقام پنج رقمي و بالاتر صادق است. اگر رقمي به صورت 268.425.262 داشته باشيم بايد به صورت 268 ميليون و 425 هزار و 262 ريال نوشته شود

خلاصه نويسي:

كم كردن حجم مطالب بدون اينكه در مفهوم و هدف و پيام متن تغيير و كمبودي داده شود به عبارتي ديگر تهيه فشرده مطالب است براي جبران كمبود وقت در گذشته خلاصه كردن كتابها ارزش نداشت ولي در حال حاضر بدليل كمبود وقت انسانها ترجيح مي دهند از فشرده كتابها و نوشته ها استفاده كنند از اين رو خلاصه نويسي جاي خاصي در ادبيات معاصر پيدا كرده است.

فن خلاصه نويسي منحصر به داستان نمي شود بلكه در نمايش نامه ها مطالب روزنامه ها اخبار و غير جايگاه ويژه اي دارد هر نوشته اي را به دو صورت مي توان خلاصه كرد

الف- با حذف مطالب زائد به ترتيبي كه كلمات و عبارات نويسنده تا حد امكان حفظ شود

ب- به صورت نقل به مضمون و كوتاه كردن مطلب

روش اول بيشتر در كوتاه كردن مقاله ها و سخنراني ها و همچنين براي درج در روزنامه ها و مجله ها و يا نشر وسايل ارتباط جمعي معمول است و مي توان آن را (شيوه مطبوعاتي) ناميد در گزارش نويسي بايد از شيوه اول استفاده نمود زيرا يكي از شرايط خلاصه كردن رعايت امانت است براي خلاصه كردن كتابهاي مفصل بخصوص داستانها روش دوم متداول مي باشد.

شيوه خلاصه كردن يك كتاب:

1- مطالعه كتاب و درك كامل از موضوع و مفهوم و هدف نويسنده

2- نكات مهم و مطالب اساسي كه تعيين كننده سرنوشت قهرمان كتاب است در خلاصه نويسي حتما بايد ذكر شود

3- اگر داستان براي يك نتيجه اخلاقي اجتماعي و يا سياسي نوشته شده باشد خلاصه آن نيز بايد چنان باشد كه خواننده را به همان نتيجه راهنمايي كند

4- زمان افعال بايد هماهنگ و يكنواخت باشد

5- متني را كه خلاصه مي كنيم بايد يكسان و يك دست باشد

6- جملات بايد كوتاه و ساده و روان باشد

7- قواعد درست نويسي و قواعد دستوري بايد رعايت شود

8- در خلاصه نويسي بايد نتايج كتاب را با هوشياري بدست آورد.

بازنويسي و تفاوت آن با بازآفريني: در بازنويسي نويسنده تنها تكيه بر ذوق ادبي و توانايي خود دارد و اثر جديدي را خلق نمي كند بلكه همان متن كهن را گرفته با رعايت ضوابط و قواعد بازنويسي آن را از نو مي نويسد بذون آنكه محتوا و پيام متن اصلي را تغيير دهد در واقع در بازنويسي نمي توان طرح اصلي را دست كاري ككرد بلكه چهار چوب و طرح اصلي و استخوان بندي متن باقي مي ماند اما در بازآفريني نويسنده علاوه بر داشتن ذوق هنري و توانايي و قدرت نويسندگي به وجود آورنده يك پديده نو است و اثر جديدي را خلق مي كند در بازآفريني اساس و بنياد طرح اصلي به هم مي خورد و شكل و فرم تازه اي بوجود مي آيد

هدف از بازنويسي متن هاي كهن فارسي به زبان ساده امروزي آن است كه كودكان و نوجوانان بتوانند با شوق و رغبت بسياري آثار گذشنه را بخوانند و از طريق آن آثار گاه با مضامين پر ارزش و غني فرهنگ گذشته ايراني آشنا شوند و بتوانند پيوند خود را با گذشته حفظ كنند و از طريق آن ذهن خود را تلطيف نمايند.

