۩۩۩ ☫ ادبیات فارسی: حکایات حکیمانه   (لطیفه)فکاهی (تلخ وُ شیرین ۩۩۩  

      ادبیات و به ویژه شعر ،فکاهی چندان کاربرد تجاری ندارد  و نباید هم داشته باشد اما حفظ جایگاه های خیالی برای بسیاری در این عرصه تبدیل به دغدغه ی ذهنی و خلا روحی شده . نقدهای غیر فنی،و در بسیاری موارد همراه با سوء نیت بر محافل ادبی سایه افکنده ونوچه شاعرانی به صرف دانشی ناقص از اوزان عروضی و یا تئوری های دهن پر کن خود را واجد شرایط نقد می دانند.روابط پشت پرده ی نه چندان شاعرانه در جهت گیری فضای ادبی تاثیری بسیار مخرب بر جا گذاشته و جو بیمار و تب آلود موجود ناشی از موارد مذکور و ناگفته های دیگر است که همه به وضوح شاهد این ادعا هستند . البتّه ،در این فضای در هم و بر هم،محافل ارزشمندی هم هستند که نویدبخش آینده ای روشن هستند. محافلی که در حال حاضر در دنیای مجازی و به ویژه در کلاب هاوس به صورت جدی با مقوله ی ادبیات و شعر گاهی  فکاهی و طنز برگزار می شود.  فکاهی :از نظر روانشناسی = نتیجه سرکوب حس پرخاشگری است که تحت شرایط اختناق و فشار این گونه جلوه می کند .  در زمان عبدالناصر در (قاهره)مصر ، فکاهی بین مردم رواج داشت که ماهیگیری یک ماهی صید می کند ،قصد می کند ماهی را به خانه بِـبَــرد تا همسرش آن را بپزد اما وقتی می فهمد در خانه نه روغن دارند،برای پختن و سرخ کردن و نه نفت .  ماهی را با عصبانیت به دریا می اندازند . در همین حال ماهی سرش را از آب در می آورد و فریاد می زند : زنده باد عبدالناصر      

  وقتی به دنیا اومدم مادربزرگم اصرار داشته که اسممو بذارن عبدالجبّار. ولی بابام مخالفت میکنه و میگه باید روی بچه‌ها اسامیِ فاخر گذاشت تادر آینده با غرور سرشونو بالا بگیرن.صَفدر هستم کوچیک همتون>>>...

 ✋😐کاش برم دوشو بکنم تو دهن پسر همسایه بالایی، بابا حداقل یه آهنگو درست حفظ کن بعد بلند بخون. بوی تند ماهی دودی وسط مادر بزرگ آخه😐😂

 😑این که خاورمیانه انقدر نفت داره، نشون میده حتی دایناسورها هم اینجا فله‌ای و گله‌ای می‌مردن قدیم ندیما.
ما که هیچی نیستیم.

 😑‏پسر همسایمون و تو راهرو دیدم یه چیز عجیب دستش بود داشت میخورد بهش گفتم این چیه مهراد ؟ باباش گفت میوه دراگونه ، دیشب هوس کرد رفتم تجریش براش خریدم ، 
بعد من بچه بودم به بابام گفتم اناناس چیه ؟ گفت اوهو چه گوه خوریا ، تازه سوال کردم هوس نکرده بودم .

😑‏اولین نفر ازکجا فهمید که پرنده‌ها از کیشته میترسن، گربه‌ها از پیشته و سگا از چخه؟
فکر اینکه تک‌تک کلمات رندوم رو امتحان کرده تا بالاخره کلمه‌ای که باعث ترسوندنشون شده رو پیدا کرده داره دیوونه‌م میکنه😐

‏زنگ زدم از رفیقم شماره ساقی گرفتم، پسره عرق رو آورد دیدم همکلاسی دبستانمه. واقعا انسان لذت میبره میبینه همکلاسیا و دوستاش هم هیچ گُهی نشدن.😂😂😂

