حکایت (طریقت ) حقیقت => روایت  

برآستان جانان:حکایت+خلدستان +روایت ۩۩

مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و به جاى پزشك نزد دامپزشك رفت. دامپزشك همان دارویى را كه براى درد چشم حیوانات تجویز مى كرد به چشم او كشید و او كور شد. او از دست دامپزشك شكایت كرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر كرده و به محاكمه كشید. راى نهایى دادگاه این شد كه قاضى به دامپزشك گفت: برو هیچ تاوانى بر گردن تو نیست، اگر این كور، خر نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشك نمى آمد.هدف از این حكایت آن است كه: هر كس کارى را به شخص ناآزموده و غیر متخصّص واگذارد، علاوه بر این كه پشیمان خواهد شد، در نزد خردمندان به عنوان كم‌خرد و سبك‌سر خوانده خواهد شد.

ندهد هوشمند روشن‌راى
به فرومایه كارهاى خطیر
بوریاباف اگر چه بافنده است
نبرندش به كارگاه حریر

#گلستان_سعدی

ما را همه شب نمی‌برد خواب

ای خفته روزگار دریاب

در بادیه تشنگان بمردند

وز حله به کوفه می‌رود آب

ای سخت کمان سست پیمان

این بود وفای عهد اصحاب

خار است به زیر پهلوانم

بی روی تو خوابگاه سنجاب

ای دیده عاشقان به رویت

چون روی مجاوران به محراب

من تن به قضای عشق دادم

پیرانه سر آمدم به کُتّاب

زهر از کف دست نازنینان

در حلق چنان رود که جُلّاب

دیوانه‌ی کوی خوبرویان

دردش نکند جفای بواب

سعدی نتوان به هیچ کشتن

اِلّا به فراق روی احباب

***

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی

حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست

تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند

کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد

صدهزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت

کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش

از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد

***

ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود

وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود

گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر

آری شود، ولیک به خونِ جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

کز دستِ غم خلاصِ من آن جا مگر شود

از هر کرانه تیرِ دعا کرده‌ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود

ای جان حدیثِ ما بَرِ دلدار بازگو

لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود

از کیمیایِ مِهر تو زر گشت رویِ من

آری به یُمْنِ لطفِ شما خاک زر شود

در تنگنایِ حیرتم از نخوت رقیب

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود

بس نکته غیرِ حُسن بِباید که تا کسی

مقبولِ طبعِ مردم صاحب نظر شود

این سرکشی که کنگره کاخِ وصل راست

سرها بر آستانهٔ او خاک در شود

حافظ چو نافهٔ سرِ زلفش به دستِ توست

دم درکش ار نه بادِ صبا را خبر شود

حمید محمد مهدی طریقت

۩خــُلدستان طریقت(مولانا +شبِ شعر+اسپند)۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

حرف نو رونق بازار(طریقت) باشد=> حکایت +حقیقت :روایت خلدستان

۩۩☫ اشعار/حرف نو/بازار(طریقت)حکایت روایت خلدستان ۩۩

*شخصی به ملّانصرالدّین گفت کِی طلب ما را می‌دهی؟**ملّا گفت : امروز هوا خوب باشه، میرم صحرا در مسیرِ گلّه‌های گوسفند بذرِ خار می‌کارم.* خارها که رشد کرد ، پشم گوسفندها که بهش گیر کرد ، جمع می‌کنم ، قیمت پشم که بالا رفت ، خریدار خوب که پیدا شد ، می‌فروشم‌ و طلب تو را می‌دهم.*طلبکار با شنیدن این حرف‌ها خنده‌اش گرفت..ملّا که خنده طرف را دید ، زد پشت کمر یارو و گفت:*ناقلا ، پولت که نقد شد خیلی خوشحال شدی‌ هااااااا !*

*امروزه به این طرح ملا میگن:*

*طرح همسان سازی حقوق بازنشستگان*

***********************
مرد به زن گفت:
چرا زن‌ها در هر کاری کمتر از مردها موفق می‌شوند؟🤔


جواب داد: برای این که خانوم‌ها خودشان زن ندارند تا در کارها کمکشان کند...

آخر قصۀ ما دیو دو سر هنوز

چشمه‌ها خشک شد و داس و تبر هست هنوز

گرچه تحقیق حقایق به دقایق بند است

بهر خرفهم شدن مهلت خر هست هنوز

با همه غیظ اگر کاکل پوپک چیدند

هدهد و کاکلی و شانه‌به‌سر هست هنوز

ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید

بنویسید که خیر اندک و شر هست هنوز

نعمت و فایده در توبرۀ سالوس است

برکت از کد یمین رفت و ضرر هست هنوز

امن و توفیق و سلامت همه در راه خطاست

در گذر از ره هموار خطر هست هنوز

چشم بد کور که بر خبط و خطا باز شود

ورنه در کوی و گذر طشت دمر هست هنوز

ثمر آن است سخن را که به دل بنیوشی

بهر اتلاف زمان نقل و سمر هست هنوز

بی‌کسی قسمت ثابت‌قدمان شد ورنه

گرد هر اختر سیار قمر هست هنوز

نگه و زخمه به آلات طرب گرچه خطاست

عشوۀ خفته به هر قوس کمر هست هنوز

حرف نو رونق بازار(طریقت) باشد

قفل کهنه به لب اهل هنرهست هنوز


۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت

ادامه مطلب

ادامه نوشته

حقیقت (طریقت) به سر برده باشیم:قدی سربلند وُ سری سرفراز

۩۩۩ ☫ ( باده اهل (طریقت) خم پیمان شماست ۩۩۩

چو رنگین کمان وعده ا ی کرده باشیم
همآهنگ پاییز نسپرده باشیم

به گلهای فصل بهار وُ شکوفه
پیام آورانِ قسم خورده باشیم

اگر صادق الوعد ، ما بوده ­ایم
اگر خون دل بود، ما خورده­ باشیم

به امّا،اگر صد دلیل ، آفـتــاب
اگر صادق الوعد ، ما برده­ باشیم

اگر دشنه­ی دشمنان، جانگداز ست !
به صلحی چنین ما چنان، گـُـــردِه­ باشیم!

تلافی بخواهید، اینک سپاه:
همین زخم ­هایی که نشمرده‌ باشیم!

قَــدی سربلند وُ سری سر فـراز
حقیقت (طریقت) به سر برده باشیم

****

وه!چه غوغائی ست امشب باده ازبالا فکن

باده تبــــریز را در جان مــــولانا فکن

از ضیاءالحق گمانم نور شمس الدین بپا

نور شمس الدین راآنی به جان مافکن

مامرادازجام می جوئیم نی ازجان شمس

شربت «لا»نوش کردیم،نفخهء«اِلا»فکن

ماهمه خاکستر توفان و خورشیدیم وتو

گردی از خاکـــستر مارابه دریاهـافکن

درقبای خود چه داری؟زاهددنیای دون

ازمِی محشرچه داری؟باده ای حالا فکن

باده ای حالا فکن برجام« خُـلدِ ستانیم»

برسر خاکم که می آئی، خــُم لالافکن

میوهء نسل بشرگندم احسان شماست
باده ی حافظ ما در خُم پیمان شماست

شهر احسان شما شهره به عشق آباد است
عشق یک جرعه ای محشر ایمان شماست

انتخابات شلوغست و رقیبان بسیار
رای ما در گرو چشمک چشمان شماست

نیش دار است اشارات نگاهی پرهیز
نوش بادآ اگر از کژدم چشمان شماست

کودک سر به هوای دل آواره ی ما
سالها رفت ولی سربه گریبان شماست

سرمه با دیدن زیبایی تان خشکش زد
توتیا یکسره محو و گُم ِپژمان شماست

ای بسا عشق که در قیدهوس می سوزد
محشَرِعشق همان ناوکِ مژگان شماست

میوه ی نسل بشردامن احساس هنوز
باده ی اهل (طریقت)خُم پیمان شماست

ஜ۞ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜ۞ஜ۩۞۩ஜ۞

ادامه نوشته

امروز (طریقت)غزل طنز (بهارستان )/اردی بهشت

۩۩☫ امروز (طریقت)غزل طنز (بهارستان )/اردی بهشت ☫۩۩

المنةُ لله که‌ کاندیدای خوش ذوق من هستم
در مجــلس وُ قانون : از اعــضای الستم
در مجلـسِ رندان کَــج از راسـت نشستم
هنــگامـــهٔ (آراء) من آن بــاده پــرســتم
دیوان من اَندر خَـم گیســوی‌ فــریب اسـت
عاقل صفتان وصف کنند : عقل بِرَستم
ترسم که بگیرند : چو اولاد رئیسان به اقامت
وقتی که قیامت شود : آن دست به دستم
از جام بلورِ لب شیرین در این صندوق حساس
لب برلب صندوق بگذارید از این طنز که مستم
محراب دو ابروی (دلار)ست همه قبلهٔ حاجات
وقتی که دَخیل از پِــیِ آن «فیشِ ‌»تو بستم
امــروز (طریقت) غزلِ قندبه تکرار حلال است
اکنون درِ خمخانه ،غزلخانه وُ میخانه نشستم

الهی و ربّی من لی غیرک ؟!

