غزلِ شعر (طریقت) ، تو به خاطر بسپار

در محفلِ مِی دوش بپا شد همه شور

زیبا صنمی جوان بدست می‌زد تنبور

از پیرِ (طریقت) بشندیدم می‌گفت:

هیهات که در کمین ما باشد گور!

نوازنده

بحثِ پاییز شد وُ ، موسم لبخند انار
فصل پُر شور ِکلاغان، به سر شاخِ چنار
خش خشِ برگ درختان پیِ موسیقی باد
گوش جان را بنوازد ،به یمین وُ زِ یسار
جامه ی سبز درختان شده نارنجی و زرد
گوئیا ، باز نگارنده شده دست اهل شعار
فصل پاییز، بهاریست که عاشق شده باز
زین جهت گیس پریشان شده وُ زرد نگار
برگ ریزان شده وُ موسِم دست افشانی
دست افشان که مگو ، رقص درختان بکنار
باد هوهو به ترنّم ، سر گیسوی چنار
باز شاعر شده عاشق غزل شعر قطار
غزلِ شعر (طریقت) ، تو به خاطر بسپار
بسیار آمده اند ، بـــاز تمــــاشایِ بهار

****

ادامه نوشته

خلدستان: سنگ‌انداز هجران در کمین است

الا ای آهوی وحشی کجایی
مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بی‌کس
دد و دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم
مراد هم بجوییم ار توانیم
که می‌بینم که این دشت مشوش
چراگاهی ندارد خرم و خوش
که خواهد شد بگویید ای رفیقان
رفیق بیکسان یار غریبان
مگر خضر مبارک پی درآید
ز یمن همتش کاری گشاید
مگر وقت وفا پروردن آمد
که فالم لا تذرنی فرداً آمد
چنینم هست یاد از پیر دانا
فراموشم نشد، هرگز همانا
که روزی رهروی در سرزمینی
به لطفش گفت رندی ره‌نشینی
که ای سالک چه در انبانه داری
بیا دامی بنه گر دانه داری
جوابش داد گفتا دام دارم
ولی سیمرغ می‌باید شکارم
بگفتا چون به دست آری نشانش
که از ما بی‌نشان است آشیانش
چو آن سرو روان شد کاروانی
چو شاخ سرو می‌کن دیده‌بانی
مده جام می و پای گل از دست
ولی غافل مباش از دهر سرمست
لب سر چشمه‌ای و طرف جویی
نم اشکی و با خود گفت و گویی
نیاز من چه وزن آرد بدین ساز
که خورشید غنی شد کیسه پرداز
به یاد رفتگان و دوستداران
موافق گرد با ابر بهاران
چنان بیرحم زد تیغ جدایی
که گویی خود نبوده‌ست آشنایی
چو نالان آمدت آب روان پیش
مدد بخشش از آب دیدهٔ خویش
نکرد آن همدم دیرین مدارا
مسلمانان مسلمانان خدا را
مگر خضر مبارک‌پی تواند
که این تنها بدان تنها رساند
تو گوهر بین و از خر مهره بگذر
ز طرزی کآن نگردد شهره بگذر
چو من ماهی کلک آرم به تحریر
تو از نون والقلم می‌پرس تفسیر
روان را با خرد درهم سرشتم
وز آن تخمی که حاصل بود کشتم
فرحبخشی در این ترکیب پیداست
که نغز شعر و مغز جان اجزاست
بیا وز نکهت این طیب امید
مشام جان معطر ساز جاوید
که این نافه ز چین جیب حور است
نه آن آهو که از مردم نفور است
رفیقان قدر یکدیگر بدانید
چو معلوم است شرح از بر مخوانید
مقالات (طریقت) گو همین است
که سنگ‌انداز هجران در کمین است

( صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت

ادامه نوشته

خُلِدستان طریقت+ باشعر :بدون شرح برآستان ضرب المثل (طریقت) سرباز

۩۩۩ ☫ باشعر ۩۩۩

عالمی شاد می شود با شعر از غم آزاد می شود با شعر
کندن کوه می شود شیرین تیشه فرهاد می شود با شعر
جان همآهنگ می شود آنی نقشه برآب می شود با شعر
از رگ تاک تا شراب عشق باده بنیاد می شود با شعر

ای بسا در شکارگاه نگار صید صیاد می شود با شعر

آتش انتــقام را کشته شــده کینه بر باد می شود با شعر
دست در دست وُ پای درمیدان میهن آباد می شود با شعر
با (طریقت) هرآنکه بنشیند آدمیزاد می شود با شعر

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

http://8upload.ir/uploads/f410210533.jpg

غّره مشو جان من گرچه شُدی سربلند

گاه بلــندت کند ، گـاه شـوی درد مـند

مشکلِ نوع بشر پوکی مغزست وبس

گــاه غـرور آفـرین ، گـاه چـرند وُ پـرندجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

http://8upload.ir/uploads/f885176_thumb.jpg

شب، حادثه ای كه در گمان گُم شده است
شب، قسمتـي از زوال مــردُم شـده است
از بس كه به شامِ تیــرگـی دل بستيم
هـوشیاریِ روز هم تـَوَهُـم شـده اسـت!

ح.(طریقت)

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

عنوان کتاب انتخابی شما :
۩۩۩ خلدستان طریقت ۩۩۩

خلدستان طریقت
  • پدید آورندگان :
    شاعر : محمدمهدی طریقت
    موضوع :
    شعر فارسی - قرن 14
    ناشران :
    پاندا
    زبان کتاب : فارسی
    تاریخ انتشار : 13910504
    شابک :
    978-964-8644-46-3
    قیمت پشت جلد : 48000 ریال
    توجه : برای اطمینان از قیمت کتاب حتما با موسسه تماس حاصل نمایید.
    تلفن های سفارش کتاب: 66483064-021 و 66483065-021

رعنا در تاریخ: 3 / 10 / 1392 نوشته است:
محمدمهدی(حمید) طریقت متـولد اردیبهشت 1344 در شهرستان خوانسار و در حرفه ی آموزگاری مشغول به کار و تحصیلات کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی درسال 1373 کتاب ۩خلدستان۩ را به رشــته تحریر در آورد ،و با تـوجه به رشته شغلی و علاقه به تحقیق و پژوهش مقالات متعدد علمی را در زمینه های مختلف تهیه و به مناسبتهای ویژه فعالیتهای خود را ادامه داد. در حالی که با انجمن های ادبی همکاری می نمود، طبع آزمائی خود را به مــحک تجربه پیشکسوتان علم و ادب سپرد و در انجمن ادبی وهاج خوانساری نهال خود را آبیاری نمود. و در کتاب تذکره شعرای معاصر جلوه ای خاص پیدا نمود.
درتابستان 1389در مسافرتی به ۩مشهدمقدس ۩ دست نوشته های خود را جهت تدوین به انتشارات پاندا سپرد و دفتر شعر (۩خلدستان طریقت۩) در سال 1391 به زیور طبع آراسته شد.

✍️ حمید محمد مهدی طریقت جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

۩خــُلدستان طریقت (بازنشسته )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

من از  تبار ایرانیانم      (طریقت )خوش آمدید(دوبیتی) شعر +ایران

  ۩☫من از  تبار ایرانیانم  (طریقت )خوش آمدید(دوبیتی)  شعر ۩۩۩ 

 جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

تو را برای دَمی عاشقانه کم دارم

تو در میانه ی دریا کـرانه کم دارم

تو را سپاس و آغوش مهربانت را

برای خلوتِ یک شاعرانه کم دارم

غروب آمد و اسباب غم فراهم شد

برای از تو سرودن بهانه کم دارم

من آن هـوای بهاری  به زیر بارانم

برای با  توشدن آشــیانه کم دارم

نخواه از تو و این میل کهنه برگردم

که در برابر حرفت گمانه کم دارم

ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد

من از تبار (طریقت) ترانه کم دارم

ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت  ۩خــُلدستان طریقت(  جدید  )۩
   ۩۩۩ ☫ باشعر اشعار/ طریقت )(دوبیتی)    ۩۩۩  

دو فنجان مهربانی «یارَّب» از عشق

 به جای کیک وُ شیرینی لب ازعشق

مکانی  پشت جنگل ها شب  از من

بـه هنگام همـآغوشی تب از عشق

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

با مستی آغــــوش وُ لب وُ خنده نَمی
از شادی بی شــــائبه وُ  عشق یَمی
من باشم وُ عشق وُموسیقی بادآباد
ایـــوان وُ غروب وُ قهوه ی تـــازه دَمی

 ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت 

     

 ادامه  مطلب  ...عشق طریقت#پیر مغان<<<<...

