زمین:عزَوجل +بهشت: جنگ وجدل +(طریقت)شیخ اجل

۩۩۩ ☫ زمین:عزَوجل +بهشت: جنگ وجدل +(طریقت)شیخ اجل ۩۩۩

وقتی زمین عَـزَ وَجَل می شود مرا

لبهای حوریان چو عسل می شودمرا

خیلی شکیل بزم غزل افتتاح شد

زین انجمن دوباره مَچل می شود مرا

اِمشب برآمده است همان ماهِ لَم یزل

فتانه ای که حُسن اَجل می شود مرا

لیلی وَشی ماه رُخی گُلپری خجل

سیمین بری ،چگونه بغل می شود مرا

« یکدست جام باده وُ یکدست زلف یار»

مفعول وُ فاعلات وُ فعل می شود مرا

زین انجمن که باده حلالست ساقیا

ساغر بریز ،عینِ گُسل می شود مرا

بسمل شدم (طریقت) ما مبتذل مخوان

رفتن:بهشت جنگ وُ جَدَل می شود مرا

۩۩۩ ☫ اَشعار/با(طریقت) سپس ☫ ۩۩۩

تاولِ روح من از زخم سَنان بیشتر است
در اَزل مَــرهَـم اندوه جهان نیشتر است

واعظ از خدعه و سالوس صلا در می داد
وَرنه در وضع خودش مصلحت اندیش تر است

زاهد، آن نیست که همواره ریاضت بکشد
هر که غمخوار یتیمان شده درویش تر است

واعظان مسجد وُ محراب غنیمت دانند
عالِم از اینکه دل اهل سَرا ریش تر است

با (طریقت) سپس از عیش و طرب دم مزنید
شاعر غم زده با سوز مِحَن خویش تر است

حمید محمد مهدی طریقت

۩خــُلدستان طریقت(مثنوی:مرز وُبوم+دی )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

خلدستان طریقت:حکایت هرچه پیش آید خوش آید

۩۩۩ ☫حکایت هرچه پیش آید خوش آید☫ ۩۩۩

ﺷﺨﺼﯽ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﮐﻢ ﺭﻧﮓ ﻣﯽﻧﻮﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﮐﻪ ﺁﺏ ﺟﻮﺵ ﻧﯿﺴﺖ !
ﭼﺮﺑﯽ ﻭ ﻧﻤﮏ ﻫﻢ ﺍﺻﻼ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩ ! ﻭﺭﺯﺵ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺮﺳﯿﺪﯾﻢ، ﻣﯽﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ .
ﺍﻭ ﺩﺭ ﭼﻬﻞ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺳﮑﺘﻪ ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺭﮔﺬﺷﺖ !

********************

ﭼﻨﺪﯼ ﭘﯿﺶ ﯾﮏ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﯾﮑﺎ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﯾﺨﺖ .
ﺑﻪ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﯾﮏ ﻭﺍﮔﻦ ﺑﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﺩﺭ ﻭﺍﮔﻦ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ . ﺍﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺳﻮﺍﺭ ﻓﺮﯾﺰﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺭﻭﯼ ﺗﮑﻪ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ :

ﺍﯾﻦ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻫﺎﯼ ﺑﺪ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ , ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺠﻤﺪ ﺷﻮﻡ .
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻄﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﯾﺴﺘﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ , ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﻦ ﺑﺎ ﺟﺴﺪ ﺍﻭ ﺭﻭبه رﻭ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﯾﺰﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

*********************
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ،ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﯾﻤﺎﻥ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺁﯾﺪ .
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﺎﺩﯼ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﺷﺎﺩﯼ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺁﯾﺪ .
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻏﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻏﻢ ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺁﯾﺪ .
ﻫﺮﮔﺰ ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻭ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻧﮑﻨﯿﻢ . ﭼﻮﻥ ﺭﺥ ﻣﯽﺩﻫﺪ .
ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﺧﺎﻧﻪ ، ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ، ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭ ﻧﻈﺎﯾﺮ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﮐﻨﯿﻢ .
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﮔﻮییم ﺍﯾﻦ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﺗﻮﻣﺒﯿﻞ ﺍﺳﺖ، ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ...
ﮊﺍﭘﻨﯽﻫﺎ ﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ :
ﺍﮔﺮ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﮔﻮﺵ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ !
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﺖ ﮔﻮﺵ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ !
ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ، ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ !
ﺍﯾﻦ " ﺑﺎﺭﺍﻥ " ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻞ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻧﻪ " ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ " !
ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ،
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻮﻧﺪ !
ﺷﺎﯾﺪ ﻗﺪ ﺑﮑﺸﻨﺪ ،
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮔﺮﻓﺖ !
می داﻧﯾﺪ ﺧﻮﻧﻪ ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
ﺧﻮﻧﻪ آن جایی ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻳﻪ ﭘﺬﻳﺮﺍﻳﻰ ﺻﺪ ﻣﺘﺮﻯ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻛﻠﻰ ﺍﻣﻜﺎﻧﺎﺕ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ!
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻭ ﺩﺭﻙ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ.
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺟﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﻭﻗﺘﻰ ﺑﻬﺶ ﻓﻜﺮ می کنی، ﻳﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﻴﺎﺩ ﺭﻭ ﻟﺒﺎﺕ
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻭﺍﻣﻨﻴﺖ
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻳﻪ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﻯ ﮔﺮﻡ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻛﺴﺎﻳﻰ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﻮﻥ ﺩﺍﺭﻯ
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻓﻀﺎﻳﻰ ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺧﺸﻢ
ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﺩﻭﺩ
ﺧﺎﻟﻰ ﺍﺯ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺍﺳﺘﺮﺱ
ﺧﻮﻧﻪ ﻳﻌﻨﻰ ﻭﻗﺘﻰ ﻭﺍﺭﺩﺵ ﻣﻴﺸﻰ ،ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﻰ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺒﻴﻨﻰ
ﻳﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺘﺮﺍﮊﺵ ﺑﺎﻻ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭﺳﻌﺖ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎﺵ ﺯﻳﺎﺩﻩ
ﻫﻤﭽﻴﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭ می کنم
ﻭ ﭼـﻘﺪﺭ ﺩﯾﺮ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﻢ ﮐﻪ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎیی است که
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﮔﺬﺷﺘﻨﺶ ﻫﺴﺘﯿﻢ !...
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ...
ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ ...
ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ... ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ ...
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯾﺪ ... !