محمّد مهدی طریقت

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت) مثنوی ☫ ۩۩۩

دست بایدشست ازاین زندگی
یــادبــایـــد کـــرد از پـایـــندگی

بردگی کـردیم در آئــین وُ دین
جملـگی دادیم دستِ ناکثین

تـا کـه ره اُفتــاده دست مارقین
ملّت ایــران به دست قاسطین

هرچه می گفتند :، باور کرده ایم
فـکرِ باور های دیـگــر کرده ایم

علم و دانش صحنه ی بازی شده
از جهالت هرکسی راضی شده !

زندگـــی امروزه بحرانی شده
مملکت در دست ،ویرانی شده!

مرگ، را از بهر عالَــم خواستیم
خودبخود در دام مرگ انداختیم

زنده گونی، روز مــرگی دیگرست
جانِما در دست مشتی بی سرست

ای جماعت عقل را داور کنید
شستشوی مغز را باور کنید!

دست باید شست از بی راهه ها
رفت بـایـد، مستقیم از جاده ها

مثنوی یعنی: حقیقــت آفــرین
معنوی یعنی: شریعت آفــرین

بنــدهء حق وُ حقیقــت را خــِرد
سربلندی کن (طریقت) را سِزد

۩#خــُلدستان طریقت ( مثنوی )۩# محمد مهدی طریقت

خــُلدستان طریقت(اسفتد :انتخابات )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم



محمّد مهدی طریقت

ادامه نوشته

خــُلدستان طریقت ( #شاعرانه (حقیقت : ادبیات فارسی +محمّد مهدی طریقت

۩۩۩ ☫ای(طریقت)عاشق رندیم و مست می پرست ☫ ۩۩۩

در مسیرِ انجمن شعر وُ غزل چون گوهر ست
سینه ی هر شاعری گنجـینه یِ پیغمبر ست
جمله یِ آیات حق تفسیر می گردد به نظم
این همان رسمِ سعادت با نگاهی دیگر ست
محورِ هر خوبروئی دانش و تدبیر اوست
بر بلندایِ ادب ، هر بیتِ شاعر زیور ست
هر کتابی چون مُـزّین می شود با نظمِ خوب
گوئیا احساسِ شاعر از کلامِ داور ست
شعرِ شاعر جملگی آئینه ی افکار اوست
چون وصیت نامه ای از محتوای باور ست
شامِ شعری را سحر کردیم با شعر وُ غزل
شاعرِ شعرِ(طریقت) را حقیقت ، یاور ست

۩#خــُلدستان طریقت ( #شاعرانه (حقیقت : ادبیات فارسی )۩# محمد مهدی طریقت

خــُلدستان طریقت(غزل+ شاعرانه +ادبیات فارسی )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم


****

کسوتِ تزویر بر دوشِ جهان انداختیم

نورِ عشقی در دلِ پیر و جوان انداختیم

عالمی خوشتر نبود از عالمِ دیوانگی

از جنونِ عشق شوری در جوان انداختیم

منقلب احوال بودیم از غم و هجران و داغ

انقلابی در دلِ شوریدگان انداختیم

همچو منصور از دل و جان ما اناالحق می زنیم

پیر و برنا را به عالم، در گمان انداختیم

ای (طریقت)عاشقِ رندیم و مست می پرست

سر به خاکِ مقدمِ پیرِ مغان انداختیم

“حکایت کراوات”

گشت شب در نیمه شب مردی کراواتی گرفت
گفت: قربان این کراوات من است افسار نیست!

گفت : می باید تو را با خود به آگاهی برم
گفت: آگاهی سرایِ مردم هشیار نیست!

گفت: نرم افزار غرب افکنده ای بر گردنت
گفت: غربی تر ز رختِ رزمی سرکار نیست!

گفت: این نقش صلیبی هاست در مشرق زمین
گفت: این مارک مسلمانان آن عهد است از کفّار نیست!

گفت: تا کی می زنی بر سینه سنگ اجنبی
گفت: این میراث زرتشت است و از اعراب میگوخوار نیست!

گفت: کمتر در نما قُمپُز تو از عصر حجر
گفت: این طرح مهاجر های ایران، پیک استعمار نیست!

گفت: یعنی عامل بیگانه و فسق و قرو اطوار نیست؟
گفت: سنگین تر از آن در قوطی عطار نیست!

گفت: جداً عضو ام.پی.تی و اف.بی.آی و ام.آی.آر نیست؟!
گفت: مظنون طبق تحقیقات مشکل دار نیست!

گفت: آیا آرمِ آدم های شاه ِخائن ودربار نیست؟
گفت: فرقی بین شاه و سایر اقشار نیست!

گفت: آیا در جهان پوشیدن آن عار نیست
گفت: جز در مامِ میهن حال و روزش زار نیست!

گفت: آیا جانشین چفیه و دستار نیست؟
گفت: حتی همنشین خرقه و زُنّار نیست!

گفت: پس امشب بخشکی شانس با ما یار نیست!
گفت: آویزی از این ارزنده تر بر گردن احرار نیست!

گفت: با آن شیک و خوش تیپ و مرتب می شوم؟
گفت: بردار و بزن البته قابل دار نیست!

۩۩☫اشعار(طریقت)نه همین است که گویند: ۩۩

دانشمندان می‌گویند با استفاده از تکنیک‌های زیست‌شناسی مصنوعی توانسته‌اند طول عمر گونه‌ای از مخمرها را تا ۸۰ درصد افزایش دهند: امری که می‌تواند کلید تحقیقات برای افزایش طول عمر انسان باشد.این گروه از محققان در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگوی آمریکا با دستکاری در دو تنظیم‌کننده فعالیت ژن در گونه‌ای از مخمر به نام «ساکارومایسس سرویزیه» (Saccharomyces cerevisiae) که با آن آبجو و شراب درست می‌شود، توانسته‌اند روند پیری سلول‌ها را معکوس کنند.

پیر شدن سلولی در واقع در دو حالت رخ می‌دهد: وقتی که دی‌ان‌ای سلول‌ها شروع به از دست دادن پایداری خود می‌کنند، و زمانی که میتوکندری (ساختاری که انرژی سلول را تامین می‌کند) رو به زوال می‌رود.دانشمندان توانستند با استفاده از چیزی که به عنوان نوسانگر ژنتیکی شناخته می‌شود به سلول‌ها فرمان بدهند که اگر در یکی از این دو جهت بیش از حد پیش رفتند، روند خود را معکوس کنند. با این روش طول عمر مخمر تا ۸۰ درصد طولانی‌تر شد که یک رکورد جهانی جدید در زیست‌شناسی به شمار می‌رود.

پیشتر دانشمندان پی برده بودند که اصلاح یک ژن به نام «Age-1» در نوعی کرم به نام الگان‌ها عمر آن‌ها را تا ۶۰ درصد افزایش می‌دهد. محققان می‌گویند مکانیزم‌های بقا در بسیاری از گونه‌های جانوری، شامل انسان، شبیه هم عمل می‌کنند. امری که راه را برای انجام آزمایشات ژنوم در حیوانات و تغییرات ژنتیکی آن‌ها به منظور افزایش طول عمر انسان باز می‌کند.

نان هائو، محقق در موسسه زیست‌شناسی مصنوعی کالیفرنیا و نویسنده اصلی این مطالعه، در این باره می‌گوید: «ما سعی می‌کنیم که اگر این روش جواب داد، همین کار را در سلول‌های حیوانات زنده مانند موش‌ها انجام دهیم.»

ژاک مونود، برنده جایزه نوبل پزشکی که اولین کلیدهای تنظیم ژن در باکتری‌ها را کشف کرد، در این باره گفته بود «آنچه برای یک باکتری معتبر است، برای یک فیل نیز معتبر است.»

این در شرایطی است که فرایند پیر شدن سلول‌های انسان و مدارهایی که ژن‌ها را در انسان تنظیم می‌کنند به مراتب پیچیده‌تر هستند. با این حال دانشمندان می‌گویند تمام سلول‌های روی زمین دارای ۲۰ اسید آمینه و چهار اسید نوکلئیک هستند. در نتیجه به گفته جوردی گارسیا اوجالو محقق دانشگاه پومپئو فابرا بارسلونا «آنچه از این سلول‌ها یاد می‌گیریم می‌تواند برای جستجوی روش‌های افزایش عمر در انسان‌ها نیز مفید باشد.»

کارلوس لوپز اوتین، محقق در دانشگاه اویدو، می‌گوید روند معکوس کردن پیری و بهبود سلامت در انسان‌ها «به نظر می‌رسد هدف معقول‌تر و مقرون به صرفه‌تر از رویاهای غیرمحتمل جاودانگی باشد.»

اصلاح ژن‌ در انسان‌ها در مقطع زمانی کنونی به منظور جلوگیری از پیری سلول‌ها امری حساس به شمار می‌رود چرا که در صورت کوچکترین اشتباه می‌تواند آسیب‌هایی جدی از جمله تومورهای بدخیم در پی داشته باشد.