گزارش نويسي: گزارش در لغت به معناي آگاه ساختن و شرح و تفصيل ( مفصل) گويي است

منظور از گزارش دادن اطلاعات و آگاهي سازمان يافته به خواننده است و در گزارش موضوعي به شرح و تفصيل بيان مي شود. منظور به طور دقيق تر گزارش نويسي عبارت است از نگارش اطلاعات حقايق، مسائل و رويدادها است كه بر مبناي آن گرفتن تصميم آگاهانه امكان پذير باشد.

هدف از گزارش نويسي: براي حل دشواريها و توسعه كشور و اقدامات اصلاحي نياز به نوشتن گزارش احساس مي شود. توسعه يك كشور ادامه ندارد مگر بر مبناي آگاهي هاي سحيح و ارقام و آمار كه به صورت منطقي تنظيم شده باشد در حقيقت هدف از گزارش نويسي كمك به حل دشواريهايي است كه در كشور وجود دارد. از آنجايي كه در سازمانهاي دولتي و شركتي و موسسات خصوصي مبناي تصميمات بر گزارش هايي است كه از طرف كاركنان و متخصصان تهيه و به مقامات داده مي شود و همچنين همه بررسي ها و پژوهشهاي علمي كه در دانشگاهها و موسسات تحقيقاتي انجام مي گيرد بايد به صورت گزارش در اختيار ديگران قرار گيرد.

انواع گزارش از لحاظ نحوه ارائه:

1- به صورت كتبي: هر گاه نتيجه كار و بررسي به صورت نوشته در اختيار گيرنده قرار گيرد آن را گزارش كتبي مي گويند

2- به صورت شفاهي: چنانچه گزارش به صورت سخنراني باشد آن را گزارش شفاهي مي گويند.

گزارش از حيث محتوا:

1- گزارش اطلاعي: اين گونه گزارش بر مبناي وقايع و حقايق تهيه و تنظيم مي شود و در آن گزارشگر اطلاعات لازم اعم از پيشامدها و ارقام و آمار در اختيار گيرنده گزارش قرار مي دهد

2- گزارش تحقيقي: اين گونه گزارش بر پايه تحقيق و بررسي است و گزارشگر به ذكر تحقيقات و كشفيات تازه خود مي پردازد

3- گزارش تحليلي: كاملترين نوع گزارش است اين نوع گزارش آميخته اي از گزارش اطلاعي و تحقيقي است. گزارش با تجزيه و تحليل و تفسير مطالب همراه است اين نوع گزارش بيشتر از انواع ديگر گزارشها رايج است

مراحل گزارش نويسي:

1- انتخاب موضوع

2- جمع آوري اطلاعات

3- طرح ريزي مطالب

4- عرضه كردن اطلاعات جمع آوري شده

جمع آوري اطلاعات:

يكي از پايه هاي اصلي گزارش نويسي محسوب مي شود عموما جمع آوري اطلاعات و تحقيق به سه امكان پذير است

1- مشاهده: سريع ترين و قابل اعتمادترين راه براي به دست آوردن اطلاعات است

2- پرس و جو: كه خودبه دو شكل مصاحبه يا پرسشنامه صورت مي گيرد

3- تحقيق از كتابخانه اينترنت و پژوهش از راه مطالعه

طرح ريزي مطالب:

در اين مرحله وظيفه نويسنده گزارش حساس تر است و پس از جمع آوري اطلاعات بايد مطالب طبقه بندي شوند. يادداشت هاي مهم و غير مهم از هم جدا شوند در اين بخش قسمتهاي مهم گزارش و تقدم و تاخر آنها نسبت به هم بايد مشخص شود.

عرضه كردن اطلاعات جمع آوري شده:

گزارش نويسيدر اين مرحله تجلي پيدا مي كند و نويسنده با هوشياري و دقت و ظرافت مطلب خود را عرضه مي كند

تفاوت خبر، گزارش و مقاله: خبر: امري تازه يا وقوع حادثه اي را به آگاهي خواننده مي رساند مثلا در منطقه اي از كشور سيل جاري مي شود

گزارش: بيان تشريهي يك خبر است اگر در مورد سيلي كه جاري شده است مطالب مفصلي همراه با عكس و سوابق سيل در منطقه و اظهار نظر در مورد حادثه و نحوه پيشگيريهاي زمانهاي سيل نوشته شود آن نوشته گزارش است.

