
۩☫من از تبار ایرانیانم (طریقت )خوش آمدید(دوبیتی) شعر ☫۩۩۩



تو را برای دَمی عاشقانه کم دارم
تو در میانه ی دریا کـرانه کم دارم
تو را سپاس و آغوش مهربانت را
برای خلوتِ یک شاعرانه کم دارم
غروب آمد و اسباب غم فراهم شد
برای از تو سرودن بهانه کم دارم
من آن هـوای بهاری به زیر بارانم
برای با توشدن آشــیانه کم دارم
نخواه از تو و این میل کهنه برگردم
که در برابر حرفت گمانه کم دارم
ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد
من از تبار (طریقت) ترانه کم دارم

خدایا مرا با خودم آشنا کن
زقید و زبند منی ها رها کن
نشانم ده آئین وراه مدارا
دلم را پر از مهروعشق وصفاکن
کیم من ، چه حالم ، چسانم ؟
به هر گونه هستم مرا بی ریا کن
بجوشان دلم را زسوز محبت
زهر کینه و خود ستائی
جدا کن
دلم را میفکن به دام جهالت
به روی حقایق مرا دیده وا کن
میازارماز خویش واز کرده هایم
رهایم زخویش وغم نا بجا کن
نشانم ده رسم وره خودشناسی
بدین آشنائی مرا رهنما کن
مترسانم از آتش وخشم دوزخ
به آسوده خاطر مرا هم
فنا کن
مسوزانم اندر تَف نا سپاسی
دلم را به هر یاوه بی اعتنا کن
دگر خسته ام از وجودم به هستی
هوس را به نیکی برون زین سرا کن
توخود میکنی هرچه را درخورم هست
به حدم نباشد که گویم چه ها کن
پدری به پسر خردسالش یک بطری کوچک داد ،که داخل آن یک عدد پرتقال بزرگ بود !!
کودک با تعجب درون بطری را نگاه می کرد و با خود می گفت:
پرتقال به این بزرگی چطوری داخل این بطری کوچک رفته؟
کودک خیلی تلاش کرد تا پرتقال را از بطری خارج کند، اما بی فایده بود!
سپس کودک از پدرش پرسید: چه جوری این پرتقال بزرگ داخل بطری رفتە است؟ آخر دهنەی این بطری خیلی کوچک است!!
پدر، پسر را به باغ برد و یک بطری خالی کوچک را به یکی از شاخه های درخت پرتقال بست. سپس یکی از شکوفه های کوچک پرتقال را درون بطری گذاشت، روزها سپری شد و شکوفه تبدیل به یک پرتقال بزرگ شد تا جایی که امکان خروج از بطری غیر ممکن شده بود...
بعد از مشاهده این موضوع، کودک راز پرتقال را فهمید و جایی برای تعجب نمانده بود. پدر رو به پسر کرد و گفت:
چیزی که امروز مشاهده کردی همان دین است، اگر از خردسالی بذر اعتقادات دینی را درون ذهن کودک بکاریم در هنگام بزرگی، خارج کردنش خیلی سخت می شود.
دقیقا مثل این پرتقال که خارج کردنش محال است، مگر این که شیشه را بشکنیم و از بین ببریم.
وقتی که ادیان و حکومت های دینی اصرار دارند، افراد جامعه را از سنین بسیار کم و خردسالی در مدارس و مهدهای کودک با مذهب و آموزه هایش آشنا کنند...
در واقع آن ها اعتراف می کنند، که هدفشان تلقین و القای واقعی بودن و درستی دین نیست!!
دلیل:
چون انسان در دوران کودکی، نه سواد کافی دارد، نه قدرت تمیز درست و نادرست را، در ناآگاهی به سر می برد!!..
به این در روانشناسی میگن: ذهن سازی!
طبق قاعده ، آموزش در کودکی مانند نقاشی روی سنگ است که به سادگی پاک نمی شود ، حال چه آموزش جهل باشد و چه پرورش ذهن پرسشگر.👌🏻
---------------------
یک مذهب تو را مجبور به راز و نیاز با دیوار می کند.
در اورشلیم دیواری است که یهودیان معتقدند از بقایای کاخ سلیمان است و نام آن کُتل است و هرسال هزاران نفر به زیارت آن می روند .
به راهی که اکثر مردم می روند بیشتر شک کن چون مردم فقط کورکورانه تقلید می کنند .
از متمایز بودن نترس ، انگشت نما بودن بهتر از اطاعت کورکورانه است .
ح(طریقت)
محمّدمهدی طریقت ۩خــُلدستان طریقت( جدید )۩
۩۩۩ ☫ باشعر اشعار/ طریقت )(دوبیتی) ۩۩۩
دو فنجان مهربانی «یارَّب»از عشق
به جای کیک وُ شیرینی لب ازعشق
مکانی پشت جنگل ها شب از من
بـه هنگام همـآغوشی تب از عشق


با مستی آغــــوش وُ لب وُ خنده نَمی
از شادی بی شــــائبه وُ عشق یَمی
من باشم وُ عشق وُموسیقی بادآباد
ایـــوان وُ غروب وُ قهوه ی تـــازه دَمی

ح(طریقت)
محمّدمهدی طریقت

ادامه مطلب ↘...عشق طریقت#پیر مغان<<<<...
+ نوشته شده در یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۸۷ ساعت 14:45نویسنده: توسط محمد مهدی طریقت
|