دانشمندان این تحقیق می‌گویند قصد دارند در آینده مدارهای ژنتیکی تنظیم‌کننده پیری را در انواع مختلف سلول‌های انسانی شناسایی کنند و استراتژی مهندسی کشف‌شده را برای اصلاح و کاهش سرعت پیری در آن‌ها به کار ببرند.

در مسیرِ انجمن شعر وُ غزل چون گوهر ست
سینه ی هر شاعری گنجـینه یِ پیغمبر ست
جمله یِ آیات حق تفسیر می گردد به نظم
این همان رسمِ سعادت با نگاهی دیگر ست
محورِ هر خوبروئی دانش و تدبیر اوست
بر بلندایِ ادب ، هر بیتِ شاعر زیور ست
هر کتابی چون مُـزّین می شود با نظمِ خوب
گوئیا احساسِ شاعر از کلامِ داور ست
شعرِ شاعر جملگی آئینه ی افکار اوست
چون وصیت نامه ای از محتوای باور ست
شامِ شعری را سحر کردیم با شعر وُ غزل
شاعرِ شعرِ(طریقت) را حقیقت ، یاور ست

۩#خــُلدستان طریقت ( #شاعرانه (حقیقت : ادبیات فارسی )۩# محمد مهدی طریقت

خــُلدستان طریقت(غزل+ شاعرانه +ادبیات فارسی )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم



****

ادامه نوشته

حقیقت (طریقت) به سر برده باشیم:قدی سربلند وُ سری سرفراز (صادق الوعد)

۩۩۩ ☫ ( باده اهل (طریقت) خم پیمان شماست ۩۩۩

چو رنگین کمان وعده ا ی کرده باشیم
همآهنگ پاییز نسپرده باشیم

به گلهای فصل بهار وُ شکوفه
پیام آورانِ قسم خورده باشیم

اگر صادق الوعد ، ما بوده ­ایم
اگر خون دل بود، ما خورده­ باشیم

به امّا،اگر صد دلیل ، آفـتــاب
اگر صادق الوعد ، ما برده­ باشیم

اگر دشنه­ی دشمنان، جانگداز ست !
به صلحی چنین ما چنان، گـُـــردِه­ باشیم!

تلافی بخواهید، اینک سپاه:
همین زخم ­هایی که نشمرده‌ باشیم!

قَــدی سربلند وُ سری سر فـراز
حقیقت (طریقت) به سر برده باشیم

****

وه!چه غوغائی ست امشب باده ازبالا فکن

باده تبــــریز را در جان مــــولانا فکن

از ضیاءالحق گمانم نور شمس الدین بپا

نور شمس الدین راآنی به جان مافکن

مامرادازجام می جوئیم نی ازجان شمس

شربت (لا)نوش کردیم،نفخهء(اِلا)فکن

ماهمه خاکستر توفان و خورشیدیم وتو

گردی از خاکـــستر مارابه دریاهـافکن

درقبای خود چه داری؟زاهددنیای دون

ازمِی محشرچه داری؟باده ای حالا فکن

باده ای حالا فکن برجام" خُـلدِ ستانیم"

برسر خاکم که می آئی، خــُم لالافکن

۞

میوهء نسل بشرگندم احسان شماست

باده ی حافظ ما در خُم پیمان شماست

شهر احسان شما شهره به عشق آباد است
عشق یک جرعه ای از محشر ایمان شماست

انتخابات شلوغست و رقیبان بسیار
رای ما در گرو چشمک چشمان شماست

نیش دار است اشارات نگاهی پرهیز
نوش بادآ اگر از کژدم چشمان شماست

کودک سر به هوای دل آواره ی ما
سالها رفت ولی سربه گریبان شماست

سرمه با دیدن زیبایی تان خشکش زد
توتیا یکسره محو و گُم ِپژمان شماست

ای بسا عشق که در قیدهوس می سوزد
محشَرِعشق همان ناوکِ مژگان شماست

میوه ی نسل بشردامن احساس هنوز
باده ی اهل (طریقت)خُم پیمان شماست

ஜ۞ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜ۩۞۩ஜ۞ஜ۩۞۩ஜ۞

ادامه نوشته

پول :وابستگی حکومت +حقیقت =طریقت (اقتصاد)خبر

۩۩☫وابستگی : اقتصاد =نقطه ی پایان (طریقت ) است ۩۩

تحقیق : بدون شک وابستگی بیش ازحد به یک پول ( مثلاً دلار) ، هرکشوری رادرمعرض نوسانات ارزش این پول قرارمی دهد. همچنین تغییر سیاست پولی آمریکا ویااعمال تحریمها ومحدودیتها توسط این کشور، می تواند اقتصاد هرکشوروابسته به دلاررا به زانو درآورد. ازاین گذشته ، سالهاست که دولت آمریکا ازکسری هنگفت بودجه رنج می برد واین امر، موجب نگرانی جهان نسبت به تورم وارزش دلار گردیده است. چین نیزبه مثابه ی دومین اقتصاد قدرتمند دنیا ، ازنفوذ فراوان دراقتصاد وتجارت جهان برخوردارگردیده است. این کشور درسالیان اخیر، باتقویت یوان تلاش می کند تاپول ملی خودرا به عنوان جایگزین دلار مطرح نماید. بدین ترتیب ، دلارزدائی ازسیستم مالی جهان ، به آرامی ادامه دارد وپیشرفتهای فنی نیز به آن سرعت بخشیده است. انتظارمی رود درآینده ، ازپولهای دیجیتال بانکهای مرکزی نیزدرمعاملات بین المللی استفاده شود که این امر ، از هزینه ی معاملات خواهد کاست. البته این روند ، گام بگام به پیش می رود ونباید انتظارداشت درآینده ی نزدیک تغییری اساسی درسیستم مالی بین المللی پدید آید. درحال حاضر ، یورو ، ین ژاپن ، وپوند انگلیس ، رقبای بالقوه ی دلار می ماشند اما همه ی آنها، به لحاظ اقتصادی وسیاسی وابسته به دلارهستند وپولهائی چون یوان چین نیزبا کنترلهای سرمایه ای ومحدودیت تبدیل پذیری روبرو می باشند. ابتکاراتی چون بریکس (BRICS) هم اگرچه برای دلار چالش برانگیزند اما هنوز به لحاظ سیاسی واقتصادی ، درباره ی مسائل مهمی چون پول مشترک واجماع درسیاستهای پولی ، به توافق نرسیده اند. از بیت کوین ورمزارز نیز بعنوان جایگزین دلار یاد می شود اما این پولها نیز هنوزاززیرساخت لازم برخوردار نیستند. اگرچه سیستم مبتنی بررمزارز، بسیارعملی تر ازپول مشترک بریکس به نظرمی رسد اما باید تحولات بسیاری درسیستم مالی غیرمتمرکز جهان صورت گیرد تا پولهای مجازی بتوانند جایگزین دلارگردند.

دلارآمریکاکه مدتهای مدید پول ذخیره ی جهان محسوب می شود، وزنه ی اقتصاد آمریکا رادرجهان سنگین کرده وسهم این کشوررا دراقتصاد دنیا به 24 درصد رسانده است. صندوق بین المللی پول(IMF) سهم دلاررااز ذخائرپولی بانکهای مرکزی جهان درپایان سال2022 ، بلغ بر4/58 درصد ذکرکرده است. به گزارش سویفت (SWIFT) ، سهم دلاردرانتقالهای بین بانکی آوریل 2023 ، حدود 7/59 درصد بوده که نسبت به مدت مشابه سال قبل ، افزایشی چشمگیر نشان می دهد. چند عامل دراین افزایش موثر بوده است. ازیکسو ابعاد اقتصاد آمریکا که مجهز به بزرگترین وقوی ترین ابزارهای پولی ومالی است وازسوی دیگر ، نفوذ سیاسی ونقش کمپانیهای چند ملیتی آمریکائی دربازارهای جهانی ، ازجمله ی این عوامل می باشند. تمامی این عوامل دست بدست هم داده ویک کل واحد وقدرتمند رابوجود آورده اند تاجائیکه حتی بحران مالی 2009-2008 نیز که منبع اصلی آن ، اقتصاد آمریکا بود ، نتوانست برجایگاه جهانی دلار تاثیربگذارد.