مقاله: اگر مطلبي در همين زمينه نوشته شود كه جنبه اظهار نظر يا انتقاد داشته باشد اين نوشته را مقاله مي گويند و معمولا با عكس همراه نيست در حالي كه خبر و گزارش ممكن است با عكس همراه باشد . مقاله اغلب جنبه تفصيلي دارد و طبعا نظر و عقيده نويسنده را درباره موضوع مقاله بيان مي كند . مقاله مي تواند زمينه هاي مختلف و گوناگوني را بررسي كند و انواع گوناگوني دارد مثل تحقيقي اجتماعي فرهنگي سياسي و غيره

مكاتبات اداري :+مكتوب:

در لغت به معني نوشته و نامه مي باشد بنابراين مي توان گفت هر بياني كه بر روي كاغذ منتقل گرديده است مكتوب ناميده مي شود.

امور سازماني وقتي جنبه رسميت به خود مي گيرد كه به صورت مكتوب در آيد . مكاتبات اداري به گونه هاي مختلفي در سازمانها رايج است مهمترين آنها عبارتند از نامه- بخشنامه- حكم- صورتجلسه- دستورالعمل و دستور

نامه: در لغت به معني نوشته، كاغذ نوشته، كتاب و مكتوب است و در عرف بيشتر مكاتبات اعم از اداري و غير اداري نامه گفته مي شود نامه را مي توان با توجه به نويسنده و دهنده پيام به دو دسته خصوصي و عمومي تقسيم كرد:

1- نامه خصوصي: فردي براي اهداف شخصي خود به شخص ديگري مي نويسد

2- نامه عمومي (اداري): هرگاه شخصي در مقام و شخل اداري براي سازمان يا موسسه اي نامه اي بنويسد نوشته او جنبه عمومي دارد همچنين تمام مكاتباتي كه از ناحيه وزارتخانه انجام مي پذيرد نامه عمومي بحساب مي آيد. در اغلب كتابهاي نويسندگي از مكاتبات عمومي به عنوان نامه اداري تعبير شده است. زيرا اينگونه نامه همواره در جهت اداره امور سازماني نوشته مي شود.

مار اقتصاد ایران در سال سررسید سند چشم انداز یعنی سال ۱۴۰۴،به کدام سمت می‌خزد؟ ماحصل مطالعات اجمالی انجام شده در این مقاله، حکایت از این واقعیت مهم دارد. تمثیل مار برای سال آتیبرازنده بوده و اقتصاد ایران باز هم در سنگفرش پارادوکس‌هایرنگارنگ به خزیدن خود ادامه خواهد داد. ۱۴۰۴

خلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴

۩۩۩ ☫ قالب شعر(ادبیات فارسی )سبک شعر ☫ ۩۩۩

سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴قَصیده(مار) :یک قالب شعر کلاسیک فارسی است موضوع قصاید مدح شاهان و بزرگان، وصف طبیعت و گاه پند و اندرز است. در این نوع شعر بیت اول با مصراع‌های زوج هم‌قافیه است. شاعران ایرانی قصیده را از شعر عربی گرفته‌اند. تفاوت قصیده با قالبِ غزل در تعداد ابیات و موضوع شعر است. کمی یا زیادیِ بیت‌های قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوّت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. شاعر می‌تواند قصیده را در وزن‌های گوناگونی بسراید. بخش عظیم ادبیات فارسی را در سدهٔ ششم هجری، قصیده تشکیل می‌دهد. از برترین قصیده‌سرایان گذشته ادبیات فارسی می‌توان به سنایی، خاقانی، ناصر خسرو، مسعود سعد سلمان، انوری و منوچهری اشاره کرد.

فرق قصیده و غزل

قصیده دارای ۲۰ تا ۷۰ بیت است غزل دارای ۵ تا ۱۴ بیت است.