ادامه نوشته

اشعار/زیرشمشیر تو امروز (طریقت ) می گفت

۩۩☫  اشعار/زیرشمشیر تو امروز (طریقت ) می گفت: ۩۩

من خراب نگه نرگس شهلاشده ام

بي خود از باده جام وُ مِیِ ميناشده ام

چو ن در این چرخ  طلعت دوران منی

من به تصديق نظر محو تماشا شده ام

کي توان يافتن از بي سر و ساماني من

در یَـِدِ  گيسوی آن سرو سمن سا شده ام

اهل معني همه از حالت من حيرانند

بسکه حيرت زده ی صورت زيبا شده ام

تلخ و شيرين جهان در نظرم يکسانست

بسکه شوريده دل از لعل شکرخاشده ام

مرد ميدان بلای دو جهان دانی  کيست

من که افتاده به بالاي دلارا شده ام

سر مويی به خود از شوق نپرداخته ام

تا گرفتار سر زلف چليپا شده ام

بسکه سودای تو از هر سر مويم سر زد

مو به مو با خبر از عالم سودا شده ام

زير شمشير تو امروز (طریقت) مي گفت

فارغ از کشمکش شورش فردا شده ام

✍️ ۩خــُلدستان طریقت            ( صفحه جدید )۩ محمد مهدی طریقت    

ادامه نوشته

بدون شرح (طریقت)مترسک ها (خطبه اول+دوبیتی) خطبه دوم

۩☫ بدون شرح (طریقت)مترسک ها ۩۩۩

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

ما از مترسك ها كمتریم
آنها نمادِ زندگی بودند و زندگی را بازی می كردند
امّا ما زندگانی هستیم که مرده به گونی می كنیم و مرده ایم

ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif

خــُلدستان طریقت(شعار:مُحرم)۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

حمید(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

۩#خلدستان طریقت ( صفحه روشن )۩ محمد مهدی طریقت ...ادامه مطلب...

ادامه نوشته

برآستان جانان (شمارش معکوس )طریقت

 

  ۩۩۩ ☫  برآستان جانان (شمارش معکوس )طریقت   ☫ ۩۩۩  

  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ 

پس کجا شد کز تو گه گه مرحبایی داشتیم

---------------

این چرخ سرشت  سرفرازی دارد

بر نوع  بشــر دست درازی دارد

در  پردۀ دلفریب پر نقش وُ نگار

زین آمد وُ رفت  هزار بازی دارد

شمارش معکوس شروع شد>>> 10 روز تادهم اُردی بعشق

ادامه  مطلب  ...یکی برای همه#همه فدای یکی <<<<...بدون شرح  

ادامه نوشته

برآستان جانان

 

 ۩۩۩ ☫برآستان جانان (طریقت)زندگی + حکایت  ☫ ۩۩۩

 زندگی : مولدِ زایش است،تحمل ، تدبُر ، صبر، جوانهء گریز را می رویاند .

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

بی تعارف همه جا بامزه بیحد شده ایم  در مـسیرِ مللِ متــحـدی سَد شده ایم

پیِ دریوزگی از اهل جهان مـَـد شده ایم  قد برافراشته ایم البته بی قد شده ایم

 در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی..

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست

کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی...



ادامه نوشته

مراقب خودتان باشید

 ۩۩۩ ☫ نثر :ارائه مطلب  /حکایت (طریقت)  روایت ☫ ۩۩۩  

 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

.

مراقب خودتان باشید ،انسان هوشمند در طی زندگانی و فعالیت های روز مره جائزالخطاست ،روزی که خبر خسارت در شرکت پیچید بیشتر مدیران شرکت به بهانه‌های مختلف می‌کوشیدند تا از مدیرعامل دوری کنند تا مورد خشم و غضب او واقع نشوند.
تنها کسی که آن روز جرأت کرد به دیدار مدیرعامل برود  از شرکای شرکت بود و خوب می‌دانست که باید خود را برای شنیدن سخنرانی طولانی علیه مدیری که مرتکب اشتباه شده بود آماده کند.

زمانی که  وارد دفتر کار  شد،  امپراتور  روی میز کارش خم شده و روی کاغذی سخت مشغول نوشتن بود، ساکت و آرام بدون این که مزاحم کار او شود ایستاد،و پس از چند دقیقه سرش را بلند کرد و به آرامی گفت:آه تویی؛ به گمانم خبر خسارت وارد شده به شرکت را شنیده‌ای. بلافاصله خبر خسارت راتایید کرد.
گفت: چند روز است که روی مساله فکر می‌کنم و قبل از این‌که مدیر مربوطه را برای بازخواست بخواهیم، داشتم موارد مهمی را یادداشت می‌کردم.
 بعدها این طور تعریف کرد: بالای کاغذ نوشته شده بود نقاط قوت آقا/خانم . . .
سپس فهرست طولانی از فضایل مدیر که شامل شرح‌حال مختصری از کمک‌های او به شرکت، تصمیمات درست در موارد مختلف، تصمیم‌هایی که مبالغی بیش از خسارت اخیر که عاید شرکت کرده بود را روی کاغذ نوشته بود.

می‌گوید من هرگز این درس را فراموش نمی‌کنم؛ در سال‌های بعد هر وقت که درصدد برخورد و تنبیه کسی بودم قبل از هر چیز خودم را وادار می‌کردم پشت میزی بنشینم و با تعمق فهرستی طولانی از نقاط قوت همان شخص تهیه کنم و تنها پس از تهیه‌ی یک چنین فهرستی متوجه می‌شدم که قادرم مساله را از بُعد واقعی آن مورد بررسی قرار دهم و این امر باعث شد تا از پُرهزینه‌ترین اشتباهاتی که هر مدیر امکان مرتکب شدن به آن را دارد و آن چیزی جز خشم و عصبانیت نیست دور باشم؛ من به هر کسی که با مردم سر و کار دارد توصیه می‌کنم که از این روش استفاده کند.

اگر در رابطه با دوست، همکار یا همسر خویش، کارتان به جر و بحث یا حتی دعوا کشید، لطفاً قبل از یادآوری خصوصیات منفی و کنارگذاشتن کامل شخص، درباره‌ی ویژگی‌های مثبت و کارهای خوبی که برایتان انجام داده است نیز فکر کنید. آدمی خطا می‌کند، اما اگر کل رفتار و اعمالش را روی ترازو قرار دهید، ممکن است قسمت مثبت آن سنگینی کند.‎


جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ
  ح. (طریقت)
  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 ۩خــُلدستان طریقت (صفحه آذر  )۩۩️✍  محمّدمهدی طریقت   

 

 

پیام چارلی چاپلین

 هیچ چیـز در این جهان جاودانـه نیست ؛ حتّی مشکلات و بدبیاری های ما . من قدم زدن در باران را دوست دارم ؛ چون کسی نمی تواند اشک هایم ببیند . بیهوده ترین روز در زندگی ، آن روزی است که ما نخندیم .

                                                                    چارلی چاپلین

 

این باده از اهلِ  (طریقت)سرکشیدم

  

 ۩۩☫ اشعار:غزل این باده از اهل (طریقت) سر کشیدم /۩۩۩ 

 جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

   این باده را خونگرمی  اهواز لازم  
نوعی هوای بوسه ی شیراز لازم 

بال وُ پر پروانه ها آتش نگیرد 
زیرا برای سوختن  پرواز لازم 

شمع وُ گُل وُ پروانه می بینم در اینجا 
جمعِ گُل وُ پروانه چشمی باز لازم  

مصرع به مصرع میسرایم  مثل  بلبل 
بر این کویر لوت  قدری  ناز لازم 

گفتی برای باده وساغر کنم ناز  
اسرار  را در پرده ای  از راز  لازم  

این باده از اهلِ  (طریقت)سرکشیدم
این باده را ایجاز  در اعجاز  لازم 

(ح.) طریقت

"سلطان محمود را در حالت گرسنگی بادنجان بورانی پیش آوردند. خوشش آمد. گفت: بادنجان، طعامی است خوش. 