اما باتوقیف دارائیهای بانک مرکزی روسیه درکشورهای غربی ، و اعمال مجازاتهای مالی سنگین علیه بانکها وشرکتهای این کشور درپی جنگ اوکراین ،ورق برگشت و افکارعمومی جهان ازخود پرسید که آیا مضرّات دلاری شدن یک اقتصاد ، برمزایای آن نمی چربد ؟ خطرات غیراقتصادی معاملات دلاری ونگهداری ذخائردلاری ، برهمگان بویژ بانکهای ورکزی ، روشن است. علیرغم ماده ی 21 کنوانسیون ملل متحد درباره ی مصونیت دولتها ودارائیهای آنها ، دارائیهای بانک مرکزی روسیه درغرب، توقیف شد واین رویکرد ، بارها وبارها علیه دیگرکشورهای جهان نیزتکرارگردیده است. عکس العمل روسیه ، قابل پیش بینی بود. بانک مرکزی این کشور از اوائل سال 2023 ، عملیات بانکی خودرا بجای دلار ، با یوان انجام می دهد. بنگاههای روسی نیز اکنون سرگرم سازماندهی مجدد عملیات تجاری خود هستند و دارائیهای خارجی خویش رابه یوان وارزهای کشورهای دوست روسیه تبدیل می کنند. معهذا آمارموجود درباره ی دیگرکشورها ، ازکاهش اتکاء آنها به دلار حکایت نمی کند. سهم دلار ازذخائرپولی جهان طی دهه ی گذشته ، به آرامی روبه کاهش گذاشته اما این روند ، بسیارکند وبطئی بوده است. اگردر اوائل دهه ی 2000 ، بالغ بر70 درصد ذخائربانکهای مرکزی جهان به دلاربود ، درسال2020 این رقم به کمتر از 60 درصد کاهش پیداکرد. علن جان سختی دلار، عدم وجود جایگزین مناسب برای آن است که بتواند مقادیر قابل ملاحظه ی سپرده های بانکهای مرکزی جهان را جذب نماید.

ازذخیره ی ارزی بطورسنتی ، برای ایجاد ثبات مالی وتنوع بخشیدن به ریسکهای اقتصادی استفاده می شود. ذخائربانکهای مرکزی که ازاوراق قرضه ی کم خطر وطلا تشکیل می شود، یکی ازمهمترین ابزارهائی است که ازآن می توان برای نیل به اهداف فوق استفاده کرد. این دارائیها ، به منزله ی نقدینگی هستند که می توان آنرابسرعت برای مداخله دربازار ارز ، کالا وسرمایه ، بکارگرفت. البته شفافیت این دارائیها ، آنها رادرمعرض تهدید وتحریم قرارمی دهد. اما اکنون بازارسهام دولتی درمنطقه ی یورو بدلیل رتبه ی اعتباری نازل برخی کشورهای این منطقه، چندپاره وازهم گسسته شده است. یوان چین نیز پولی نیست که آزادانه قابل تسعیرباشد. این پول ، به یوان داخلی وخارجی تقسیم می شود وبشدت تحت کنترل بانک مرکزی چین قراردارد. ازطلا بعنوان یک دارائی معتبر درمقاطع بحرانی یاد میشود اما ، معامله باطلا ، سود چندانی دربرندارد. بنابراین امروزه ، برای بانکهای مرکزی کشورهای درحال توسعه مشخص نیست که بهتراست دارائیها وذخائرارزی خودرا به چه ارزی غیرازدلار نگهداری کنند.

عامل مهمترازسهم دلارازذخائربین المللی ، تغییر رویکرد در مدیریت وتشکیل دارائیهای خارجی است. آمارصندوق بین المللی پول نیز نشان می دهد که علیرغم رشد اقتصادی جهان دردهه ی گذشته ، کل ارزش ذخائربانکهای مرکزی جهان ، تغییرچندانی نکرده ودرحدّ 12-5/11 تریلیون دلار ثابت مانده است. ذخائرارزی چین نیز از4 تریلیون دلار درسال 2014 ، به 2/3 تریلیون دلار کاهش پیداکرده است. البته این بدان معنی نیست که جهان از دارائی خارجی رویگردان شده بلکه بدان معنی است که به اشکال غیراستاندارد سرمایه گذاری ( صندوقهای سرمایه گذاری ، نهادهای توسعه ودیگرساختارهائی که مستقیماً بابانک مرکزی تماس ندارند) روی آورده است. سرمایه گذاری مستقیم خارجی نیز ازدیگراشکال دارائی ذخیره است. هدف این استراتژی ، فقط کسب حداکثر سود نیست بلکه حفظ حضور دربازارهای خارجی وتامین منافع خارجی کشورمی باشد. این روشها ، تاحدودی مانع ازتوقیف دارائیهای خارجی می گردند وکمترشفاف ودرمعرض دید می باشند. همین استراتژی اکنون توسط چین دنبال می شود. این کشور بدنبال جهانی کردن گام بگام یوان است. البته هنوزسهم یوان ازذخائربانکهای مرکزی دنیا، ناچیزاست واز3 درصد فراترنمی رود. 35 درصد این مقدارنیز متعلق به بانک مرکزی روسیه می باشد. چین قصددارد جایگاه بین المللی یوان راازطریق تجارت خارجی( ونه سرمایه گذاری پولی) تقویت نماید وبه همین دلیل ، شرکای تجاری خود رابه معامله با یوان تشویق وترغیب می کند. اینکارازچند کانال صورت می گیرد که توسعه ی زیرساختها ، استفاده ازسیستم پیامرسان بین بانکی چین بجای سویفت ، گسترش معاملات پایاپای ، واگذاری اعتبارخارجی به یوان ، وغیره ازآن جمله می باشد. اکنون جهان از " پترویوان " (PetroYuan) بجای " پترودلار" (PetroDollar) سخن می گوید که به معنی عرضه ی طولانی مدت نفت به یوان ، درازای دریافت کالا وتجهیزات ازچین می باشد. درعین حال دولت چین محدودیتهائی رانیز درمورد معاملات سرمایه ای اعمال می نماید.(1)

درمارس 2023 ، چین نخستین محموله ی گازمایع راکه ازبورش شانگهای به یوان خریداری کرده بود ، ازامارات متحده عربی تحویل گرفت. انجام این معامله ، به این تصور دامن زد که گویا کشورهای صادرکننده ی نفت عضوشورای همکاری خلیج ، قصددارند ازاین پس ، معاملات نفتی خودراغیردلاری انجام دهند وازصادرات نفتی خود ، دلارزدائی نمایند.ایران نیزمدتهاست که به منظور دورزدن تحریمهای اقتصادی آمریکا، معاملات نفتی خودراباارزهائی غیرازدلار انجام می دهد. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج ، که حداقل از دهه ی 1970 به بعد ، همکاری استراتژیک باآمریکا رادرپیش گرفته اند ، بیشترمعاملات خارجی خودرا به دلارانجام می دهند . امااکنون تحریمهای اقتصادی گسترده ی غرب علیه روسیه ، بویژه علیه منابع هیدروکربن این کشور ، بدعتی جدید را درجهان پایه گذاری کرده که نظم اقتصادی کنونی را دستخوش تغییری شگرف خواهد کرد. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج ، بادرک شرائط جدید، گامهائی رادرجهت کاهش وابستگی خود به دلارآمریکا وافزایش همکاری باچین ، هند ودیگرشرکای منطقه ای خویش ، برمی دارند.

ازاوائل دهه ی 1970 ، کشورهای عربی حوضه ی خلیج فارس ، مناسبات خود را باآمریکا برمبنای فرمول " نفت دربرابرامنیت " قراردادند. این رویکرد به آنها امکان داد تاباحمایت وتقویت مواضع دلار دراقتصاد منطقه وجهان ، ثروتمند شوند. اما ازسال 2021 ، مشارکت آمریکا-عربستان ، تحت الشعاع اختلاف برسر سیاستگذاری انرژی قرارگرفت. دولت بایدن ، درب ذخائراستراتژیک آمریکا رابه شکلی بی سابقه ، برروی جهان بازکرد که به کاهش شدید قیمت نفت درجهان منجرشد. این سیاست آمریکا ، بیش از 100 میلیارد دلارخسارت برعربستان وارد آورد. تلاش آمریکا برای کاهش قیمت نفت که به منظور اعمال فشاربرروسیه اتخاذ شد، ازسوی ریاض بعنوان تلاش برای بازنویسی قوانین حاکم بر بازارجهانی نفت تلقی گردید. شاهزاده سلمان درمارس 2023 هشدارداد که " اگرکاهش بهای نفت به عربستان تحمیل شود، کشورش صدورنفت رابه هرکشوری که بخواهد این قیمت نازل را به اوتحمیل کند ، متوقف خواهد کرد وازتولید نفت خود نیز خواهد کاست." آنچه که عربستان رادرپیگیری سیاست جایگزینی دلار مصرتر کرد ، بی تفاوتی آمریکا درقبال حمله ی ایران به تاسیسات نفتی این کشوربود. آمریکا به موازات این سیاست ، بیش از300 میلیارد دلار ازدارائیهای روسیه راتوقیف کرد وبزودی این رقم رابه 600 میلیارددلاررساند. تحریمهای بی سابقه نیز علیه دولت ، موسسات وافراد روسیه وضع شد. درست درهمین اثنا ، چین به کشورهای عضوشورای همکاری خلیج پیشنهادداد تانفت وگاز خودراباپولی غیرازدلار به فروش برسانند. چین همچنین به این کشورها توصیه کرد که بجای سویفت ، به سیستم پرداخت بین بانکی فرامرزی این کشو(CBIPS) بپیوندند. اندکی بعد ، عربستان تقاضای رسمی خودرابرای پیوستن به بریکس، تقدیم این پیمان کرد وعضویت در" بانک توسعه ی جدید" راکه نهاد اعتباری چند جانبه ی بریکس است ، دردستورکارقرارداد.