موضوع قصیده مدح شاهان و بزرگان وصف طبیعت، گاهی پند و اندرز و همچنین تهنیت جشن‌ها می‌باشد، اما غزل نوعی شعر عاشقانه می‌باشد که بیان عواطف و احساسات، زیبایی معشوق و شکوه روزگار است .

انواع قصیده

۱ مدحی ۲ مذهبی و فلسفی ۳ اخلاقی و زهدی ۴ سیاسی و اجتماعی


۩#خــُلدستان طریقتخلدستان : ادبیات فارسی (سبک شعر) صاحب :سبک طریقت ۱۴۰۴=سبک مار : ادبیات فارسی ۱۳۴۴ (صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت

ادامه نوشته

ادبیات فارسی (طریقت) سبک شعر+طنز+فکاهی (تلخ وُ شیرین)

۩۩۩ ☫ ادبیات فارسی: حکایات حکیمانه (لطیفه)فکاهی (تلخ وُ شیرین ۩۩۩

ادبیات و به ویژه شعر ،فکاهی چندان کاربرد تجاری ندارد و نباید هم داشته باشد اما حفظ جایگاه های خیالی برای بسیاری در این عرصه تبدیل به دغدغه ی ذهنی و خلا روحی شده . نقدهای غیر فنی،و در بسیاری موارد همراه با سوء نیت بر محافل ادبی سایه افکنده ونوچه شاعرانی به صرف دانشی ناقص از اوزان عروضی و یا تئوری های دهن پر کن خود را واجد شرایط نقد می دانند.روابط پشت پرده ی نه چندان شاعرانه در جهت گیری فضای ادبی تاثیری بسیار مخرب بر جا گذاشته و جو بیمار و تب آلود موجود ناشی از موارد مذکور و ناگفته های دیگر است که همه به وضوح شاهد این ادعا هستند . البتّه ،در این فضای در هم و بر هم،محافل ارزشمندی هم هستند که نویدبخش آینده ای روشن هستند. محافلی که در حال حاضر در دنیای مجازی و به ویژه در کلاب هاوس به صورت جدی با مقوله ی ادبیات و شعر گاهی فکاهی و طنز برگزار می شود. فکاهی :از نظر روانشناسی = نتیجه سرکوب حس پرخاشگری است که تحت شرایط اختناق و فشار این گونه جلوه می کند . در زمان عبدالناصر در (قاهره)مصر ، فکاهی بین مردم رواج داشت که ماهیگیری یک ماهی صید می کند ،قصد می کند ماهی را به خانه بِـبَــرد تا همسرش آن را بپزد اما وقتی می فهمد در خانه نه روغن دارند،برای پختن و سرخ کردن و نه نفت . ماهی را با عصبانیت به دریا می اندازند . در همین حال ماهی سرش را از آب در می آورد و فریاد می زند : زنده باد عبدالناصر

وقتی به دنیا اومدم مادربزرگم اصرار داشته که اسممو بذارن عبدالجبّار. ولی بابام مخالفت میکنه و میگه باید روی بچه‌ها اسامیِ فاخر گذاشت تادر آینده با غرور سرشونو بالا بگیرن.صَفدر هستم کوچیک همتون>>>...

✋😐کاش برم دوشو بکنم تو دهن پسر همسایه بالایی، بابا حداقل یه آهنگو درست حفظ کن بعد بلند بخون. بوی تند ماهی دودی وسط مادر بزرگ آخه😐😂

😑این که خاورمیانه انقدر نفت داره، نشون میده حتی دایناسورها هم اینجا فله‌ای و گله‌ای می‌مردن قدیم ندیما.
ما که هیچی نیستیم.

😑‏پسر همسایمون و تو راهرو دیدم یه چیز عجیب دستش بود داشت میخورد بهش گفتم این چیه مهراد ؟ باباش گفت میوه دراگونه ، دیشب هوس کرد رفتم تجریش براش خریدم ،
بعد من بچه بودم به بابام گفتم اناناس چیه ؟ گفت اوهو چه گوه خوریا ، تازه سوال کردم هوس نکرده بودم .