 

ندیمی در مدح بادنجان، فصلی پرداخت. چون سیر شد گفت: بادنجان سخت مضر چیزی است. ندیم باز در مضرت بادنجان، مبالغتی تمام کرد. سلطان گفت: ای مردک! نه این زمان مدحش می گفتی؟ 

ندیم گفت: من ندیم توام، نه ندیم بادنجان. مرا چیزی می باید گفت که تو را خوش آید نه بادنجان را"
عبید زاکانی

 ۩#خلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩#  محمد مهدی #طریقت

 اِبْن‌ِ طُفِيْل‌، ابوبكر محمد بن‌ عبدالملك‌ بن‌ محمد بن‌ محمد قبسى‌ ، طبيب‌، فيلسوف‌، شاعر، وزير و فقيه‌ اندلسى‌. تاريخ‌ و محل‌ تولد وي‌ به‌ درستى‌ روشن‌ نيست‌. بعضى‌ نوشته‌اند كه‌ احتمالاً بين‌ سالهاي‌ 495 تا 505ق‌/1102 تا 1111م‌ در برشانه‌ از نواحى‌ المريه‌  يا در وادي‌ آش‌ از نواحى‌ غرناطه‌  زاده‌ شده‌ است‌.ابن‌ طفيل‌ در كتابخانة مهمى‌ كه‌ امير ابويعقوب‌ موحدي‌ بنيان‌ نهاده‌ بود، به‌ مطالعه‌ و تحقيق‌ مى‌پرداخت‌ و با اينكه‌ نوشته‌اند كه‌ وي‌ در اوايل‌ زندگى‌خود به‌ امر تدريس‌ و طبابت‌ اشتغال‌داشته‌ ، اما محل‌ تدريس‌ و شاگردان‌ وي‌ ناشناخته‌ مانده‌ است‌آثار: ابن‌ طفيل‌ در رفاه‌ و آسايش‌ و فراغ‌ خاطر مى‌زيسته‌ و در زندگى‌ خويش‌ دچار بحرانهاي‌ سخت‌ و ماجراهاي‌ خطرناك‌ نگشته‌ است‌. او به‌ كتاب‌ و مطالعه‌ علاقة بسيار داشت‌، ولى‌ به‌ تأمل‌ و تفكر بيشتر از تأليف‌ علاقه‌ نشان‌ مى‌داده‌ است‌. از اين‌ رو تأليفات‌ و آثار وي‌ در مقايسه‌ با زندگى‌ نسبتاً طولانى‌ِ همراه‌ با آسايش‌ او چندان‌ چشمگير نيست‌. البته‌ بسياري‌ از آثار ابن‌ طفيل‌ در تطاول‌ روزگار از ميان‌ رفته‌ و به‌ دست‌ ما نرسيده‌ است‌. با اين‌ حال‌ مراكشى‌  نوشته‌ است‌: خود تصانيف‌ ابن‌ طفيل‌ را در فلسفه‌ (طبيعيات‌ و الهيات‌) ديده‌ كه‌ از جملة آنها رساله‌اي‌ در نفس‌ به‌ خط مؤلف‌ بوده‌ است‌. 
ابن‌ طفيل‌ در علم‌ طب‌ نيز تأليفاتى‌ داشته‌، از آن‌ جمله‌ غزيري‌ به‌ دو مجلد كتاب‌ او در طب‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ . ابن‌ خطيب‌ نيز ارجوزة الطبية وي‌ را نام‌ برده‌ است‌ . كتاب‌ ديگري‌ با عنوان‌ مراجعات‌ و مباحث‌ بين‌ ابى‌ بكر بن‌ طفيل‌ و بين‌ ابن‌ رشد فى‌ رسمه‌ للدواء فى‌ كتابه‌ الموسوم‌ بالكليات‌ به‌ وي‌ منسوب‌ است‌. اين‌ كتاب‌ به‌ ابن‌ رشد نيز نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌ . وي‌ در علم‌ هيأت‌ نيز تأليفاتى‌ داشته‌ كه‌ ابن‌ رشد در كتاب‌ شرح‌ الاوسط بر كتاب‌ الا¸ثار العلوية ارسطو به‌ يكى‌ از اين‌ آثار اشاره‌ كرده‌ است‌.

ادامه نوشته

برآستان جانان (طریقت )منزل سالکان  اشعار

 ۩۩۩۩☫برآستان جانان (طریقت )منزل سالکان  اشعار ☫۩۩۩۩

 خوب است که ما معدن ایمان شده ایم

افسرده  نگشته وُ  پشیمان شده ایم

اخـبـــار ،،،بِـلادِ کـــفـــر بـــاور ««نکنید»» ،،،،

 فاسق  شده اند وُ ما مسلمان  شده ایم  !!!!

Related image؟  

 

در ادامه مطلب سالک لولی وش   اقتباس برآستان  جانان تقدیم به محضر  ادب دوستان  

ح.(طریقت) 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

  

 ۩خــُلدستان طریقت( سالک  لولی وش  جدید  )۩۩  محمّدمهدی طریقت 

 

ادامه نوشته

از شعر همین( طریقت) ما کافی+ لطیفه( طنز)

۩۩☫ازشعر  همین : (طریقت) ما کافی ۩۩۩ 

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

ما را  نتوان پخت که از سوختگانیم

افروختــه نتوان  کــه براَفــروختگانیم

با ما  نتوان جــنگ ، نبــردی نکنیــم

دلهای شکسته را به هم دوختگانیم

از شعر همین( طریقت) ما کافی

وجدان وُ شرف به عهد نفروختگانیم

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 ۩خــُلدستان طریقت (صفحه آخرتیرداد  )۩۩️✍  محمّدمهدی طریقت   

 

️✍  محمّدمهدی طریقت   :من که عمه ندارم>>>:  شوهر عمم بدجور به حاکمان وُ سران مملکت توهین میکنه ،همه اقوام وُ فامیل آشنایان وابسطه حسبی و نسبی بیش از حد نگرانند ،  نکنه دستگیرش کنند بعد تووی زندون از اون  قرصآ بهش بِدن بعد پس از سپس... عمه  بیوه  بشه آدرس خونه عمه : خیابان عالی قاپو کوچه  مُلاهادی  پلاک  هشتادوُ یک😕طبقه یک: <<<< پَ. نَ. پَ.>>>>>

برآستان جانان (طریقت)آمیختگی

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت)آمیختگی  ☫۩۩۩

   

 

۱- کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ (نور/۲۶)
زنهای ناپاک و زشتکار ، شایسته ی مردان ناپاکند و همچنین مردان ناپاک، شایسته ی زنان ناپاکند .
زنهای پاکدامن نیز، شایسته ی مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن ، شایسته زنان پاکدامنند.

۲ – هر چه کنی به خود کنی گر همه خوب و بد کنی
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا (اسراء/۷)
اگر احسان وخوبی کنید ، به خودتان خوبی کرده اید و اگر بدی کنید ، به خود بدی کرده اید.

۳- چو ایزد ببندد ز حکمت دری به رحمت گشاید در دیگری
مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْمِثْلِهَا (بقره /۱۰۶)
هر آیه ای را که منسوخ کنیم یا آن را متروک سازیم ، بهتر از آن یا مثل آن را می آوریم .

۴ – واعظان کین جلوه بر محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگری می کنند
أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ(بقره/۴۴) آیا مردم را به خیر و
نیکی سفارش می کنید و خودتان را فراموش می نمائید.

۵ – مور همان به که نباشد پرش
و همچنین :
آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی یک شکم در آدمی نگذاشتی
وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ (شوری /۲۷) اگر خداوند
رزقش را برای بندگانش زیاد کنند ، در زمین طغیان می کنند .

۶ – جواب ابلهان خاموشی است
إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً (فرقان /۶۳)
 هنگامی که جاهلان آنها رامخاطب می سازند ، سلام می دهند .

۷ – مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم /۳۹) برای انسان جز آنچه که
سعی کرده نخواهد بود .
.
۸ – یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار
فَأَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (بقره /۱۱۵) به هر طرف که
روی بگردانید ، آنجا وجه الله است و روی به جانب خداست ..