البته ایران وروسیه نیز درروند دلارزدائی ازاقتصاد خود ، تجربه ی ناموفقی را درتجارت باهند ، پشت سرگذاشته اند وبرخی کارشناسان ، این تجارت را " تله ی روپیه " (Rupee trap) نامیده اند. حسابهای این دوکشور دربانکهای هند ، اکنون انباشته ازروپیه ی بلامصرف است که نمی توان ازآن درتجارت بین المللی استفاده کرد. ازسوی دیگر دورشدن ازسیستم دلار ، مشارکت نفت دربرابرامنیت راکه دهه هاست بین شورای همکاری خلیج وآمریکا برقراراست ، به خطرافکنده است. ایران که دهه هاست تحت تحریم آمریکاقراردارد، اکنون به کارشناس دلارزدائی تبدیل شده است. این کشور ، مکانیسمی رابرای تجارت باهند براساس روپیه تدارک دید که علیرغم همه ی کاستیها ، ازسال2012 تاکنون همچنان فعال است. مضمون این مکانیسم ، صدورنفت باتخفیف 35 درصد به هند درازای دریافت محصولات کشاورزی ازاین کشورمی باشد. ایران همچنین نفت وگاز خودرا باتخفیف جذاب ، درمقطعی درازای دریافت طلا ویورو ، به ترکیه صادرکرد. اما پس ازلغو معافیت های وارداتی ازایران توسط آمریکا درسال2019 ، این ترتیبات ، باچالشهائی بزرگ روبرو گردید.آمریکا همچنین " هالک بانک " (Halkbank)، بانک بزرگ دولتی ترکیه رابخاطر کمک به ایران جهت دورزدن تحریمها ، مجازات کرد.لذا ، حتی درغیاب اتکاء ایران به دلار، تداوم اعمال فشارآمریکابرشرکای تجاری این کشور، موجب می شود که ایران دائماً ترتیبات تجاری خود راتغییردهد وفضای حاکم برتجارت خارجی خودرادستخوش نوسان وبی ثباتی نماید. این کشوراکنون تلاش می کند باعضویت درکلوب کشورهای تحت تحریم آمریکا ، ترتیبات مالی جایگزین رابرای اقتصاد خود تدارک ببیند. ایران این سیاست را " پاسخ ناگزیر" به استفاده ی آمریکا ازسلاح دلار، نامیده است. دراین چهارچوب ، ایران وروسیه تلاش می کنند ازیک رمزارز بنام Stablecoin که ازپشتوانه ی طلا برخورداراست ، درمبادلات بانکی ومعاملات تجاری استفاده نمایند. اما رمزارز ، شکی ازپول دیجیتال است که کنترل دولت رابرنمی تابد.(2)

برخی نیزدرایران براین باورند که می توان ازطریق سواپ ارزی (currency swap) برتحریمهای بین المللی غلبه کرد. سواپ ارزی ، قراردادی است که درآن ، دوطرف پرداختهای خود رابراساس ارزهای مختلف انجام می دهند تاازنوسانات نرخ ارز واقدامات تحریمی درامان بمانند. البته اغلب قراردادهای سواپ ، عملی نمی شوند زیراسواپ ارزی فقط درصورتی موفق است که دوطرف قرارداد ( ونه فقط یک طرف) دچاراضطرارباشند. ازسوی دیگر ، بانک مرکزی ایران پیش شرط هائی رابرای سواپ ارزی درنظرگرفته که تعیین ارز واسط ومکانیسم آن به پولهای محلی ، موازنه ی تجاری وترازدیون میان دوکشور ، ونیز اراده ی سیاسی کشورها وبانکهای مرکزی آنها برای اجرای قرارداد، ازمهمترین آنها می باشد. اجرای قرارداد سواپ ، هنگامی میسّر است که دست اندرکاران پولی دوکشوربتوانند خطرنوسانات پولی رادراقتصاد کلان خود ، به حداقل برسانند. درحال حاضر به علت نوسان بسیاربالای نرخ ارز درایران ، بانک مرکزی این کشور نمی تواند معاملات ارزی را بطورموثر مدیریت نماید وسیاست کنترل بازار ارز نیزکه اکنون دنبال می شود ، ذخائرارزی کشوررا درمعرض خطرقرارمی دهد. سقوط سریع ارزش ریال ، حاصل سیاست مدیریت بازار ارز است که نقش ریال رابعنوان پول واسط در سواپ ارزی ، بسیارکاهش داده است. درواقع نه ایران ونه هیچیک ازشرکای تجاری این کشور، درموقعیتی نیستند که بتوانند نوسانات ارزش پول خود راکنترل نمایند. بعلاوه ، سواپ ارزی به نفع کشوری است که ارزش افزوده ی صنعتی بالاتری ازکشورمقابل دارد که فقط مواد خام صادرمی کند. درواقع ، رقابت پذیری بالاترکالاهای چینی نسبت به کالاهای ایرانی ، برتولید کننده ی ایرانی فشاروارد می کند ودربلند مدت ، این کشوررابه انبارکالاهای ساخته شده ی چینی تبدیل می نماید. واردات کالا ازکشورهائی که ارزش افزوده ی بالاتری دارند ، به دورباطلی منجرمی شود که حاصلی جززیان برای کشور وارد کننده ندارد. مسئله ی مهم دیگر دررابطه باسواپ ارزی موفق این است که دوکشورباید نقش پول سوم رادر تسویه حساب فیمابین حذف کنند وبرای اینکار، فقط اراده ی سیاسی کافی نیست. ازسوی دیگر ، سواپ ارزی به هیچوجه نمی تواند جایگزین مناسبات کارگزاری بانکی گردد ومبنای دورزدن تحریم قرارگیرد. حتی درصورت لغو تحریمهای ثانویه ی آمریکا علیه ایران ، بازهم عدم دسترسی به ابزارها واستاندارهای بانکداری بین المللی ومقررات کارگروه ویژه اقدام مالی (FATF) ، مانع ازایجاد مناسبات کارگزاری پولی میان ایران ونهادهای مالی یا شرکای بین المللی این کشورمی گردد. به گفته ی رئیس سابق پژوهشکده ی مالی وبانکی ایران " آنچه مسلم است اینکه ایران باید هزینه های هنگفتی بابت جایگزینی دلاربپردازد وامتیازات فراوانی ازاین بابت بدهد." معهذا دلارزدائی درایران ، تاحدودی درکوتاه مدت ، به ثبات اقتصادی این کشورکمک می کند وبه اقتصاد بحران زده ی ایران،یاری می رساند.(3)

عراق نیزاکنون مشکل دلارزدائی رابه شکلی دیگرتجربه می کند. عدم اعتماد عمومی به پول ملی وسازمانهای دولتی این کشور، موجب گردیده تا دلار درمعاملات داخلی عراق ، جایگاه ویژه ای کسب کند. اما ازاوائل سال 2023 ، استفاده ازدلار درمعاملات داخلی این کشور ممنوع اعلام شد وبرای حل مشکل کمبود دلارنیز به بانک مرکزی عراق اجازه داده شد تا به بانکهای این کشوراجازه دهد تامعاملات تجاری باچین را به یوان انجام دهند. چین اکنون به بازیگرعمده در اقتصاد عراق تبدیل شده است وشرکتهای نفتی این کشور، کنترل تولید وصادرات یک سوم نفت عراق رادردست دارند. معهذا کشورهای عربی حوضه ی خلیج فارس، بیش ازآن درساختاراقتصادی وامنیتی تحت رهبری آمریکا ادغام شده اند که بتوانند یک شبه دلاررا ازعرصه ی مبادلات خارجی خود کناربگذارند. بنابراین استراتژی بلند مدت این کشورها ، مانوردرمناطق دلاری وغیردلاری اقتصاد جهان، بجای زیرسئوال بردن کلیت نظم اقتصادی تحت رهبری آمریکا می باشد.