😑‏اولین نفر ازکجا فهمید که پرنده‌ها از کیشته میترسن، گربه‌ها از پیشته و سگا از چخه؟
فکر اینکه تک‌تک کلمات رندوم رو امتحان کرده تا بالاخره کلمه‌ای که باعث ترسوندنشون شده رو پیدا کرده داره دیوونه‌م میکنه😐

‏زنگ زدم از رفیقم شماره ساقی گرفتم، پسره عرق رو آورد دیدم همکلاسی دبستانمه. واقعا انسان لذت میبره میبینه همکلاسیا و دوستاش هم هیچ گُهی نشدن.😂😂😂

😂 اینقد فَراخم که وقتی‌م اشتباه تایپ میکنم ادیت نمیزنم، اشتباهمو می‌پذیرم😂😂
😑‏امروز سر مطهری چراغ عابر پیاده قرمز بود یِه پیرمردهِ رد شد ، پلیس راهنمایی بهش گفت پدرم نمی‌بینی مگه چراغ قرمزه؟ پیرمرد باسنشو کرد طرف پلیسه گفت بیا پلاکمو یادداشت کن😂

‏ساعت ۵:۳۰ صبح از کله پاچه خوردنت استوری میزاری زیرش میزنی:
"سحرخیز باش"بعد میایی خونه تا ۲ ظهر میخابی؟مرغ سحر برینه تو این زندگیت😂

😂هیچ وقت نفهمیدم نهنگا چرا خودکشی میکنن؟

آخه بزرگوار تو با اون جثه چقد میتونی دل نازک باشی آخه؟

نه اجاره خونه میدی ،نه مهریه ،نه زیدت با یکی دیگه رفته ،نه کسی جرات داره چيزی بت بگه،موادم که نمیزنی،

بالای کَلَه ات هم که آبشار داری،چه مرگته دیگه؟

😂رفتم داروخونه بقیه پولمو چسب زخم داد،منم زدم تو دهنش تا بفهمه همه فقط زخم ندارن بعضیام اعصاب ندارن!!!😊

الان هروقت میرم داروخونه بقیه پولمو قرص اعصاب میده😂😂😂😂

مدتی از کلاب هاوس استفاده کردم با برخی از این محافل آشنا شدم و با شاعران و منتقدان ارزشمندی ارتباط دارم و از آنان آموختم. محافلی مانند خانه ی نیما که عزیزانی بهره بردم به خوبی و پربار ی بزم هائی را مدیریت می کنند از آن جمله اند.که تا زمانی که من شنونده مباحث آن بودم از سطح تئوریک و علمی برای چکش کاری برخوردار بود و قطعا همچنان نتیجه بخش خواهد بود.

صد البته،محفل پربار و ارزشمند "انجمن شاعران زنده" که بسیار امیدبخش است. فکر می کنم انجمن شاعران زنده به چند دلیل روحی در تن ادبیات خواهد دمید.و تفاوتش با بیشتر محافل ادبی چه در دنیای واقعی و چه در دنیای مجازی به راحتی قابل مشاهده است.

هر انجمن و محفلی را قبل از هر چیز،با افراد حاضر در آن انجمن می توان شناخت. حضور اسامی ارزشمند و شاعر و ترانه سرایان توانمند یکی از وجهه های این انجمن ها بشمار می رود . که در وهله اول جذابیت این محفل ادبی را دو چندان کرده و به آن مشروعیت می بخشد. اما صرف نظر از این اسامی ارزشمند،که دغدغه ی خودنمایی و حفظ جایگاه ندارند. نحوه ی فعالیت انجمن نیز کاملا گویای تفاوت های آن است.

_تداوم برگزاری جلسات به صورت هفتگی که بیش از یک سال است ادامه دارد و دورنمای تداوم آن نیز هویداست.

_ثبات و نظم موجود در جلسات انجمن

_ثبت و ضبط تمام جلسات در یوتوب

_شفافیت و نبود هر گونه سوءنیت از سوی منتقدین

_نقدهای فنی با در نظر گرفتن سابقه ی ادبی،سبک نوشتاری،حتی روحیات و سن افراد

_نقد با اولویت دادن به سازنده بودن آن برای شاعر

_دوری از حواشی احتمالی و دادن الگوی رفتاری مناسب به اهل قلم

_تلاش برای جذب و پرورش استعدادهای جوان،گمنام و در حاشیه مانده

و ده ها مورد دیگر که این انجمن را در بین سایر محافل ادبی برجسته می کند.