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (مختار السلطنه) دهخدا ☫ ۩۩۩

علامه دهخدا، در امثال وحکم این گونه نوشته است:
«...مختارالسلطنه مردي بسيار كاردان و با تدبير بود.
...مختارالسلطنه به محض رسيدن به تهران، اوضاع رادر دست گرفت. ... گروهي را موظف كرد تا برقيمت مواد خوراكي نظارت كنند و جلوي گرا نفروشي را بگيرند. او همچنين قوانين سختي براي نظم تهران گذاشت تا اوباش؛ حساب كار دستشان بيايد. مجازات سختي هم براي گدايي گذاشت و همان اول كار دستور داد چند گدا را كه از بساط كسبه دزدي كرده بودند، به درخت ببندند تا همه بفهمند كه مختارالسلطنه با كسي شوخي ندارد!به لطف تدبير و اقتدارمختارالسلطنه، اوضاع در تهران رو به بهبودي گذاشت و هر روز كه می گذشت، اوضاع پايتخت بهتر می شد. اما يك روز به مختارالسطنه خبر دادند كه بعضي از كسبه ماست را گران می فروشند... به همين دليل، مختارالسلطنه تصميم گرفت كه خودش قضيه را پيگيري كند. پس با لباس مبدل به لبنيات فروشي ای رفت. ماست فروش گفت چه مي خواهيد؟
مختارالسلطنه گفت: ماست می خواهم.
ماست فروش، با ترديد نگاهي به مختارالسلطنه كرد و بعد پرسید چه جور ماستي مي خواهيد مختارالسلطنه با تعجب پرسید؟مگر چند جور ماست داريد؟
مرد گفت معلوم است كه اهل تهران نيستيد كه چيزي نمی دانيد! ما دو جور ماست داريم. يكي ماست معمولي و يكي هم ماست مختارالسلطنه.
مختارالسلطنه كه حسابي حيرت كرده بود، نگاهي به ظر ف هايي كه جلوي دكان بود انداخت و گفت اين ماست ها چه فرقي با هم دارند
ماست فروش از جايش بلند شد و در یكي از ظرف ها را برداشت و گفت اين ماست مختارالسلطنه است .
مختارالسلطنه انگشتش را در ظرف فروكرد و كمي ماست به دهان گذاشت
. ماست فروش پرسيد چطوربود؟
مختارالسلطنه گفت خيلي شل بود مزه آب می داد.
ماست فروش سرش را تكان داد وگفت فهميدي اين ماست؛ نصفش آب است و ما آن را به قيمتي كه مختارالسلطنه تعيين كرده است، می فروشيم
مختارالسلطنه پرسيد حالا مردم عادي چطوري اين ماست را كه شبيه دوغ است، می خورند
ماست فروش گفت ؛ماست راداخل كيسه مي ريزند و آويزانش می كنند. يك مدت كه بماند، آبش خارج می شود وماست سفت مي شود.
مختارالسلطنه دستور داد او را آویزان کردند .گفت آن قدر بماند تا آب هایی که در ماست مردم ریخته از شلوارش بریزد.»
مرحوم شهری در کتاب قند و شکر آورده:«ماس مختارسلطنه س،می بینی ماسه،می خری دوغه،می خوری آبه

ادامه نوشته

زمین:عزَوجل +بهشت: جنگ وجدل +(طریقت)شیخ اجل

۩۩۩ ☫ زمین:عزَوجل +بهشت: جنگ وجدل +(طریقت)شیخ اجل ۩۩۩

وقتی زمین عَـزَ وَجَل می شود مرا

لبهای حوریان چو عسل می شودمرا

خیلی شکیل بزم غزل افتتاح شد

زین انجمن دوباره مَچل می شود مرا

اِمشب برآمده است همان ماهِ لَم یزل

فتانه ای که حُسن اَجل می شود مرا

لیلی وَشی ماه رُخی گُلپری خجل

سیمین بری ،چگونه بغل می شود مرا

« یکدست جام باده وُ یکدست زلف یار»