دلارزدائی ازسیستم مالی بین المللی همچنان ادامه دارد وتوسعه ی پلاتفرم های خودکار تجاری نیز به این روند سرعت بخشیده وازهزینه ی معاملات تجاری کاسته است. اما این روند ، بسیارکند وگام بگام صورت می گیرد ونباید انتظارداشت که یک شبه حاصل شود. سیستم کنونی جهان ، هنوز وابسته به دلاراست وعلیرغم نقاط ضعف آن ، فعلاً هیچ جایگزینی برای آن متصورنیست. اگرچه اقتصاد آمریکا باچالشهای جدّی روبروست وپیشقراولی آن زیرسئوال رفته اما هنوز موضعی قدرتمند دربازارهای مالی جهان دارد. تا زمانی که آمریکا بتواند فرصتهای ثابت ، معتبر وجذاب تری از رقبا به جهان عرضه کند ، دنیا همچنان وابسته به دلارباقی خواهد ماند. اما اگرپولی پدیدارشود که بتواند مزایای دلاررا عرضه کند ، آنگاه آغازپایان دلار فراخواهد رسید.(4)

زیرنویس

1)De-dollarization: the eroding dominance of the US dollar , www.livemint.com

2)the state of de-dollarization in the Gulf , www.iiss.org

3)can de-dollarization break Irans economic isolation? , www.al-monitor.com

4)De-dollarization:Myth or Reality? , www.valdaiclub.com

کمک مالی به کارت بانکی شماره 1560-2254-9973-6037

ادامه نوشته

خلدستان طریقت : حقیقت (هدایت) انسانیت

۩۩۩ ☫برآستان جانان (تذکره ) بادکوبه ای ☫۩۩۩

دیگر نمی شناسمت ای خاک پاک ها
ای گوهر نهفته به زیر مغاک ها

دیگر نمی شناسمت ای خاک پرغرور
ای خاستگاه ناب ترین قصه های نور

اینجا کجاست؟ خاک غمستان تازی است
این غمکده، همان وطن سرفرازی است؟

باور کنم‌ تویی و چنین تلخ‌ حالتی؟
تصویر غم گرفته به قاب جهالتی؟

این نسل توست بر سر و بر سینه می زند
خود را به سوگ قصه ی دیرینه می زند؟

این پرچم سیاه به دوشت چه ‌می کند؟!
وین ناله های درد خموشت چه می کند؟

این شعله ی پلید مخدر ز خاک توست؟
افیون و بنگ و شیشه و دارو خوراک‌ توست؟

روییده از تو جنگل خونبار دارها
کفتارها نشسته کنار مزارها؟

این خاک توست، خاک نگاه غریبه ها
محروم ‌از نگاه محبت حبیبه ها؟

دیگر نمی شناسمت ای خاک پاک ها
زان سوی گور خالی و خونین ‌پلاک ها

باور کنم که جام جمت را ربوده اند؟
در خیمه های جهل، جوانان غنوده اند؟

این بانگِ «مرگ بر همه عالم» شعار توست؟
نفرین مرگ، جلوه ‌گهِ اقتدار توست؟

باور کنم که‌ همدل اهریمنان شدی؟
با شعر مرگ، دشمن جان جهان شدی؟

باور کنم تو خانه ی مردی چو بابکی؟
باور کنم که ‌خاک ستم سوز مزدکی؟

رستم کجاست؟ رخش چه‌ شد؟ افتخار کو؟
آن نعره های غیرت ایران تبار کو؟

باور کنم‌ ز داد و دهش دور گشته ای؟
تزویرگر سرای زر و زور گشته‌ای؟

باور کنم فرارِ غم‌انگیز عشق را؟
مرگ‌ بهار و‌ دیدن ‌پاییز عشق را؟

دیگر نمی شناسمت ای خاک بی فروغ
زان سوی دیو دزدی و اهریمن دروغ

این‌ منجلاب فقر همان خاک ‌کورش است؟
این فوج تن فروش تبار سیاوش است؟

اینجا خبر ز شادی و ‌چنگ و چغانه ‌نیست
دیگر خبر ز باده ی پاک مغانه‌ نیست

واعظ فراز منبر وهم‌ و جهالت است
قاضی اجیر حاکم‌ و دور از عدالت است

دیگر نمی شناسمت ای مام میهنم
ای ذوق شعر ‌گفتن ‌و شوق شنیدنم

باور نمی کنم که‌"امید"ت به باد رفت
وان نغمه‌های شور و نویدت ز یاد رفت

دیگر نمی شناسمت ای خانه ی امید
دیگر نمی شناسمت ای سر به زیر بید

باشد که ‌باز خطه ی نام آوران شوی
ایران‌ پاک! بت شکن باستان شوی

خــُلدستان طریقت(حقیقت :هدایت )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

حکایت (طریقت) روایت +حقیقت =>شریعت

۩۩۩☫ حکایت (طریقت )روایت +حقیقت => شریعت ☫۩۩۩

عارفی چهل شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند.تمام روزها روزه بود و در حال اعتکاف'از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام.زاری و تضرع به درگاه او...شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می‌گفت:ساعت ۶ بعدازظهر بازار مسگران برو خدا را زیارت خواهی کرد.عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و می‌ گشت...پیرزنی را دید دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می‌داد.قصد فروش آن را داشت...به هر مسگری نشان می‌داد وزن می‌کرد و می‌گفت:۴ ریال و ۲۰ شاهی
پیرزن می‌گفت: نمیشه ۶ ریال بخرید؟
مسگران می‌گفتند:خیر مادرجان برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد.پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می‌چرخید و همه مسگران همین قیمت را می‌دادند.
بالاخره به مسگری رسید.مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت:این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ریال می‌فروشم خرید دارید؟
مسگر پرسید: چرا به ۶ ریال؟؟؟
پیرزن سفره دل خود را باز کرد و گفت:
پسری مریض دارم دکتر نسخه‌ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می‌شود!

مسگر دیگ را گرفت و گفت:این دیگ سالم و بسیار قیمتی است.
حیف است بفروشی،امّا اگر اصرار داری من آن را به ۲۵ریال می‌خرم!
پیرزن گفت: مرا مسخره می‌کنی؟
مسگر گفت: ابداً!دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!

پیرزن که شدیداً متعجب شده بود،دعاکنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد..من که ناظر ماجرا بودم، در دکان مسگر رفتم و گفتم:پیرمرد انگار تو کاسبی بلد نیستی؟
اکثر مسگرانِ بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند.
آن وقت تو به ۲۵ ریال می‌خری؟
مسگر پیر گفت:من دیگ نخریدم.
من پول دادم داروی فرزندش را بخرد،پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه‌اش را نفروشد،من دیگ نخریدم ، دستی گرفتم....
از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که ندایی با صدای بلند
گفت:با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!

دست افتاده‌ای را بگیر و بلند کن. ما خود به زیارت تو خواهیم آمد!

● گر بر سر نفس خود امیری ، مردی

● بر کور و کر ار نکته نگیری ، مردی

● مردی نبود فتاده را پای زدن !

● گر دست فتاده‌ای بگیری ، مردی

وﻗﺘﯽ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺣﺎﮐﻢ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﺷﺪ، ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺎﻥ ﺑﻠﻮﭺ را که از بزرگان شهر بود، دستگیر ﻭ به همراه ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ. ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان بلوچ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ.حسین خان ﺑﻪ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ، وزیر فرمانفرما ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﮕﻮ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ می دهم و به جای آن فقط ﭘﺴﺮ خردسالم ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺷﻮﺩ و نمیرد.
ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وقتی پیشنهاد حسین خان را شنید ﮔﻔﺖ: من که ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ هستم، نظم و ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺭﺷﻮه ﻧﻤﯽﻓﺮﻭشم.ﻓﺮﺯﻧﺪ حسین خان ﺩﺭ ﺯﻧﺪﺍﻥ جلوی پدر جان داد.اتفاقا سال بعد ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺮﺽ ﺩﯾﻔﺘﺮﯼ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪ.فرمانفرما ﺑﺮﺍﯼ شفای پسرش ۵۰۰ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻧﺬﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ فرزندش ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ، ﻭﻟﯽ سودی نبخشید ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ وی ﻫﻢ جلوی چشمان پدر جان داد.
ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ وزیرش ﺃﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ و ﮔﻔﺖ: ﻋﺠﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮﯼ در کار ﻧﯿﺴﺖ، ﻻﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩه ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ و گرسنه ای ﮐﻪ ﺁﻧ ﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﺎ ﺍﻃﻌﺎﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﭽﻪ ﺍﻡ ﺧﻮﺏ میﺷﺪ ﻭ زنده ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ.
ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻟﻤﻠﮏ ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﺰﻧﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎﻥ، ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﻞ ﻋﺎﻟﻢ، ﺍﻧﺘﻈﺎﻡ و نظم ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ۵۰۰ گوﺳﻔﻨﺪ ﺭﺷﻮه ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ ﻧﻤﯽﻓﺮﻭﺷﺪ...

تو با خلق آسان بگیر نیک بخت
که فردا نگیرد خدا بر تو سخت

✍🏻استاد باستانی پاریزی

خــُلدستان طریقت(برآستان جانان )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

حکایت +روایت (طریقت ) حقیقت

۩۩☫حکایت +روایت (طریقت ) حقیقت ۩۩

مرد بزّازی بود که برای فروش پارچه به دهات اطراف می‌رفت و آن ها را می فروخت. یک روز بزّازِ ، داشت از یک ده به ده دیگر می‌رفت، وقتی از آبادی خارج شد و به راه بیابانی رسید، سواری را دید که آهسته آهسته می‌رفت.

مرد بزّاز که بسته‌ی پارچه ها را به دوش داشت، بسیار خسته بود پس به سوار گفت: "آقا، حالا که ما هر دو از یک راه می‌رویم، اگر این بسته را روی اسب خودت بگذاری از جوانمردی تو سپاسگزار خواهم بود ."