۹- سحرخیز باش تا کامروا باشی
وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحْمُوداً
(اسراء /۷۹) قسمتی از شب بیداری کن و نافله به جا بیاور تا خداوند تو
را به مقام محمود برساند .

۱۰- چیست احسان ، را مکافات ای پسر ؟
لطف و احسان و ثواب معتبر
هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ (الرحمن /۶۰) آیاپاداش احسان ، چیزی
غیر از احسان است ؟

   

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمّدمهدی طریقت   

 


 

انواع قالب های شعر

 

... قالب شعر و انواع قالب

 .

  ۩☫ اشعار.غزل.قصاید (طریقت)قالب شعر    ☫۩ 

 

3bdi_photo_2019-03-20_01-44-08.jpg

.

ادامه نوشته

وَجَعلنا مِن بَینِ اَیدیهِم سداً

 

بســــم الله الرحمن الرحیم 

وَجَعلنا مِن بَینِ اَیدیهِم سداً وَ مِن خَلفِهم سداً فَاَغشیناهُم فَهُم لا یُبصرون
  

خَتم اللهُ علی قُلو بِهم وَ علی سَمعهِم و علی اَبصارِهم قشاوه

 

بگذار به "خُلدستان" راحت بشویم یکسر  

  

  

۩۩☫ بگذار به  (خلدستان)راحت بشوم یکسر  / اشعار ۩۩

 

من عقل سلیمم من شوریده نمی‌خواهم 
 شــرّ و ضررِ  شومِ تفـــیده نمی‌خواهم  

ما راچه به شوریده شوریده توئی بهتر      

دست ازسرمن بردارخشکیده نمی‌خواهم

برنیش و کنایاتت گفتیم "حقیقت" را 

یکذره سرِ پا باش خوابیده نمی‌خواهم

 دیگر نخوریم گول آیین وُ شریعت را  

خود را بفریب آخر خُسیده نمی‌خواهم 

دنبال خوشی بودیم دنیابگرفت ازما 

جز حسرت وُ اندوهی بُگزیده نمی‌خواهم

 اهریمن وحشت شد آن سایه که افکند 

در خاکم وُ از باغی ورزیده نمی‌خواهم

بگذار به "خُلدستان" راحت بشویم یکسر  

من خفّتِ  ظلمی را سائیده نمی خواهم   

 

💐🌺🌷🌹🌻🌸🍂🌸🌸🌸
🍂🌺🍃
🌿🌾
   
🌾 

در ادامه مطلب  

    ↘

 

: دیکتاتور  

 

 

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩    

ادامه نوشته

قالب های شعر + تصاویر (عکس های منتخب)

 

تعریف قصیده

شعری است که از لحاظ شکل و قافیه ، مانند غزل است. یعنی قافیه ها در مصراع اول و مصراع های زوج می آید و در آن معمولاً یک قصد معین ، یعنی ، یک موضوع واحد ، محور سخن قرار می گیرد و از این جهت با غزل تفاوت دارد ، چون در غزل ، موضوع واحد ، شرط نیست . تفاوت قطعی غزل با قصیده در ابیات آنهاست ، زیرا غزل ، بین 5 تا 15 بیت است ، اما قصیده ، حد اقل 16 بیت است و حد اکثر آن آزاد است و تا بیش از 220 در قصاید خاقانی دیده می شود. بدیهی است که در باره شماره ابیات قصیده ، نظریات دیگری نیز وجود دارد ، اما امروزه بهترین راه شناخت قصیده نسبت به غزل ، شماره ابیات آن است که اگر از 16 بگذرد ، قصیده است.

 تعریف مثنوی

مثنوی ، شعری است که اولاً ، تمام ابیاتش مصرع است ، یعنی ، در مصرع اول و دوم تمامی بیت ها قافیه وجود دارد ، ثانیاً ، قافیه هر بیتی مستقل است و با بقیه بیت های دیگر تفاوت دارد . از این رو ، هر تعداد که بخواهیم ، قافیه برای ابیات پیدا می شود ، زیرا کلمات قافیه عوض می شوند و بدین ترتیب ، هیچگونه کمبود قافیه پیش نمی آید و می توان هزاران بیت شعر سرود و حتی اشکالی ندارد که قافیه اشکالی ندارد که قافیه های یک بیت را پس از چند بیت بعد ، دوباره به کار ببریم. به همین دلیل ، داستان ها ، حماسه ها و اغلب مطالب طولانی به صورت مثنوی سروده شده است . حداقل مثنوی ، دو  بیت است ، اما حداکثر آن هیچ محدودیتی ندارد.

تعریف غزل

در لغت به معنی عشق بازی و گفتن سخن عاشقانه است. غزلیات اولیه زبان فارسی تا حدود قرن هشتم از لحاظ موضوع ، عاشقانه بود ، اما از آن پس ، موضوعات مختلف به محدوده غزل وارد شد ، چنانکه در دوران معاصر ، موضوعات سیاسی هم در حدی وسیع در غزل راه یافته است. امروزه غزل و قصیده ، تفاوت مهمی جز در تعداد بیت ندارند. در مورد تعداد ابیات غزل ، نظریات متفاوتی وجود دارد ، ولی بیشتر ، تعداد ابیات بین 5 تا 15 بیت را غزل دانسته اند و از 16 بیت به بالا را قصیده می شمارند. البته غزل های بیش از 15 بیت هم گاه گاهی دیده می شود ، اما شکل معمول آن بین 5 تا 15 بیت است . در غزل ، رعایت یک موضوع خاص و واحد ، شرط نیست.  یعنی ، می توان در یک غزل ، چند نکته جداگانه را مطرح کرد.

 تعریف رباعی و دوبیتی

این دو نوع شعر از جهت شکل ظاهر ، شباهت های بسیاری با هم دارند . قافیه های هر دو در مصراع های 1 و 2 و 4 قرار دارد و در مصراع سوم ، بسته به اختیار شاعر است ، یعنی ، حق دارد که قافیه را در هر چهار مصراع هم رعایت کند. در هر رباعی یا دو بیتی ، یک موضوع کاملاً مستقل مطرح می شود .

در المعجم فی معاییر اشعارالعجم آمده است :

« رباعی به حکم آنک بناء آن بر دو بیت بیش نیست باید کی ترکیب اجزاء آن درست و قوافی متمکّن و الفاظ عذب و معانی لطیف باشد و از کلمات حشو و تجنیسات مکرر و تقدیم و تاخیرات ناخوش خالی بود و اگر با آن چیزی از صناعات مستحسن و مستبدعات مطبوع چون مطابقه لطیف و تشبیهی درست و استعارتی نیکو و تقابلی موزون و ابهامی شیرین یار بود ، نیکوتر آید ». (شمس قیس رازی ، 88 : 419)

تعریف ترجیع بند

ترجيع در لغت ، نغمه گردانيدن باشد و در اصطلاح ادبيات ، شعري را گويند كه به چند قسمت تقسيم شده است كه اين قسمت­ها در وزن ، يكي باشد ولي در قافيه ، مختلف. يعني هر قسمت قوافي متفاوتي داشته باشد. اين نوع شعر را به اين جهت ترجيع مي‌گويند كه اسلوب كلام هر زمان ، از قسمتي به قسمت ديگر تغيير مي‌كند. اهل ادب و فن هر قسمتي از ترجيع را خانه مي‌گويند و در فاصله بين دو خانه ، يك بيت مفرد ، آورده مي­شود كه به اين بيت ، واسه و ترجيع بند گويند.  اين بيت در فواصل ، عيناً تكرار مي‌شود. نكته­ مهم ديگر در باب ترجيع­بند اين است كه قدما به تركيب ­بند (شعري كه در آن بيت مفرد ميان فواصل با يكديگر متفاوت باشد ، بر عكس ترجيع­ بند كه بيت مفرد در آن تغيير نمي‌كند و همان در فواصل ، تكرار مي‌شود) هم ترجيع­بند مي‌گفتند. چنانكه مولانا ، تركيب­ بندهاي خود را ترجيع خوانده است و ظاهراً از قرن هشتم و نهم به بعد اسم تركيب­ بند پيدا شده است. برای ترجیع دو شرط معنوی قایل شده ­اند : یکی دل­پسند بودن مضمون و برجستگی خاص و دیگر تمهید یعنی آماده ساختن شنونده برای بیت جداگانه است که شاعر باید در آخرین بیت هر خانه مطلب را طوری بپروراند که شنونده را آماده شنیدن بیت تکراری نماید و آن را باید در جای خود بگذارد. ظاهراً قديمي‌ترين ترجيع بند ، در ديوان فرخي سيستاني ، مشاهده شده است. اين قالب در دوره­ صفويه نيز مورد توجه شاعران قرار گرفت. ترجيع­بند خاص ادب فارسي است و از قديم در شعر فارسي معمول بوده است.  از ميان شاعران، هاتف اصفهاني و سعدي،  داراي ترجيع ­بندهاي زياد مشهوري هستند.