مفعول وُ فاعلات وُ فعل می شود مرا

زین انجمن که باده حلالست ساقیا

ساغر بریز ،عینِ گُسل می شود مرا

بسمل شدم (طریقت) ما مبتذل مخوان

رفتن:بهشت جنگ وُ جَدَل می شود مرا

۩۩۩ ☫ اَشعار/با(طریقت) سپس ☫ ۩۩۩

تاولِ روح من از زخم سَنان بیشتر است
در اَزل مَــرهَـم اندوه جهان نیشتر است

واعظ از خدعه و سالوس صلا در می داد
وَرنه در وضع خودش مصلحت اندیش تر است

زاهد، آن نیست که همواره ریاضت بکشد
هر که غمخوار یتیمان شده درویش تر است

واعظان مسجد وُ محراب غنیمت دانند
عالِم از اینکه دل اهل سَرا ریش تر است

با (طریقت) سپس از عیش و طرب دم مزنید
شاعر غم زده با سوز مِحَن خویش تر است

حمید محمد مهدی طریقت ۩خــُلدستان طریقت(مثنوی:بهمن1402 )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

خُلدِستان طریقت : برآستان جانان  شعر وصال شاعر نهج البلاغ را

۩۩۩ ☫ شعر وصال شاعر نهج البلاغ را ☫ ۩۩۩

هركاج يادگار بهاریست باغ را
امّا به تیر تيز بزن زاغ باغ را

بايد به ابروان تو ايمان بياورند
بانخل های سربه فلک درعراق را

عطر وصال می رسداز کوچه كوچه ها
رنج فراق می درَد این اشتیاق را

رعدم كه داد مي‌زنم و زَجه می‌كشم
آئینه وار هق هق شمع و چراغ را

رنج فراق رفت ازین نظم پُر فسون
شعر وصال شاعر ، نهج البلاغ را

دوباره میکده را فتح باب خواهم کرد
منم که یک شبه ترک شراب خواهم کرد

بیا به میکدهء ما وُ از حساب نترس
چو پیرِمیکده آخر حساب خواهم کرد

اگرچه جامعه ای را شعف نگهداری
برای کسبِ ترقّی شتاب خواهم کرد

نگو کتاب مفید است اگر کسی خواند
هزار مفسده رابا حجاب خواهم کرد

کسیکه صاحب ذهنی خراب می آید
تمام مجلسیان را خراب خواهم کرد

نبود قابل باور، کسی چه می داند
زمانه زاغ و زغن را عقاب خواهم کرد

برای خورده شدن،گَلِه گوسفندان را
دروغ بر سر منبر مجاب خواهم کرد

به فکر راه نجاتم بدست پیرمغان
دوباره نقش پلیدان بر آب خواهم کرد


۩۩۩ ☫اشعار (طریقت)درس معلّم ☫ ۩۩۩

[][]درس معلّـــم اَر بُوَد زمزمهء محبّتی[]
[][]جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را[]

‍ آشنایت بوده ام بیگانه تعبیرم مکن

با نگاه سرد خود اینگونه تحقیرم مکن

من نمیخواهم بمانی از سر دلسوزی ات

زار و بیمارت شدم ،دیگر زمین گیرم مکن

خسته ام از ناله های گاه و بیگاه خودم

شانه ات را هم نمیخواهم نمک گیرم مکن

یا مَکُش من را دگر با خنجر بی مهری ات

یا به نیش طعنه ات از زندگی سیرم مکن

گرچه من را کرده ای بازیچه ی دستان خود

بی وفا با خفت و خاری دگرپیرم مکن

می روی آرامِ جان ،پیوسته جانم می رود

می روی پیوسته وُ آهسته زنجیرم مکن

عاقلی فـرزانه بودم در (طریقت) سال ها

لحظه ای وآ مانده ام دیوانه تفسیرم مکن

۩۩۩ ☫ اشعار :(قصیده )/رفیق (طریقت) (بهمن)روایت ☫ ۩۩۩

میجویمــت ز اَنـجمِ بی‌تابم ای رفیق
می‌ یـابمت شبِ بی‌خوابم ای رفیق

مبهوت مانده‌ام نه! به دنبال آن نگاه
پلکی نمی‌زند شب مهتابم ای رفیق

سر رشته های زاگرس امّـا شبی گذشت
در رود خانه های شهر چو مرغابم ای رفیق

در انجمن کنار نیامد، زدم به خوآب
در خــوابِ نـــاز چه گردابم ای رفیق

زان محفلی که اهل(طریقت) پرید و رفت
دنبال آن پرنده‌ی چشم آبم ای رفیق

تکرار:شاعر کجاست )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

زان محفلی که اهل(طریقت) پرید و رفت/ دنبال آن پرنده چشم آبیم رفیق

۩۩۩ ☫ اشعار :(قصیده )/رفیق (طریقت) (بهمن)روایت ☫ ۩۩۩  

  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

میجویمــت ز اَنـجمِ   بی‌تابیم رفیق
می‌ یـابمت شبِ   بی‌خوابیم  رفیق 

مبهوت مانده‌ام نه! به دنبال آن نگاه
پلکی نمی‌زند شب مهتابیم  رفیق  

سر رشته های زاگرس امّـا  شبی گذشت
در رود خانه های شهر چو مرغابیم رفیق  

در انجمن  کنار نیامد، زدم به خوآب
در خــوابِ  نـــاز  چه گردابیم رفیق  

زان محفلی که اهل(طریقت) پرید و رفت
دنبال آن پرنده‌ی چشم آبیم رفیق

 