😂 اینقد فَراخم که وقتی‌م اشتباه تایپ میکنم ادیت نمیزنم، اشتباهمو می‌پذیرم😂😂
😑‏امروز سر مطهری چراغ عابر پیاده قرمز بود یِه پیرمردهِ رد شد ، پلیس راهنمایی بهش گفت پدرم نمی‌بینی مگه چراغ قرمزه؟ پیرمرد باسنشو کرد طرف پلیسه گفت بیا پلاکمو یادداشت کن😂

‏ساعت ۵:۳۰ صبح از کله پاچه خوردنت استوری میزاری زیرش میزنی:
"سحرخیز باش"بعد میایی خونه تا ۲ ظهر میخابی؟مرغ سحر برینه تو این زندگیت😂

😂هیچ وقت نفهمیدم نهنگا چرا خودکشی میکنن؟ 

آخه بزرگوار تو با اون جثه چقد میتونی دل نازک باشی آخه؟

نه اجاره خونه میدی ،نه مهریه ،نه زیدت با یکی دیگه رفته ،نه کسی جرات داره چيزی بت بگه،موادم که نمیزنی، 

بالای کَلَه ات هم که آبشار داری،چه مرگته دیگه؟

😂رفتم داروخونه بقیه پولمو چسب زخم داد،منم زدم تو دهنش تا بفهمه همه فقط زخم ندارن بعضیام اعصاب ندارن!!!😊 

الان هروقت میرم داروخونه بقیه پولمو قرص اعصاب میده😂😂😂😂

      مدتی  از کلاب هاوس استفاده کردم با برخی از این محافل آشنا شدم و با شاعران و منتقدان ارزشمندی ارتباط  دارم  و از آنان آموختم. محافلی مانند خانه ی نیما که عزیزانی  بهره بردم به خوبی و پربار ی بزم هائی را مدیریت می کنند از آن جمله اند.که تا زمانی که من شنونده مباحث آن بودم از سطح تئوریک و علمی برای چکش کاری برخوردار بود و قطعا همچنان نتیجه بخش خواهد بود.

    صد البته،محفل پربار و ارزشمند "انجمن شاعران زنده" که بسیار امیدبخش است. فکر می کنم انجمن شاعران زنده به چند دلیل روحی در تن ادبیات خواهد دمید.و تفاوتش با بیشتر محافل ادبی چه در دنیای واقعی و چه در دنیای مجازی به راحتی قابل مشاهده است. 

هر انجمن و محفلی را قبل از هر چیز،با افراد حاضر در آن انجمن می توان شناخت. حضور اسامی ارزشمند و شاعر و ترانه سرایان توانمند یکی از وجهه های این انجمن ها بشمار می رود . که در وهله اول جذابیت این محفل ادبی را دو چندان کرده و به آن مشروعیت می بخشد. اما صرف نظر از این اسامی ارزشمند،که دغدغه ی خودنمایی و حفظ جایگاه ندارند. نحوه ی فعالیت انجمن نیز کاملا گویای تفاوت های آن است.

_تداوم برگزاری جلسات به صورت هفتگی که بیش از یک سال است ادامه دارد و دورنمای تداوم آن نیز هویداست.

_ثبات و نظم موجود در جلسات انجمن 

_ثبت و ضبط تمام جلسات در یوتوب 

_شفافیت و نبود هر گونه سوءنیت از سوی منتقدین 

_نقدهای فنی با در نظر گرفتن سابقه ی ادبی،سبک نوشتاری،حتی روحیات و سن افراد 

_نقد با اولویت دادن به سازنده بودن آن برای شاعر 

_دوری از حواشی احتمالی و دادن الگوی رفتاری مناسب به اهل قلم 

_تلاش برای جذب و پرورش استعدادهای جوان،گمنام و در حاشیه مانده 

و ده ها مورد دیگر که این انجمن را در بین سایر محافل ادبی برجسته می کند. 

امیدوارم هر روز بهتر و قدرتمندتر از قبل،پیش برود و از دل آن غول های ادبی آینده سر بر آورند. 

باشد که چنین شود.