 تعریف مسمط

مسمط ، اسم عربي از ريشه سمط و به معناي رشته مرواريد و رشته‌اي كه مانند بند تسبيح در آن مهره‌ها كرده باشند و نيز به معناي زيور گردن و دوال فتراك يعني تسمه شكار بند و ترك بند آمده است.يکي از قالب هاي برجسته زبان و شعر پارسي است که ظاهراً از منوچهري دامغاني (شاعر قرن پنجم) آغاز مي شود و در طي دوران شعر پارسي ، تحوّلات پيدا مي کند تا در شعر معاصر به صورت چارپاره در مي آيد.ترجمان البلاغه که فعلاً قديمي ترين کتاب بلاغي به زبان فارسي است مسمّط را بدين گونه تعريف مي کند :« مسمّط گروه گروه کرده بود ، بدين جاي که معني وي چنان بود کي شاعر قصيده اي گويد هر بيتي را از وي چهار قسم کند يا بيشتر ،  همه قسمت ها بر يک وزن تا آخر قصيده و همه به سجع تا آخر بيت ، مگر بخش قافيه کي برابر بود و بر وي خلاف ».

 تعریف مستزاد

مستزاد شعری است که در آخر مصراع های یک رباعی یا غزل یا قطعه ، جمله کوتاهی از نثر آهنگین و مسجع اضافه می کنند که از لحاظ معنی به آن مصراع مربوط است ولی با وزن اصلی شعر هماهنگ نیست.در واقع کلمه مستزاد به معنی زیاد شده هم همین معنی را می دهد و علت نام گذاری این نوع شعر هم قطعه اضافه شده در پایان هر مصراع است.

تعریف چهارپاره

چهارپاره شعري است كه از چند بند هم وزن تشكيل شده است. هر بند ، شامل چهار مصراع است که معمولاً مصراع هاي زوج هر بند ، هم قافيه اند.چهارپاره پس از مشروطه در ايران ابداع شد. محتواي چهارپاره ، غنايي و اجتماعي است. فريدون مشيري ، فريدون توّللي ، رشيد ياسمي و ملك الشعراي بهار ، از شاعران معاصرند كه اشعاري در قالب چهارپاره سروده اند.

 


عبور یک کوه یخ شناور از کنار جزیره‌ای در گرینلند/ رویترز

عبور یک کوه یخ شناور از کنار جزیره‌ای در گرینلند/ رویترز


 


 

ادامه نوشته

اشعارخلدستان (طریقت)حکایات حکیمانه  

 

  ۩۩☫ خلدستان (طریقت)حکایات حکیمانه  ☫۩۩ 

 

 http://s8.picofile.com/file/8325178768/photo_2017_09_07_22_09_24.jpg  

خوش آمدید

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1397/04/23/13970423121352791147361710.jpg

حسین عبده‌تبریزی مشاور آخوندی: مسکن مهر چوپان‌ها را به شهر کشاند / طرح مسکن مهر شرایطی را به وجود آورد تا مردم از روستاها به شهر بیایند. این طرح مناسبات جمعیتی را بر هم زد، افرادی ۴۵ هزار تومان را گرفتند و چوپانی را رها کرده و آمدند در شهر ساکن شدند.

در باور بسیاری از مردم جهان برخی درختان نشان از خدا یا افراد مقدس دارند و از این رو حرمتی ویژه برخوردار بودند چنان که یونانیان تمام درختان را دارای روح در نظر می گرفته اند. آن ها جایگاه ارواحی بودند که جسم آن ها پیکر درختان را می ساخت از این رو تا زمانی که روح درخت تقاضایی برای دور کردن خود نکرده باشد به هیچ وجه بریدن درختان جایز نبود . انداختن درختان مقدس همیشه با مجازات مرگ همراه بود .( درخت مقدس ، پیام یونسکو ) در اوستا زیان رسانیدن به درختان و حتی سوزانیدن هیزم تر گناهی بزرگ به شمار می آمده است ( اردیویرافنامه )از تمام افسانه های گیاهی برمی آید که درخت موهبتی است خدایی که انسان باید به این سازمان خدایی به دیده احترام بنگرد .( فرهنگ اساطیر ایران و رم )
نقل از : درخت شاهنامه دکتر پورخالقی

درختان : در اعتقادات مصريان باستان ، ايزدان زيادي هستند كه عمدتاً بر درخت مقدس مي زيند . مفهوم درخت به مثابه منزلگاه ايزدان دراساطير ايراني ديده مي شود : درخت سرو تقدس ويژه اي دارد و نماد اهورامزدا يا هرمزد ، ايزد برتر ايزدستان ايراني است . خداي برتر روميان « ژوپيتر فرتريوس » مثل يك درخت به نظر مي رسد . در اساطير يونان و روم مخلوقات زيادي هستند كه بر درخت مي زيند . https://telegram.me/Haoshyangha/19

ادبیات فارسی: سبک +قالب و انواع شعر

۩۩☫ شعر :ادبیات (فارسی) قالب + سبک وانواع شعر ۩۩۩

منظور از قالب یک شعر، شکل آرایش مصرع ها و نظام قافیه آرایی آن است. شعر به مفهوم عام خود نه در تعریف می گنجد و نه در قالب، ولی شاعران و مخاطبان آنها، به مرور زمان به تفاهم هایی رسیده اند و شکلهایی خاص را در مصراع بندی و قافیه آرایی شعر به رسمیت شناخته اند. به این ترتیب در طول تاریخ، چند قالب پدید آمده و ؛ شاعران کهن ما کمتر از محدوده این قالبها خارج شده اند. فقط در قرن اخیر، یک تحوّل جهش وار داشته ایم که اصول حاکم بر قالبهای شعر را تا حدّ زیادی دستخوش تغییر کرده است.

قالب شعر به شکل شعر گفته می‌شود که بر دو نوع است:شکل ظاهری و شکل درونی (یا شکل ذهنی). شکل ظاهری که شامل وزن یا بی‌وزنی، تساوی مصرع‌ها و یا کوتاهی و بلندی آنها، قافیه‌ها : - در صورتی که قافیه‌ای وجود داشته باشد - و صداها و حرکات ظاهری کلمه می‌شود.

قالب در شعر کلاسیک فارسی، شکل ظاهری است که قافیه به شعر می‌بخشد. طول هر مصرع، چیدمان هجاهای هر مصرع، تعداد ابیات، آرایش مصرع‌ها، قافیه آرایی آنها و حتی عاطفه انتقالی شاعر به خواننده دیگر عوامل تعیین کننده قالب ظاهری شعرند.

بیت : کمترین مقدار شعر یک بیت است.

مصراع: هر بیت شامل دو قسمت است هریک از این بخش ها یک مصراع نام دارد کمترین مقدار سخن موزون یک مصراع است.

وزن شعر: آهنگ خاصی که در تمام مصراعهای یک شعر یکسان است همان وزن شعر نامیده می شود.

ردیف: کلمات هم معنی و مستقلی که در پایان مصراعها عیناً تکرار می شود ردیف نام دارد. شعری که ردیف دارد (مردّف) خوانده می شود.

قافیه : کلمات هم آهنگ و هم وزن مصراعهای شعر را قافیه گویند.

ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود

وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود

قافیه اجباری و ردیف اختیاری است ،ردیف همواره تابع قافیه است و بعد از آن می آید.

مصرّع : بیتی که هر دو مصراع آن قافیه داشته باشد مصرّع نام دارد.