 

 ۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ 

 

 

ادامه نوشته

برآستان جانان (طریقت) بهمن : خلدستان طریقت

niniweblog.com

سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی

دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش می‌رو که با دلدار پیوندی

قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی

الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی

جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست
ز مهر او چه می‌پرسی در او همت چه می‌بندی

همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی
دریغ آن سایه همت که بر نااهل افکندی

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

به شعر حافظ شیراز می‌رقصند و می‌نازند
سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی

niniweblog.com

۩۩۩ ☫ اشعار(طریقت)دوبیتی ۩۩۩

همه در بندِ شرابند وُ منم مستِ لبش

لب چو یاقوت زبان هست بکامِ رطبش

نـزنم جـامِ (طریقت) به تب وُ تاب تبش

بنشانم به خمارم خمِ گیسوی شبش

ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت

۩خــُلدستان طریقت( جدید )۩

حکیم بزرگ ژاپنی روی شنها نشسته و در حال مراقبه بود ...
مردی به او نزدیک شد و گفت: مرا به شاگردی بپذیر.
حکیم با انگشت خطی راست بر روی شن کشید و گفت: کوتاهش کن!
مرد با کف دست نصف خط را پاک کرد.
حکیم گفت: برو یک سال بعد بیا.
یک سال بعد باز حکیم خطی کشید و گفت: کوتاهش کن!
مرد این بار نصف خط را با کف دست و آرنج پوشاند.
حکیم نپذیرفت و گفت: برو یک سال بعد بیا.
سال بعد باز حکیم خطی روی شن کشید و از مرد خواست آن را کوتاه کند.
مرد این بار گفت: نمی دانم و از حکیم خواهش کرد تا پاسخ را بگوید.
حکیم خط بلندی کنار آن خط کشید و گفت حالا کوتاه شد.
این حکایت، یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد.
نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست. با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می خورند.
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده...

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت) بهمن ☫ ۩۩۩

پروین دمید وُ مــاه دمید، مُلک ری رمید
تب دارم ،ای رفیق: که این هرسه کی رمید

دل گویدم چه پرسی هنگام سر زدن
از اختری که بر زبر تختِ کی رمید ؟

شـا دی که پیشتر ز کیومرث مه بتافت
بینی کنون که آمد و بر خاک وی رمید

آری تـو غم مخور که جهانت به حیله رفت
چون کارگاهِ حـیله به بنیان و پی رمید

بهرام را که کار نیستان تمام کــرد
در چنگ نیزه بود که از دیده نی رمید

ما را برای سخره ی افلاک خلق کرد
خُمخانه را به پـیـکر خرداد طِی رمید

از مرگ هر ستاره‌(طریقت) نشانه ای
بهروزِ مِهر آمد وُ در شام دی رمید

****


ادامه نوشته

دمنوش در بهمن (حکیم باشی) عطارباشی 1400

 

درباره شکلات داغ خانگی (دمنوش در بهمن )  

1- هر چه رنگ پودر کاکائو تیره تر و بوی آن خوشایندتر باشد طعم واقعی تری خواهد داشت.  

2- کسانی که دوست دارند شکلات داغ غلیظ بنوشند باید از شیر پر چربی و پودر کاکائوی بیشتر در تهیه آن استفاده کنند. 

 3- نوع کلاسیک نوشیدنی شکلات داغ بدون خامه است اما بنا به علاقه افراد خامه را می توان افزود.

 

  4- اضافه کردن شکلات های رنده شده به نوشیدنی شکلات داغ طعم خاصی می دهد که می توانید طبق ذائقه خود آن را اضافه کنید. 

 5- اگر فردی لاغر می خواهد این نوشیدنی را استفاده کند بهتر است خامه و کمی پودر نارگیل به آن اضافه کند.

 6- کسانی که مبتلا به چربی خون هستند.در تهیه آین نوشیدنی باید از شیر کم چرب با بدون چربی استفاده و از افزودن خامه به آن اجتناب کنند.

 7- در طرز تهیه شکلات داغ مانند نوشیدنی کاپوچینو باید مقداری کف روی فنجان ایجاد شود. 

 برای این کار باید از شیر پر چرب استفاده کنید و آن را حرارت دهید تا مقدار زیادی کف کند.

 9 دانشمندان دانشگاه هاروارد معتقدند نوشیدن روزانه شکلات گرم مانع از افت کارایی مغزی می شود و سلامت آنرا حفظ می کند. این نوشیدنی از افسردگی پیشگیری و به کاهش وزن کمک می کند.

  

 معجزه شیر دارچین برای خواب راحت و سیستم ایمنی بدن 

ترکیبات: شیر و چوب دارچین 

خواص: نوشیدن شیر گرم با دارچین به افزایش کیفیت خواب کمک می کند. از آن جایی که دارچین در آرامش عضلات و رفع تنش از بدن نقش مهمی ایفا می کند، تاثیر قابل ملاحظه اش در افزایش کیفیت خواب دور از انتظار نخواهد بود. شیر دارچین می تواند سرما خوردگی و سرفه را درمان کند. ضمن آن که با مکانیسم های مختلف به آنتی اکسیدان ها در محافظت از بدن کمک  و در نتیجه سیستم ایمنی را تقویت می کند. دارچین دارای خواص فوق العاده قوی ضد قارچی و ضد میکروبی است که می تواند از همین طریق باکترهای مضر دهان را هم از بین ببرد. به گفته محققان و بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش های مختلف ترکیب شیر دارچین باعث کاهش وزن می شود و می تواند سطح قند خون را کاهش دهد. 