امیدوارم هر روز بهتر و قدرتمندتر از قبل،پیش برود و از دل آن غول های ادبی آینده سر بر آورند.

باشد که چنین شود.

ادامه نوشته

قالب و موضوع در ادبیات  منظوم (ادبیات فارسی :سبک شعر)+اتصال به دامنه  =KHOLDESTAN-TARIGHAT.IR   

۩۩۩ ☫ قالب شعر(ادبیات فارسی )سبک شعر ☫ ۩۩۩

قَصیده :یک قالب شعر کلاسیک فارسی است موضوع قصاید مدح شاهان و بزرگان، وصف طبیعت و گاه پند و اندرز است. در این نوع شعر بیت اول با مصراع‌های زوج هم‌قافیه است. شاعران ایرانی قصیده را از شعر عربی گرفته‌اند. تفاوت قصیده با قالبِ غزل در تعداد ابیات و موضوع شعر است. کمی یا زیادیِ بیت‌های قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوّت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. شاعر می‌تواند قصیده را در وزن‌های گوناگونی بسراید. بخش عظیم ادبیات فارسی را در سدهٔ ششم هجری، قصیده تشکیل می‌دهد. از برترین قصیده‌سرایان گذشته ادبیات فارسی می‌توان به سنایی، خاقانی، ناصر خسرو، مسعود سعد سلمان، انوری و منوچهری اشاره کرد.

فرق قصیده و غزل

قصیده دارای ۲۰ تا ۷۰ بیت است غزل دارای ۵ تا ۱۴ بیت است.

موضوع قصیده مدح شاهان و بزرگان وصف طبیعت، گاهی پند و اندرز و همچنین تهنیت جشن‌ها می‌باشد، اما غزل نوعی شعر عاشقانه می‌باشد که بیان عواطف و احساسات، زیبایی معشوق و شکوه روزگار است .

انواع قصیده

۱ مدحی ۲ مذهبی و فلسفی ۳ اخلاقی و زهدی ۴ سیاسی و اجتماعی

KHOLDESTAN-TARIGHAT.IR
ادامه نوشته

مقٓـدُس گرایی سر منشأ دیكتاتورى و استبداد است "نیچه"

۩۩ ☫ ارائه مطلب (نثر) مبارک باد 1396☫۩۩۩

۩ ☫ ارائه مطلب (نثر) مبارک باد 1396☫۩۩۩

بهاران خجسته باد (نوروز 1396)

مقٓـدُس گرایی سر منشأ دیكتاتورى و استبداد است
:"نیچه"
هر چیزى كه مقدس نامیده شد،
یعنى این كه شما دیگر حق ندارید به راحتى در باره آن اظهار نظر كنید
و كوچك ترین انتقاد و مخالفتى با آن هزینه سنگینى به دنبال خواهد داشت.

این مقدس مى تواند هر چیزى باشد:
یك كتاب، یك دین، یك انسان، یك بنا و ...
با تقدیس گرایی مبارزه كنید .

هیچ كس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست كه نتوان آن را به نقد كشید.

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩

بهاران خجسته باد (نوروز 1396)

مقٓـدُس گرایی سر منشأ دیكتاتورى و استبداد است
:"نیچه"
هر چیزى كه مقدس نامیده شد،
یعنى این كه شما دیگر حق ندارید به راحتى در باره آن اظهار نظر كنید
و كوچك ترین انتقاد و مخالفتى با آن هزینه سنگینى به دنبال خواهد داشت.

این مقدس مى تواند هر چیزى باشد:
یك كتاب، یك دین، یك انسان، یك بنا و ...
با تقدیس گرایی مبارزه كنید .

هیچ كس و هیچ چیز آنقدر مقدس نیست كه نتوان آن را به نقد كشید.

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩

ادامه نوشته