قالب : شکلی که قافیه به شعر می بخشد قالب نام دارد . ( شعر سنتی قالب های متفاوتی دارد و شعر نیمایی (نو) قالب مشخصی ندارد.

قالب های شعری سنتی:مثنوی :شعری است بر یک وزن با بیت های مصرع ، که هر بیت قافیه ای جداگانه دارد . و چون هر بیت دارای دو قافیه است آن را مثنوی ( مزدوج یا دوتایی) نامیده اند . شعری که در آن هر بیت قافیه هایی مستقل و جدا از ابیات دیگر داشته باشد مثنوی ،یا دوگانی نام دارد.

مثنوی به سبب امکان نوکردن قافیه در هر بیت برای سرودن منظومه های بلند مناسب تراست. مثنوی از قدیمترین قالبهای شعر فارسی و مخصوص زبان فارسی است و در همه ادوار از آن استفاده می شده است .

موضوع مثنوی :حماسی و تاریخی : شاهنامه فردوسی،اسکندر نامه نظامی

اخلاقی و تعلیمی: بوستان سعدی

عاشقانه و بزمی: خسرو شیرین نظامی، ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

عارفانه : مثنوی معنوی مولانا ، منطق الطیر ، عطار نیشابوری

شکل گرافیکی قالب مثنوی:

-----------------* ------------------*

-----------------+ -------------------+

-----------------# ------------------- #

-----------------& ------------------- &

و یا :

مثنوی را می توان به شکل زیر تصویر کرد:

......................الف ...................... الف

...................... ب ...................... ب

...................... ج ...................... ج

...................... د ...................... د

سرودن مثنوی از قرن سوم و چهارم هجری آغاز شده است که از بهترین مثنوی ها می توان به شاهنامه فردوسی، حدیقه سنایی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی اشاره کرد.

مشخصات مثنوی

1- تعداد ابیات مثنوی حداقل دو بیت است و حداکثر برای آن وجود ندارد

2- مثنوی مناسب ترین قالب برای بیـان داستان ها و مطالب طولانی از جمله تواریخ و قصص است

3- موضوع و درون مایه مثنوی حماسی ، تاریخی ، اخلاقی ، تعلیمی ، عاشقانه ، بزمی و عارفانه است

مشهورترین مثنوی سرایان عبارتنداز : فردوسی ، نظامی ، اسدی، مولوی ، عطّار ، سعدی ، سنایی ، جامی ، پروین اعتصامی و شهریار

نمونه ای از مثنوی از بوستان سعدی

حکایت

یکی گربه در خانه زال بود

که برگشته ایام و بد حال بود

روان شد به مهمان سرای امیر

غلامان سلطان زدند شر به تیر

چکان خونش از استخوان می دوید

همی گفت و از هول جان می دوید

اگر جستم از دست این تیر زن من و موش و ویرانه پیر زن

غزل:"غزل" در لغت به معنی "حدیث عاشقی" است. در قرن ششم که قصیده در حال زوال بود "غزل" پا گرفت و در قرن هفتم رسما قصیده را عقب راند و به اوج رسید. در قصیده موضوع اصلی آن است که در آخر شعر "مدح" کسی گفته شود و در واقع منظور اصلی "ممدوح" است اما در غزل "معشوق" مهم است و در آخر شعر شاعر اسم خود را می آورد و با معشوق سخن می گوید و راز و نیاز می کند. این "معشوق" گاهی زمینی است اما پست و بازاری نیست و گاهی آسمانی است و عرفانی

ابیات غزل بین 5 تا 10 ییت دارد و دو مصراع اولین بیت و مصراع دوم بقیه ابیات هم قافیه اند

شعری است بر یک وزن ویک قافیه به طوری که مصراع اول بیت نخست ، با همه ی مصراع های دوم ابیات دیگر هم قافیه باشد

تذکر : نحوه ی تکرار قافیه در غزل همانند قصیده است

موضوع غزل : درون مایه غزل عاشقانه، عارفانه یا آمیزه های از این دو است و یا مضمونی اجتماعی دارد. (بیان عواطف و احساسات وصف طبیعت یا گفت و گو از ایام جوانی

پیدایش غزل : غزل در قرن 6 هجری قمری رواج یافت بدین گونه که تغزل قصاید به صورت قالبی مستقل درآمد و غزل نام گرفت

محتوای غزل در آغاز عاشقانه بود سپس عارفانه (قرن 7 و 8) و بدنبال آن در دوره مشروطیت جنبه اجتماعی به خود گرفت . غزل در روزگار ما نیز همواره از قالبهای درجه اول و محبوب شعر فارسی بوده است

تخلّص شاعری : شاعر در پایان غزل نام خود یا تخلص شاعری خویش را می آورد

غزل سرایان بزرگ شعر فارسی: شهریار- هراتی . رهی معیری . صائب تبریزی . حافظ . سعدی . مولوی . سنایی غزنوی

شکل گرافیکی قالب غزل :

-------------------* -------------------*

------------------- -------------------*

و یا :

......................الف ...................... الف

...................... ب ...................... الف

...................... ج ...................... الف

مشخصات غزل :

1- تعداد ابیات غزل حداقل پنج بیت و حداکثر دوازده بیت است . ( گاهی غزل ها بیش از پانزده بیت هم یافت می شود . )

2- درون مایه و محتوای غزل بیان عواطف و احساسات ، عشق و عرفان و گاهی هم مضمون اجتماعی می باشد .

3- بیت اوّل غزل را مطلع بیت آخر آن را مقطع گویند . ( که هر کدام اگر به خوبی مطرح شوند حسن مطلع و حسن مقطع نام می گیرند . )

4- در غزل تنوع مطالب ممکن است . ( یعنی موضوع هر بیت می تواند با ابیات دیگر فرق داشته باشد.)

5- غزل از قرن ششم به وجود آمده است . ( در واقع همان تغزل قصیده است ) از آغاز پیدایش ، عاشقانه و با ظهور سنایی عارفانه می شود . )

6- با ظهور انقلاب مشروطه ، غزل مضمون اجتماعی نیز به خود می گیرد .

نکته : غزل عاشقانه را سعدی و غزل عارفانه را مولوی به اوج خود رساندند

حافظ که سر آمد غزل سرایان شعر فارسی است ، شیوه ی عاشقانه – عارفانه را به کمال رساند .

مشهورترین غزل سرایان عبارتنداز : حافظ ، سعدی ، مولوی ، صائب تبریزی ، عراقی ، فرخی یزدی ، رهی معیری ، شهریار و ...

فرق غزل و قصیده :

1- از نظر تعداد ابیات

2- درون مایه و محتوای

3- وحدت موضوع نکته : اگر شاعر بیت نخست مطلع غزل و قصیده خود را زیبا و دلپسند بیاورد ، از آن به حسن مطلع تعبیـر می شود به طوری که شنونـده برای شنیدن باقی سخـن تشـویق گردد .

نکته : اگر شاعر بیت آخر شعرش را ( معمولاً قصیده یا غزل ) به نحوی شیوا و دلنشین بیاورد که به عنوان حسن ختام در روح شنونده و خواننده اثر نیک و خوش باقی بگذارد ، از آن به حسن مقطع تعبیر می شود .

نمونه ای از غزل حافظ:

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایم گل این بستان شاداب نمی ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانایی

دیشب گله زلفش با باد همی کردم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی

صد باد صبا این جا با سلسله میرقصند

این است حریف ای دل تا باد نپیمایی

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم

رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی

ای درد توام درمان در بستر ناکامی

و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست

کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

زین دایره مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

قصیده :

شعری است که مصراع اول و مصراع‌های زوج آن با هم هم‌قافیه است و تعداد ابیات آن از پانزده بیت بیشتر است (تا هفتاد و هشتاد بیت)

موضوع قصیده: غالباً ستایش ، نکوهش وصف طبیعت با مسائل اخلاقی است.

هر قصیده چهار بخش دارد:

الف) تغزل : مقدمه قصیده است بامضامینی چون عشق ، یاد جوانی و وصف طبیعت

ب) تخلص: رابطه میان مقدمه باتنه اصلی قصیده است.

ج) تنه اصلی: مقصود اصلی شاعر با محتوایی چون مدح ،رثا، پند و اندرز، عرفان ، حکمت و...