طرزتهیه: به اندازه هر نفر یک لیوان شیر را با شعله خیلی کم با یک تکه چوب دارچین برای یک ربع به جوشد کمی شکر یا عسل می توانید شیرین کنید و میل نمایید.

اصول کلی آماده سازی دمنوش 

برای تهیه دمنوش باید از آب جوش استفاده کنید آب در حال جوش را روی گیاه دارویی مد نظرتان بریزید و به مدت 15 تا 20 دقیقه روی کتری بگذارید تا دم بکشد. برای هر لیوان دمنوش استفاده از حدود یک قاشق غذاخوری گیاه خشک مناسب است. 

دمنوش لیمو با طعم سیر 

مواد لازم: سیر رنده شده یا تکه شده 2 تا 3 حبه - زنجبیل تازه 3 برش- عسل و آب به مقدار لازم - لیمو ترش 2 تا 3 عدد- 

روش تهیه: در یک شیشه حبه های سیر رنده یا تکه شده و برش های تازه زنجبیل را بریزید.

روی آن آب جوش بریزید و حاقل 20 دقیقه کنار بگذارید تا خیس بخورد. آب دو تا سه عدد لیمو را به مواد اضافه و از این دمنوش روزی دو تا سه فنجان میل کنید.

 

 دمنوش آویشن

مواد لازم: آویشن یک و نیم قاشق چای خوری - عسل یک قاشق چای خوری +روش تهیه: آویشن رابا آب جوش دم کنید و با عسل مخلوط و روزانه میل کنید.

دمنوش مریم گلی 

مواد لازم: مریم گلی خشک یک ونیم قاشق چای خوری - عسل به مقدار لازم 

روش تهیه: برگ حشک مریم گلی را داخل قوری بریزید و آب جوش اضافه کنید و بگذارید تا حداقل به مدت 20 دقیقه دم بکشد. عسل را به آن بیفزایید و روزانه چند بار از این دمنوش بنوشید. 

نکته: اگرباردار هستید یا در دوران شیردهی به سر می برید از مصرف دمنوش مریم گلی خوداری کنید.

دمنوش نعناع فلفلی 

مواد لازم: نعناع فلفلی خشک 2 قاشق غذا خوری - عسل به میزان لازم 

روش تهیه: نعناع فلفلی را داخل آب جوش بریزید و بگذارید 5 تا 10 دقیقه بماند

دمنوش زنجبیل: 

مواد لازم: زنجبیل تازه با پوست 3 تا 4 برش - سیر رنده شده یا قطعه شده یک حبه - پودر فلفل قریز به مقدار دلخواه 

چای دلخواه ( چای سیاه یا چای سبز) کمی - عسل به دلخواه - شیر اختیاری 

روش تهیه: برش های زنجبیل وحبه سیر رنده شده را داخل قوری آبجوش بریزید و بگذارید به مدت 20 دقیقه دم بکشد. از دمنوش زنجبیل دم کشیده برای دم کردن چای خود استفاده کنید. پودر فلفل قرمز را به مقداری که می توانید تندی آن را تحمل کنید به مواد اضافه کنید. در صورت تمایل میتوانید آن را به شیر و همراه کمی عسل اضافه کنید. می توانید روزی سه تاچهار فنجان از این دمنوش بنوشید. 

نکته: کسانی که مشکل گوارشی دارند در مصرف سیر و زنجبیل احتیاط کنند. برای استفاده  بهینه از خواص دم منوش ها میتوانید یک حوله روی سر و صورتتان بیندازید و بخار آن را استشمام کنید .

ادامه نوشته

برآستان جانان (طریقت) بهمن

۩۩۩ ☫ اشعار :(طنز)/اشعار(طریقت) سالگرد (بهمن)روایت ☫ ۩۩۩

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

بـر درگـه تالار ادب شــمع بیــاَفـروخته بهمن

آنگاه که بر سلسله، ناگاه نِگه دوخته بهمن

پیوســته وُ آرام،دلآرام جــگــرسوخته بهمن

با شعرِ(طریقت)زِسرِناوکِ مژگان اِلم آموخته بهمن

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ
ح. (طریقت)
جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