سوار جواب داد:"حق با تو است که کمک کردن ، کار پسندیده ای است امّا از این متأسّفم که اسب من دیشب، کاه و جو نخورده و تاب و توان راه رفتن ندارد."
مرد بزّاز گفت: "بله، حق با شماست." و چند قدم دیگر پیش رفتند که ناگهان از کنار جاده، خرگوشی بیرون دوید و پا به فرار گذاشت. اسب سوار وقتی خرگوش را دید، شروع کرد دنبال خرگوش تاختند.

مرد بزّاز وقتی دویدن اسب را دید به فکر فرو رفت و با خود گفت:"چه خوب شد که سوار،کوله بار مرا نگرفت وگرنه ممکن بود به فکر بدی بیفتد و پارچه های مرا بِبرد و دیگر دستم به او نرسد".
اسب سوار هم پس از این که مقداری رفته بود به همین فکر افتاد و با خود گفت:"اسبی به این خوبی دارم که هیچ سواری هم نمی‌تواند به او برسد، خوب بود بسته‌ی بار بزّاز را می‌گرفتم و می‌زدم به بیابان و می‌رفتم".
سپس سوار، اسب را برگردانید و آرام آرام برگشت تا به بزاز رسید و به او گفت: "راستی هنوز تا آبادی خیلی راه داریم، خدا را خوش نمی‌آید که تو پیاده و خسته باشی و من هم اسب داشته باشم و به تو کمک نکنم، حالا بسته‌ی پارچه را بده تا برایت بیاورم."
مرد بزّاز گفت : "برو ، آنچه که تو به آن اندیشیده ای من از آن غافل نبوده ام (مرزبان نامه)

می گویند در قدیم دزد سر گردنه هم معرفت داشت:روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه سکه مردی غافل را دزدید.
هنگامی که به خانه رسید، کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذی است که بر آن نوشته است:خدایا! به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما!اندکی اندیشه کرد...سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند!دوستان دزدش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد.دزد کیسه در پاسخ گفت: صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است.
من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او...
اگر کیسه او را پس نمی دادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم.
و این دور از انصاف است.

۩۩☫اشعار/ پند پیرما(طریقت) اینچنین ۩۩

سرخي لعلِ لبت را هوس گاز گرفتن شده است
زير باران نگاه تو فقط ميل نشستن شده است
طاقــتِ اين دلــم از دربه درى طاق نـــشد

شيشه را، دست نزن! ترس شكستن شده است
از غم دورى تو ... آه، نگويم خوب است

با تو از حال خودم، حسرت گفتن شده است
لَعل لبهاي تو شد دانه و افتاد به دامت دل من

سالها مي شود از بند غم، اميد گسستن شده است
از تو اين خاطره ها، واي اگر بگذارند
دل كشان، جامه دران، نيّت رفتن شده است
شايد از عشق به يك لحظه زيبا برسم

تا كه در اين دل درياي تو انديشه رستن شده است
چال اين گونهء زيباي تو را مي بوسم

كنج آرام لبان تو گلم، ميل به خفتن شده است

***

..

( خلدستان )۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم.

ادامه نوشته

گمان کردم که عشق(حقیقت) طریقت+ شد +شاعر (طریقت)بیقرار / اشعار

 

  ۩۩ اشعار/قصاید (طریقت ) گمان کردم که عشق /مهربان ۩۩

ناگهان آئینه حیران شد، گمان کردم که عشق
ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم که عشق  

ردپایی تازه تــر  شــد ، در مسیر  دشــت هــا  ...
چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم که عشق  

شــد (طریقت) بی‌قرار روزهای عاشقی
هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم که عشق

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

            ۩#خــُلدستان طریقت #اشعار+غزل (شاعر برای >طُ)   )۩#  محمد مهدی طریقت  

 

 

 

برآستان جانان (حقیقت) طریقت+ شریعت +ز طبع سرکش شاعر (طریقت) حق بین / اشعار

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (حقیقت) طریقت+ شریعت  ☫ ۩۩۩  

طِی شد بهارِ دیگر، شاید خبر نباشد     یا رفتنِ زمستان یلدا  دگر نباشد

باور نمی‌کنم من،شعرقشنگ باشد  ای سنگِ سردِ ساکت، زآتش اثر نباشد

کومرغِ شعله‌پر کو،کو عاشقِ خطرکو خاکسترتو، سردی، ققنوس شرر نباشد

بود از بدِ حوادث یا شومی  سوانح ؟  یا شومیِ نشان‌ها؟ کزشور شر نباشد

برخیز  روز هجــران  از درّۀ زمستان    با شوقِ این سفر کن یا ترک سر نباشد

از خیزران عصائی‌، کو کوله بارِ  زادی  ره توشه ای زِ حاجت زین بیشتر نباشد

برخیز ای حقیقت ، همگامِ با( طریقت) وز چند و چونِ شریعت هول وُ حذر نباشد

درما غریبه‌ای کــو ،خیز ای خودآ خودآجــو  همراه باش و همدل، یا خون جگر نباشد؟

 (ح.طریقت)

  

 ۩۩۩ ☫ ز طبع سرکش شاعر (طریقت) حق بین / اشعار    ☫ ۩۩۩  

آه از این زشتان که مه رو می‌نمایند از نقاب
از درون سو کاه تاب و از برون سو ماهتاب

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ زِ اشکِ شمع که در شام تار چکچکه شد
گُـهر ز دیده ی شب زنده دار چکچکه شد

به شب غبار گنه زآب دیده باید شُست
زِ  اشک پاک سحر ، این غبار چکچکه شد

بوَد ز چشم ستم‌بین من که در همه عمر
سرشکم از ستمِ روزگار چکچکه شد

دلم شکسته و گردون شهاب ثاقب خود
به سرشکستگی ام ، گریه وار چکچکه شد

زمانه زرگر عیّار شد که بار دغل
در آلیاژ ، به جای عیار چکچکه شد

فریب نرد وفای بشر مخور ای دل!
که طاس کذب و ریا در قِمار چکچکه شد

نهاده شیخ ز سجّاده دام و بر سر آن
ز سبحه ، دانه به صید شکار چکچکه شد

زهی صداقت ساقی که باده‌ای جانبخش
فــزون ‌تر از همه  بهــر خُمار چکچکه شد

به زندگی نکند گر وفا بوَد چون خار
گُلی که دوست به سنگ مزار چکچکه شد

ز دیدگانم اگر خون چکد عجب نبوَد
که خونِ دل بوَد از جور یار چکچکه شد

ز سوز دل بوَد اشکم به وفق آتش وُ آب
ز  کوه آتش اگر ، آبشار چکچکه شد

ز سنگ فتنه ی اطفال جنگجوی جهان
ز شاخ صلح و صفا برگ و بار چکچکه شد

ز تیزچنگ عقابان جان‌شکار بشر
کبوتران وفا جان‌سپار چکچکه شد

چگونه غم نخورم چون خدنگ استعمار
به قتل نوع بشر ، مرگبار چکچکه شد

بگو به جوهریان پربهاست اشک یتیم
کز ابر دیده ، دُرِّ شاهوار چکچکه شد

به حال خارکن رنجدیده خون می گریم
که خون ز پنجه‌اش از جور خار چکچکه شد

فدای مرد هنرور که خوشتر از ژاله
عرق ز عارضِ  رخسار چکچکه شد

پُر است کاسهٔ صبرم ز جور خلق کنون
چه جنبشی کنم از هر کنار چکچکه شد

ز طبع سرکش شاعر(طریقت) حق بین 
به جان دشمن ملّت ، شرار چکچکه شد

 ۩ محمد مهدی طریقت ۩

خــُلدستان طریقت  (  اشعار ) ۩ # محمد مهدی طریقت

 خــُلدستان طریقت  ح. طریقت

ادامه نوشته

حقیقت(طریقت)روایت

 

    ۩۩۩☫  حقیقت(طریقت)روایت (۩۩۩  

 

 

 

موفقیت یعنی آنطور که
دل خودتان می خواهد زندگی کنید؛
کاری که خودتان دوستش دارید را انجام دهید؛
آدمی که خودتان دوستش دارید را دوست بدارید؛
لباسی که خودتان می پسندید را به تن کنید؛
در راهی که خودتان انتخاب کردید قدم بردارید..
به تعبیری با تمام تاسف:
"ما بیشتر می پسندیم که خوشبخت نباشیم اما دیگران ما را خوشبخت بدانند

تا این که خوشبخت باشیم اما دیگران ما را بدبخت بدانند!"

عمری را با ترس از فقر وُ گداشدن سپری می کنیم درنهایت گدا میمیرم...