د) شریطه: دعای جاودانگی ممدوح در پایان قصیده است.

مطلع: بیت اول قصیده را گویند.

مقطع: بیت آخر قصیده را گویند. به گفته ای قصیده مهمترین قالب شعری است چون میزان قوت و توانمندی شاعر را در شاعری می سنجد.

قصیده سرایان بزرگ شعر فارسی: رودکی ، فرخی سیستانی ، منوچهری،ناصر خسرو،مسعود سعد سلمان،انوری ،خاقانی قاآنی، ملک الشّعرای بهار، دکتر مهدی حمیدی ، امیری فیروزکوهی، و مهرداد اوستا

شکل گرافیکی قالب قصیده همانند غزل است .

نمونه ای از قصیده

قصیده "بهاریه" فرخی شامل صد و بیست و پنج بیت و در مدح سلطان محمود غزنوی است که برای نمونه ابیاتی از آن نقل می شود:

بهار تازه دمید، ای به روی رشک بهار

بیا و روز مرا خوش کن و نبید بیار

همی به روی تو ماند بهار دیبا روی

همی سلامت روی تو و بقای بهار

رخ تو باغ من است و تو باغبان منی

مده به هیچکس از باغ من، گلی، ز نهار!

به روز معرکه، بسیار دیده پشت ملوک

به وقت حمله، فراوان دریده صف سوار

همیشه عادت او بر کشیدن اسلام

همیشه همت او نیست کردن کفار

عطای تو به همه جایگه رسید و، رسد

بلند همت تو بر سپهر دایره وار

کجا تواند گفتن کس آنچه تو کردی

کجا رسد بر کردارهای تو گفتار؟

تو آن شهی که ترا هر کجا شوی، شب و روز

همی رود ظفر و فتح، بر یمین و یسار

خدایگان جهان باش، وز جهان برخور

به کام زی و جهان را به کام خویش گذار

طول قصیده از 15 بیت تا 60 بیت می تواند باشد.

دوبیتی: قالب شعری است که از دو بیت با قافیه هایی در مصراعهای اول ،دوم و چهارم درست شده است.

- وزن دوبیتی: وزن دوبیتی معمولاً مفاعیلن ،مفاعیلن، مفاعیل است و با رباعی فرق دارد.

- روش تشخیص رباعی از دو بیتی : 1- وزن 2- موضوع

- دوبیتی را در فارسی ((ترانه)) هم می گویند.

- موضوع دوبیتی : موضوع دوبیتی عارفانه و عاشقانه است.

- دوبیتی را بهترین قالب شعری در نزد روستاییان خوش ذوق و خوش لهجه است.

- معروفترین شاعران دوبیتی گو: بابا طاهر عریان و فایز دشتستانی

- شکل گرافیکی قالب دوبیتی : دو بیت هم وزن است که از نظر شکل قافیه همانند رباعی است .

نمودار دوبیتی :

..................* ......................*

.................. ....................*

نمونه:

ز دست دیده و دل هر دو فریاد هر آنچه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

رباعی :"رباعی" از کلمه ی "رباع" به معنی "چهارتایی" گرفته شده است.

"رباعی" شعری است چهار مصراعی که بر وزن "لاحول و لاقوة الابالله" سروده می شود.

سه مصراع اول رباعی تقریباً مقدمه ای برای منظور شاعر هستند و حرف اصلی در مصراع چهارم گفته می شود.

قالبی ویژه‌ی شعرهای ایرانی است که چهار مصراع دارد و معمولا مصراع سوم آن قافیه ندارد. محتوای رباعی‌ها بیشتر عارفانه، عاشقانه یا فلسفی است. خیام بزرگترین رباعی سرای جهان است.

شکل رباعی

------------+ ------------+

------------ ------------+

نمونه هایی از رباعی:

هر سبزه که بر کنار جویی رسته است ---- گویی زلب فرشته خویی رسته است

پا بر سر سبزه تا به خواری ننهی ---- کان سبزه ز خاک لاله رویی رسته است (خیام)

ترجیع بند :غزل هایی است هم وزن با قافیه های متفاوت که بیت یکسان مُصرَّعی آنها را به هم می‌پیوندند. به هر غزل یک خانه یا رشته و به بیت تکراری میان آنها ترجیع یا برگردان میگویند.

قالب ترجیع بند ویژه‌ی شعر فارسی است. درون مایه های ترجیع بند عشق، مدح و عرفان است.

شکل ترجیع بند

------------+ ------------+

------------ ------------+

------------ ------------+

------------#

------------#

------------+ ------------+

------------ ------------+

------------ ------------+

------------#

------------#

نمونه ای از ترجیع بند از دیوان سعدی

دردا که به لب رسید جانم ----- آوخ که ز دست شد عنانم

کس دید چو من ضعیف هرگز ----- کز هستی خویش در گمانم

پروانه ام اوفتان و خیزان ----- یکبار بسوز و وارهانم

گر لطف کنی به جای اینم ----- ورجور کنی سرای آنم

بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله کار خویش گیرم

زان رفتن و آمدن چگویم ----- می آیی و می روم من از هوش

یاران به نصیحتم چه گویند ----- بنشین و صبور باش و مخروش

ای خام، من این چنین در آتش ----- عیبم مکن ار برآورم جوش

تا جهد بود به جان بکوشم ----- و آنگه به ضرورت از بن گوش

بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله ی کار خویش گیرم

ای بر تو قبای حسن چالاک ----- صد پیرهن از جدائیت چاک

پیشت به تواضع است گویی ----- افتادن آفتاب بر خاک

ما خاک شویم و هم نگردد ----- خاک درت از جبین ما پاک

مهر از تو توان برید هیهات ----- کس بر تو توان گزید حاشاک

بنشینم و صبر پیش گیرم ----- دنباله ی کار خویش گیرم

مستزاد :شعری است که به آخر هر مصراع آن واژه یا واژه هایی افزوده شود. افزوده های معنی مصراع پیشین و یا پسین خود را کامل می کنند.

هرکه گدای در مُشکوی توست پادشاست

شه که به همسایگی کوی توست چون گداست

قطعه : شعری است حداقل دو بیت که معمولا مصراع‌های زوج آن هم قافیه است. محتوای قطعه بیشتر اخلاقی، اجتماعی، آموزشی و تعلیمی، مدح و هجو است.

شکل قطعه

------------ ------------∆

------------ ------------∆

------------ ------------∆

------------ ------------∆

"قطعه" شعری است که معمولاً مصراع های اولین بیت آن هم قافیه نیستند ولی مصراع دوم تمام ادبیات آن هم قافیه اند. طول قطعه دو بیت یا بیشتر است.

قطعه را بیشتر در بیان مطالب اخلاقی و تعلیمی و مناظره و نامه نگاری بکار می برند. قدیمی ترین قطعه ها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر پروین اعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است. پروین اعتصامی مناظره های زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظره نخ و سوزن، سیر و پیاز و ......

شکل تصویری قطعه به شکل زیر است:

علت اسم گذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و در واقع قطعه ای از یک قصیده است.

نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی ----- بررست و بردمید بر او بر، به روز بیست

پرسیدازچنار که توچند روزه ای؟ ----- گفتا چنار سال مرا بیشتر ز سی است

خندید پس بدو که من از تو به بیست روز ----- برتر شدم بگوی که این کاهلیت چیست؟

او را چنارگفت که امروز ای کدو ----- باتو مراهنوز نه هنگام داوری است

فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان ----- آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست!!!

(انوری)

مُسَمَّط :شعری است که از رشته های گوناگون پدید می‌آید. قافیه‌ی رشته ها متفاوت است و در هر رشته همه‌ی مصراع ها به جز مصراع آخر هم قافیه‌اند. به هر بخش رشته می‌گویند و به مصراع آخر هر رشته، بند گویند. در ضمن تمام بندها با هم هم قافیه می‌باشند.

شکل مسمط

------------+ ------------+

------------+ ------------ رشته

------------+ ------------# بند

------------× ------------×

------------× ------------×رشته

------------× ------------# بند

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگجدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

۩#خــُلدستان طریقت ( #ادبیات و سبک شناسی)۩# محمد مهدی طریقت <<<ادامه مطلب

در ادامه مطلب به سبک شعر پرداخته شده ملاحظه فرمائید

ادامه نوشته

قُل اَعوذُ بِرَبِ الناس

 

بسم الله الرحمن الرحیم 

قُل اَعوذُ بِرَبِ الناس.مَلِک الناس. 