عیدتون مبارک

يامقلب،قلب من در دست تو يامحول،حال من سرمست تو

كن تو تدبيري كه درليل وُ نهار حال قلب مـا شـود نیـکو بهار

يامُقلب،قلبمــان را شاد كن يامُــدبـِـر، وضــع را آبــاد كن

يامحول،اَحسن الحالی فرست از بدي ها فــارغ البالی فرست

چِــل ســالِ نکو مَـنبـَع آثــار نظامه

آثار نــِکو در کُت وُ شلوار نظامه

انگارنه اِنـگار که این کــوخ نشینان

چِـلوار بـه پـا کـرده زِ آهـار نظامه

بَدجور فـرورفتـه درآن قافـیه اِنگار

ترتیب وُ ردیفی که طرفدارِ نظامه

هرچندطرفدارِنظامند وَ هنرمنـد

این دُژمن خونخوار که غدار نظامه

آنان که رفتند همه اهل فرارند

هربی سر وُ پای که طلبکار نظامه

هربی سروُپائی شده چاقوکشِ غدار

اینجاتو نگو ذره،که خروار نظامه

اینجا نه هماجاست که با پنبه بِبُرند

هـر زمـزمه پـرداز کـه آوار نظامه

گفتند:حلالست وُحرامست وُمباح است

قیمت:یکی ازمعجزبسیار نظامه

آنانکه به تعریف کفن بر تنشان بود

حالا تو ببین سَــروَر وُ ســالار نظامه

هرحرف که گفتند: همه باد هوا بود

چون باد هــوا دُژمن اَســرار نظامه

***

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت) بهمن ☫ ۩۩۩

برای شادی روحـــم کمی غــزل خوبست
دلم پر از غم و درد است، راه حل خوبست
همیشه کام مـــرا تلـخ کــرده این دنیا
برای تلخی دنیای بچش، عسل خوبست
مرا به حال خودم رهــا، رها ســازیــد
فقط برای کمی گریه مبتذل ، خوبست
کسی میان شما لا اَقل نمی فهمد
برای حاکم مطلق بسـی دغل،خوبست
کجاست شهر نکیسا کجاست یار حبیب
برای بحث وُ جدَل ها یکی مَثــل خوبست
به زور آمده بودم، برای "شرح اَجـل ”
ببر به آخر دنیا فقط زُحــل خوبست
نمانده راه زیادی، کجـاست خُـلدِستان
پیاده میشوم اینجاهمین بغل،خوبست

۩#خــُلدستان طریقت (حکایت)۩# محمد مهدی #طریقت

ادامه مطلب ...

ادامه نوشته

برآستان جانان (بهمن )بنی هاشمی

  

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (بهمن )بنی هاشمی ☫ ۩۩۩  

گفتم که پر از عطر بهاری بانو
خُب حرف بزن گاه گداری بانو
گفتی: “به خدا حرف ندارم آقا”!
گفتم: به خدا “حرف نداری” بانو!

 

   جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ 

دنیای من اگر که فراذهنی‌ست، پس من در این میانه چه می‌گوید؟
بودن بدون واژه فقط وهم است این وهم بی نشانه چه می‌گوید؟

من قبل واژه هیچ نبودم هیچ هیچی بدون واژهٔ هیچ اما
آتش بزن به هیچ و بگو آتش بی شکل و بی زبانه چه می‌گوید؟

چشمم بدون ذهن چه می‌بیند؟ ذهنم بدون واژه چه می‌فهمد؟
از واژه غیر چیز چه می‌زاید؟ این چیز بی‌کرانه چه می‌گوید؟

ای چیز! ای تداعی نامعلوم! ای چیز! ای وسیع‌ترین مفهوم!
چیز تو ای دلالت ناپیدا بی عذر و بی بهانه چه می‌گوید؟

شیرِ درونِ بادیه پاسخ داد: "انگور با عنب مترادف نیست"
یعنی ببین که واو، الف، ح، دال از کثرتی یگانه چه می‌گوید؟

ما این حقیقت متکثّر را چون ناودان و بادبزن دیدیم
آه این طناب کوته اگر فیل است، آن چار استوانه چه می‌گوید؟

در نامِ فیل، فیل نمی‌گنجد از لفظِ فهم، فهم گریزان است
از لفظ، لفظِ لفظ اگر خالی است، پس این کتابخانه چه می‌گوید؟

ما دلقکان دست زبان را عقل از پی‌روان مکتب خود پنداشت
خرخنده‌های جمجمه‌ات ای مرگ زین جهل جاودانه چه می‌گوید؟

ای فیلسوف خنده اگر جدّاً فصل میان آدم و حیوان است
از اخم و تَخمِ خویش چه می‌فهمی؟ آن دست زیر چانه چه می‌گوید؟

من تخته‌بندِ واژه‌ام و از عشق جز عین و شین و قاف نمی‌فهمم
در وصف هیچ، هیچ‌ترین شاعر در عسرت زمانه چه می‌گوید؟

انشای ما قفس‌نفسان این است بی عشق و علم و ثروت و آزادی
مرغی که قوت غالب او مرگ است در وصف آب و دانه چه می‌گوید؟



 " بهمن بنی‌ هاشمی"

اشعار(طنز) چل سالگی  به  بعد نظام (بهمن)

 ۩۩۩ ☫ اشعار :(طنز)/اشعار(طریقت)  سالگرد (بهمن)روایت ☫ ۩۩۩  

  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

بـر درگـه  تالار ادب شــمع بیــاَفـروخته بهمن 

آنگاه که بر سلسله، ناگاه نِگه دوخته بهمن

پیوســته وُ آرام،دلآرام جــگــرسوخته بهمن

با شعرِ(طریقت)زِسرِناوکِ مژگان اِلم آموخته بهمن

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ
  ح. (طریقت)
  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 عیدتون مبارک