 

ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت    ۩خــُلدستان طریقت(  جدید  )

 

هم معنی شریعت  تقدیر در، (طریقت)

۩۩☫ مثنوی (طریقت)تقدیر :شریعت ۩۩۩ 

 جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

گاهی پر از نیازم،گاهی بُتی صبور   من باخدای احساس،گاهی به فكر دور

روزی پَرِ  پرنده در آسمان به پرواز      یك روز دل شكسته، دلگیر ِ روز آغاز

 دلگرم باد وُ  باران، گاهی گل بهارم    پاییز مُــبتلا را گاهی به سینه دارم

گاهی دلم هوای یك شعر ناب دارد      روز  دگر سُــرودن البــته تــاب دارد 

 گاهی در آسمانم صدها ستاره دارم     وقتی شبان تاریك، تنها وُ بیقرارم

 گاهی خدای عشقم از بسكه پُرامیدم  برخــی در آرزوی گُــلواژهء  سپیدم

 گاهی بهار احساس، سرزنده از نگاهم  یکسر اسیر تردید، خُمخانهء سیاهم

 گاهی رسیده بر من صدها گُل بهانه  گاهی  پُر ازسرود وُ صد شعرِ عاشقانه

 گاهی به برای این دل تا انتها هستی گاهی غرور محض وُ تشویش می پرستی

 این روزگار صدرنگ، صدها ترانه دارد     گاهی هوای سازش، گاهی بهانه دارد

هم معنی شریعت تقدیر در (طریقت)      هر مثنوی سراسر درگیر در حقیقت 

ح. (طریقت)  

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

   ۩خــُلدستان طریقت (صفحه  مثنوی  )۩۩️✍  محمّدمهدی طریقت   

ادامه نوشته

حکایت (طریقت)حقیقت   +روایت/جدید

  

 ۩۩۩ ☫حکایت (طریقت)حقیقت   +روایت/جدید    ☫۩۩۩

دانشجوی خارجی که برای ادامه تحصیل به سوئیس رفته می نویسد:در زمان تحصیل، نزدیک دانشگاه یک خانه اجاره کردم. صاحبخانه یک خانم 67 ساله بود که با شغل معلمی بازنشست شده بود.طرح های بازنشستگی در سوئیس آنقدر قوی هستند که بازنشستگان هیچ نگرانی برای خورد و خوراک ندارند.به این جهت؛ یک روز از این که متوجه شدم او کار پیدا کرده متعجب شدم،کار او مراقبت از یک پیرمرد 87 ساله بود.از او پرسیدم آیا برای نیاز به پول این کار را می کند، پاسخش من را متحیر کرد ؛ من برای پول کار نمی کنم ، بلکه "زمان" خودم را در "بانک زمان" سپرده می کنم تا در زمانی که (مثل این پیرمرد) توان حرکت ندارم، آن را از بانک بیرون بکشم.این اولین بار بود که درباره مفهوم "بانک زمان" می شنیدم.🗞وقتی بیشتر درباره آن تحقیق کردم، متوجه شدم "بانک زمان" یک طرح بازنشستگی برای مراقبت از سالمندان است که توسط وزارت تامین اجتماعی فدرال سوئیس تدوین و توسعه داده شده است.داوطلبان، زمان مراقبت از سالمندان را در حساب شخصی شان در "سیستم امنیت اجتماعی" پس انداز کرده تا وقتی خود؛ پیر ناتوان شدند یا نیاز به مراقبت داشته باشند، از آن برداشت کنند.طبق قرارداد؛ یک سال بعد از انقضای خدمات متقاضی (سپرده گذاری زمان)، بانک زمان میزان ساعات خدمات را محاسبه کرده و به او یک "کارت بانک زمان" می دهد. وقتی او هم نیاز به کمک یک نفر دیگر دارد، می تواند با استفاده از آن کارت؛ "زمان و بهره" آن را برداشت کند. بعد از تایید، بانک زمان داوطلبانی را برای مراقبت از او در بیمارستان و یا منزل تعیین می کند.در ضمن، متقاضیان سپرده گذاری "زمان"، باید سالم و تندرست، دارای مهارت های ارتباطی خوب و پر از عشق و علاقه به همنوعان باشند.

 صاحبخانه ام هفته ای دو بار برای مراقبت از پیرمرد سرکار می رفت و هر بار هم دو ساعت وقت برای خرید، تمیز کردن اتاق، آفتاب گرفتن پیرمرد و گپ زدن با او سرمایه گذاری می کرد.اتفاقا یک روز دانشگاه بودم که تماس گرفت و گفت در حالی که شیشه اتاق منزل خودش را تمیز می کرده از چهارپایه افتاده! من فورا مرخصی گرفتم و او را به بیمارستان رساندم. مچ پای او شکسته بود و برای مدتی نیاز داشت روی تخت بماند. داشتم کارهای تقاضا برای مرخصی جهت مراقبت خانگی را انجام می دادم که به من گفت جای نگرانی نیست چرا که برای برداشت از بانک زمان درخواست داده است.ظرف کمتر از دو ساعت بانک زمان یک داوطلب فرستاد که به مدت یک ماه هر روز با گپ زدن و پختن غذاهای لذیذ از او مراقبت می کرد. او به محض بهبودی، دوباره مشغول کار مراقبت از دیگران شد و گفت که می خواهد برای روزهای پیری زمان سپرده گذاری کند!   نه تنها هزینه های بیمه و مراقبت در دوران سالمندی را کاهش می دهد، بلکه موجب تقویت اتحاد و همبستگی میان نسل ها شده که در سایر طرح های پولی موجود نظیر خانه سالمندان و پرستار خانگی کمتر دیده می شود.ایده "بانک زمان" یا "بانک مراقبت از سالمندان" اولین بار در سال 2012 و در شهر اس تی گلن سوئیس که جوان ترین جمعیت را دارد، مطرح و پیاده شد و طبق گزارش دولتی که قصد دارد "فرهنگ زیبای روستایی مراقبت از یکدیگر" را به شهرهای مدرن بیاورد؛ بیش از نیمی از جوانان از این طرح استقبال کرده اند!استقبال جوانان از چنین طرحی و همجواری، همزبانی و همدلی با سالمندان؛ یعنی
〰ترکیب خامی و پختگی و〰 کسب تجربه فراوان برای جوانان،
〰 زنده ماندن اخلاق و احترام به اصل و ریشه در جامعه و
〰همچنین روشن شدن چراغ امید در دل سالمندان.

 جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ 

 ۩خــُلدستان طریقت (صفحه حکایت )۩۩️✍  محمّدمهدی طریقت    

 

رویا  (طریقت)حقیقت   /جدید

  

 ۩۩۩ ☫رویا  (طریقت)حقیقت   /جدید    ☫۩۩۩

لواسان

پایتخت ایران  : رویا هائی که به واقعیت  رسیده به چه قیمت؟؟

http://sadrizadeh2.blogfa.com/post/49304

 

مارا بکُش به جرم  (حقیقت)که شاعری / اشعار

 

  

۩۩☫ مارا بکُش به جرم  (حقیقت)که شاعری / اشعار ۩۩

     strawberries

احساس  می کنم که تولیلی  مذکری
     در  ریختمان شعر کمی هم  فزونتری


    پیدا شدی چو از پسِ آن پردهء نهان
    رفتی چرا ، چرا به لباس سکندری

    هر روز خسته بودی و افسونگرِ ملوس
   "حوا "نمی شوی تو که از جنس دیگری

  دیدم  مذکری تو بجانِ :فرنگ و توت 

  مجنون توئی بخدا  خوش ستمگری

   من باهزارسال شاعری وُ وَردریدگی
   ما را بکُش به جُرم (حقیقت) که شاعری  

 

 

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩  

💐🌺🌷🌹🌻🌸🍂🌸🌸🌸
🍂🌺🍃
🌿🌾
   
🌾

 

من به در گفتم (طریقت) بشنوند


 

۩۩۩☫من به در گفتم (طریقت) بشنود ☫۩۩۩


پیش از این ها حال دیگر داشتیم   *   هرچه می گفتند باور داشتیم

مابه شعری ساده عادت داشتیم  *   پیشه در گنج قناعت داشتیم

     حاکمان زهر هلاهل خورده اند     *    مِهرورزان مُهر باطل خـورده اند

         باز بحثِ آهنِ تفتیده است           *     برعقیل آن مرتضی  خندیده است

  کو فقط حرفی از آهن مانده است     *  شمع بیت المال روشن مانده است

با خودم گفتم تو شاعر نیستی        *        آگـــــه از سرّ جواهر نیستی

غرق دریای حکومت نیستی       *    شیعه وُ مولای اُمت نیستی

عین کفری ایستاده بر نماز        *          ابن مُلجم ها فراوانند باز

خواستم شعری بگویم دیر شد     *    واژه هایم طعمه ی تکفیر شد

قصه از نا گفته بسیار است باز  * دردهـــا خروار خروار است باز

دستهارا باز در شبـهای سرد    *  ها کنید ای کودکان دوره گَرد

 مژدگانی ای خیابان خواب ها          *   می رسد ته مانده ی بشقاب ها

سر به لاک خویش بردیم ای دقیق  *  نان به نرخ روز خوردیم ای دقیق

قصّه های خوب رفت از یادمان   *      بی خبر ماندیم از بنیادمان

صحبت از عدل و عدالت دربه در      *   شد سخنرانی جوابت دربه در

گفته ام من دردها را بارها              *  خسته ام  من خسته از تکرارها

من به در گفتم (طریقت) بشنوند *  این شریعت را حقیقت بشنود

 

  ۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمّدمهدی طریقت   

 

در ادامه مطلب  

    ↘<<<<

ادامه نوشته