 يامقلب،قلب من در دست تو    يامحول،حال من سرمست تو

 كن تو تدبيري كه درليل وُ نهار  حال قلب مـا شـود  نیـکو بهار

 يامُقلب،قلبمــان  را شاد كن       يامُــدبـِـر، وضــع  را آبــاد كن

 يامحول،اَحسن الحالی فرست     از بدي ها فــارغ البالی فرست 

چِــل ســالِ نکو مَـنبـَع آثــار نظامه

      آثار نــِکو در کُت وُ شلوار نظامه

انگارنه اِنـگار که این کــوخ نشینان 

   چِـلوار بـه پـا کـرده زِ آهـار نظامه

بَدجور فـرورفتـه درآن قافـیه اِنگار 

   ترتیب وُ ردیفی که طرفدارِ نظامه

هرچندطرفدارِنظامند وَ هنرمنـد

     این دُژمن خونخوار که غدار نظامه

آنان که رفتند همه اهل فرارند 

   هربی سر وُ پای که طلبکار نظامه

هربی سروُپائی شده چاقوکشِ غدار

   اینجاتو نگو ذره،که خروار نظامه

اینجا نه هماجاست که با پنبه بِبُرند

     هـر زمـزمه پـرداز کـه آوار نظامه   

  گفتند:حلالست وُحرامست وُمباح است

   قیمت:یکی ازمعجزبسیار نظامه

    آنانکه به تعریف کفن بر تنشان بود 

  حالا تو ببین  سَــروَر وُ ســالار نظامه

هرحرف که گفتند: همه باد هوا بود

     چون باد هــوا دُژمن اَســرار نظامه 

  ***

 

خــُلدستان طریقت  ( صفحه جدید )۩    #محمد مهدی طریقت 

برآستان جانان (طریقت) بهمن

 

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت) بهمن ☫ ۩۩۩  

برای شادی روحـــم کمی غــزل خوبست
دلم پر از غم و درد است، راه حل خوبست
همیشه کام مـــرا تلـخ  کــرده این   دنیا
برای  تلخی دنیای بچش، عسل خوبست 
مرا به حال خودم رهــا،  رها ســازیــد 
فقط برای کمی گریه مبتذل ، خوبست
کسی میان شما لا اَقل  نمی فهمد
برای حاکم مطلق  بسـی  دغل،خوبست
کجاست شهر نکیسا کجاست یار حبیب
برای بحث وُ جدَل ها یکی  مَثــل خوبست
به زور آمده بودم، برای "شرح  اَجـل  ”
ببر به آخر دنیا فقط   زُحــل خوبست
نمانده  راه زیادی، کجـاست خُـلدِستان
پیاده میشوم اینجاهمین بغل،خوبست  

 

 

 

       ۩#خــُلدستان طریقت (حکایت)۩#  محمد مهدی #طریقت

 

  ادامه  مطلب  ...یکی برای همه#همه فدای یکی <<<<
جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 

ادامه نوشته

برآستان جانان (بهمن )بنی هاشمی

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (بهمن )بنی هاشمی ☫ ۩۩۩  

دنیای من اگر که فراذهنی‌ست، پس من در این میانه چه می‌گوید؟
بودن بدون واژه فقط وهم است این وهم بی نشانه چه می‌گوید؟

من قبل واژه هیچ نبودم هیچ هیچی بدون واژهٔ هیچ اما
آتش بزن به هیچ و بگو آتش بی شکل و بی زبانه چه می‌گوید؟

چشمم بدون ذهن چه می‌بیند؟ ذهنم بدون واژه چه می‌فهمد؟
از واژه غیر چیز چه می‌زاید؟ این چیز بی‌کرانه چه می‌گوید؟

ای چیز! ای تداعی نامعلوم! ای چیز! ای وسیع‌ترین مفهوم!
چیز تو ای دلالت ناپیدا بی عذر و بی بهانه چه می‌گوید؟

شیرِ درونِ بادیه پاسخ داد: "انگور با عنب مترادف نیست"
یعنی ببین که واو، الف، ح، دال از کثرتی یگانه چه می‌گوید؟

ما این حقیقت متکثّر را چون ناودان و بادبزن دیدیم
آه این طناب کوته اگر فیل است، آن چار استوانه چه می‌گوید؟

در نامِ فیل، فیل نمی‌گنجد از لفظِ فهم، فهم گریزان است
از لفظ، لفظِ لفظ اگر خالی است، پس این کتابخانه چه می‌گوید؟

ما دلقکان دست زبان را عقل از پی‌روان مکتب خود پنداشت
خرخنده‌های جمجمه‌ات ای مرگ زین جهل جاودانه چه می‌گوید؟

ای فیلسوف خنده اگر جدّاً فصل میان آدم و حیوان است
از اخم و تَخمِ خویش چه می‌فهمی؟ آن دست زیر چانه چه می‌گوید؟

من تخته‌بندِ واژه‌ام و از عشق جز عین و شین و قاف نمی‌فهمم
در وصف هیچ، هیچ‌ترین شاعر در عسرت زمانه چه می‌گوید؟

انشای ما قفس‌نفسان این است بی عشق و علم و ثروت و آزادی
مرغی که قوت غالب او مرگ است در وصف آب و دانه چه می‌گوید؟



 " بهمن بنی‌ هاشمی"

 

برآستان جانان (میرزداه) عشقی+من از  تبار ایرانیانم  (طریقت )خوش آمدید(دوبیتی)  شعر

  ۩☫من از  تبار ایرانیانم  (طریقت )خوش آمدید(دوبیتی)  شعر ۩۩۩ 

 جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

تو را برای دَمی عاشقانه کم دارم

تو در میانه ی دریا کـرانه کم دارم

تو را سپاس و آغوش مهربانت را

برای خلوتِ یک شاعرانه کم دارم

غروب آمد و اسباب غم فراهم شد

برای از تو سرودن بهانه کم دارم

من آن هـوای بهاری  به زیر بارانم

برای با  توشدن آشــیانه کم دارم

نخواه از تو و این میل کهنه برگردم

که در برابر حرفت گمانه کم دارم

ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد

من از تبار (طریقت) ترانه کم دارم

 

  خدایا مرا با خودم آشنا کن
زقید و زبند منی ها رها کن
نشانم  ده آئین وراه مدارا
دلم را پر از مهروعشق وصفاکن
کیم من ، چه حالم ، چسانم ؟
به هر گونه هستم مرا بی ریا کن
بجوشان دلم را زسوز محبت
زهر کینه و خود ستائی 
جدا کن
دلم را میفکن به دام جهالت
به روی حقایق مرا دیده وا کن
میازارم‌از خویش واز کرده هایم
رهایم زخویش وغم نا بجا کن
نشانم ده رسم وره خودشناسی
بدین آشنائی مرا رهنما کن
مترسانم از آتش وخشم دوزخ
به آسوده خاطر مرا هم
فنا کن
مسوزانم اندر تَف نا سپاسی
دلم را به هر یاوه بی اعتنا کن
دگر خسته ام از وجودم به هستی
هوس را به نیکی برون زین سرا کن
تو‌خود میکنی هرچه را درخورم هست
به حدم نباشد که گویم چه ها کن

پدری به پسر خردسالش یک بطری کوچک داد ،که داخل آن یک عدد پرتقال بزرگ بود !!

کودک با تعجب درون بطری را نگاه می کرد و با خود می گفت: 

پرتقال به این بزرگی چطوری داخل این بطری کوچک رفته؟

کودک خیلی تلاش کرد تا پرتقال را از بطری خارج کند، اما بی فایده بود!

سپس کودک از پدرش پرسید: چه جوری این پرتقال بزرگ داخل بطری رفتە است؟ آخر دهنەی این بطری خیلی کوچک است!!

پدر، پسر را به باغ برد و یک بطری خالی کوچک را به یکی از شاخه های درخت پرتقال بست. سپس یکی از شکوفه های کوچک پرتقال را درون بطری گذاشت، روزها سپری شد و شکوفه تبدیل به یک پرتقال بزرگ شد تا جایی که امکان خروج از بطری غیر ممکن شده بود...

بعد از مشاهده این موضوع، کودک راز پرتقال را فهمید و جایی برای تعجب نمانده بود.  پدر رو به پسر کرد و گفت:

چیزی که امروز مشاهده کردی همان دین است، اگر از خردسالی بذر اعتقادات دینی را درون ذهن کودک بکاریم در هنگام بزرگی، خارج کردنش خیلی سخت می شود.

دقیقا مثل این پرتقال که خارج کردنش محال است، مگر این که شیشه را بشکنیم و از بین ببریم.

وقتی که ادیان و حکومت های دینی اصرار دارند، افراد جامعه را از سنین بسیار کم و خردسالی در مدارس و مهدهای کودک با مذهب و آموزه هایش آشنا کنند...
در واقع آن ها اعتراف می کنند، که هدفشان  تلقین و القای واقعی بودن و درستی دین نیست!!
دلیل:
چون انسان در دوران کودکی، نه سواد کافی دارد، نه قدرت تمیز درست و نادرست را،  در ناآگاهی به سر می برد!!..
به این در روانشناسی میگن: ذهن سازی!
طبق قاعده ، آموزش در کودکی مانند نقاشی روی سنگ است که به سادگی پاک نمی شود ، حال چه آموزش جهل باشد و چه پرورش ذهن پرسشگر.👌🏻
---------------------
یک مذهب تو را مجبور به راز و نیاز با دیوار می کند.

در اورشلیم دیواری است که یهودیان معتقدند از بقایای کاخ سلیمان است و نام آن کُتل است و هرسال هزاران نفر به زیارت آن می روند .

به راهی که اکثر مردم می روند بیشتر شک کن چون مردم فقط کورکورانه تقلید می کنند .

از متمایز بودن نترس ، انگشت نما بودن بهتر از اطاعت کورکورانه است .

 

ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت  ۩خــُلدستان طریقت(  جدید  )۩
   ۩۩۩ ☫ باشعر اشعار/ طریقت )(دوبیتی)    ۩۩۩  

دو فنجان مهربانی «یارَّب»از عشق

 به جای کیک وُ شیرینی لب ازعشق

مکانی  پشت جنگل ها شب  از من

بـه هنگام همـآغوشی تب از عشق

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

با مستی آغــــوش وُ لب وُ خنده نَمی
از شادی بی شــــائبه وُ  عشق یَمی
من باشم وُ عشق وُموسیقی بادآباد
ایـــوان وُ غروب وُ قهوه ی تـــازه دَمی

 ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت 

     

 ادامه  مطلب  ...عشق طریقت#پیر مغان<<<<...

ادامه نوشته