اِله الناس.مِن شرالوَسواس الخناس. 

اَلذی یوس وِسُ فی صدور الناس. 

مِن الجَنه والناس

بگو پناه می برم بخدای مردم.صاحب مردم.از شر خناس های وسوسه گرهمان  

کسانی که در سینه و قلوب مردم وسوسه وخدعه و نیرنگ می کنتد. 

چه از نوع جن و چه از نوع انس  

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار

کس را وقوف نیست که انجام کار چیست

110606-N-TU221-408 PACIFIC OCEAN (June 6, 2011) An F/A-18C Hornet assigned to Strike Fighter Squadron (VFA) 113 breaks the sound barrier during an air power demonstration over the Nimitz-class aircraft carrier USS Carl Vinson (CVN 70). Carl Vinson and Carrier Air Wing (CVW) 17 are currently underway in the U.S. 7th Fleet area of responsibility. (U.S. Navy photo by Mass Communication Specialist 3rd Class Travis K. Mendoza/Released) 

دیوار صوتی چیست و چگونه شکسته می شود؟ 

انفجارهای صوتی پدیده‌های جالبی هستند و هنگامی که یک هواپیما (یا شی دیگری) سریع‌تر از سرعت صوت حرکت می‌کند، پدیدار می‌شود. 

 

ادبیات فارسی (تحلیل غزل )

 ادبیات فارسی (تحلیل غزل)

1_4_ غزل هندی:
صفویان ترک‌زبان چندان طرفدار شعر فارسی نبودند و این عامل سبب شد که تعدادی از شاعران فارسی‌زبان به دربار بابریه ی هند بروند. «نخستین ویژگی سبک هندی، ساده بودن زبان، نزدیکی آن به زبان متداول و عامه ی مردم است. این خصوصیت بر اثر دور شدن شعر از حوزه‌های ادبی، مجالس اشرافی و درباری و شیوع آن در بین طبقات مختلف مردم به وجود آمده بود.» پرگویی، زبان غیرادبی محاوره‌ای، ابهام و مضمون‌سازی در شعر شاعران این دوره دیده می‌شود.

1_5_ غزل در جریان گذار بازگشت:
مکتب هندی در اواخر دوره‌ی صفویه رو به زوال نهاد. شعرا ارتباط چندانی با اجتماع نداشتند. «به عقیده ی ملکالشعرای بهار، بیشتر شاعران این دوره به علت ابتذالی که در مکتب هندی راه یافته بود از آن خسته شده و به احیای شعر گذشته‌ی ایران روی آوردند و در مخالفت با مکتب هندی دست به سرودن اشعار به شیوه‌ی شاعران پیشین مانند سعدی و حافظ زدند. این شاعران هر چند که در بین اشعار خود شعرهای نسبتاً خوبی هم داشتند اما بیشتر نیروی خود را صرف محکوم کردن مکتب هندی کردند.» برخی مشتاق اصفهانی را مبدع جریان بازگشت می‌دانند. شاعران این دوره از شعرای مکتب عراقی و تا حدودی خراسانی تقلید می‌کردند.

1_6_ غزل در دوره ی مشروطه:
هر چند که قالب غزل در قرن هفتم و هشتم هجری با شاعرانی مانند سعدی و حافظ به اوج خود رسید اما بعد از آن تغییر زیادی نداشت. تا این که از دوره‌ی مشروطه مفاهیم جدید به تدریج وارد قالب غزل شدند.
در واقع از اواخر مشروطیت غزل متحول و با زمینه و زمانه‌ی خود همراه شد. آغازگران این تحول در دوره‌ی مشروطه فرخی یزدی و میرزاده ی عشقی و... هستند.
در دوره‌ی مشروطه به علت تغییرات سیاسی و اجتماعی، در زندگی مردم و به تبع آن در شعر تحولات بسیاری به وجود آمد. «یکی از این تغییرات، تغییر ساختار شعر از تک‌بیت‌های گسسته‌ی شعر کهن فارسی به سمت انسجام و یکپارچگی بود که این خود از شعر غربی متأثر میشد. به همین دلیل شعر روایی در این دوره و بعد از آن رشد بسیاری یافت.»

1_7_ غزل در دوره‌ی مدرنیسم:
غزل نو اصطلاحی است که در اواخر دهه‌ی چهل در ادبیات مطرح شد و جریانی در شعر معاصر به وجود آورد که تا امروز نیز یکی از جریان‌های تأثیرگذار در ادب فارسی است. «غزل نو به گفته‌ی بسیاری از صاحب‌نظران این زمینه، نخستین بار در دهه‌ی چهل و پنجاه در آثار شاعرانی چون سیمین بهبهانی و حسین منزوی ظهور کرد.

بعد از نیما _در میان معتقدان به عروض پارسی_ دو جریان مجزای شعری به وجود آمد:
 1) شعر نیمایی و جریانات آوانگاردِ بعد از آن
2) شعر کلاسیک با ساختار محتوایی و فرمهای درونی متفاوت
در این دوره یک عده به تبعیت از نیما سعی می‌کردند همان راه او را دنبال کنند اما عدهای دیگر که نمی‌توانستند از جاذبه‌های غزل چشم بپوشند، در نوع دوم فعالیت کردند. منوچهر نیستانی با وارد کردن فضای جدید به غزل فارسی، روایت را در غزل به کار برد اما بسامد و تئوری غزل نو توأمان به نام سیمین بهبهانی ثبت و تثبیت شد. همچنین ایشان غزل نو را متأثر از شعر نو می‌داند. «من غزل‌سرا بودم و این تنها راهی بود که برای نو کردن غزل با حفظ تشخص تمایز آن از انواع دیگر شعر نو به نظرم رسیده است و باید بگویم که این دیگر غزل نیست بلکه نوعی تازه و متأثر از شعر نو است.»او روایت را در غزل به تکامل رسانده و غزل نو و غزل روایی را شاخه‌هایی از مدرنیسم می‌داند. همان طور که از عنوان غزل روایی پیداست، بیانگر یک روایت است که با ساختاری منسجم از ابتدا تا انتهای غزل، روایت بر بستر تغزلی شاعرانه به تصویر کشیده می‌شود.
غزل نو سنتزی است از شعر سنتی فارسی و شعر نیمایی. با رواج قالب نیمایی به تدریج قالب سنتی غزل هم متحول شد. هر چند تا پیش از آن تغییرات بیشتر در محتوای قالب غزل بود اما با تأثیرپذیری از شعر نیمایی برای نخستین بار در شکل ظاهری غزل هم تغییراتی پدید آمد که «به تعبیر فرمالیست‌ها این کار شاعران غزل نو، آشنایی‌زدایی در سطح اشکال ادبی است، اگر آشنایی‌زدایی را در سه سطح زبانی و مفهومی و اشکال ادبی بدانیم.»
تا قبل از نیما آشنایی‌زدایی در شکل‌های ادبی چندان معمول نبود اما نیما با شکستن تساوی طولی مصراع‌ها و آشنایی‌زدایی در اشکال شعری زمینه‌ای را پدید آورد تا شاعران دیگر قالب‌ها هم از نوآوری‌هایش بهرهمند شوند.
یکی از تحولات در شکل غزل، نوشتن آن به صورت پلکانی و متأثر از شعر نیمایی بود. «آغازگر این شیوه منوچهر نیستانی بود که بسیاری از شاعران جریان غزل نو و محققان جریان غزل به درستی به پیشگامی او اشاره کردند.» در واقع شاعران غزل نو می‌خواستند با حفظ قالب سنتی غزل، محتوا و تا حدودی فرم آن را متحول کنند.
«اگر آن‌هایی که اکنون شعر می‌گویند چیزی تازه به وجود بیاورند که در عین معاصر و جاندار بودن، قسمتی از سنن تغییریافته‌ی گذشته را در خود حفظ کند، خودبه‌خود شعرشان اصالت لازم را خواهد داشت. معاصر کسی است که نه گذشته را فدای حال کند و نه حال را فدای گذشته؛ بلکه گذشته را به خاطر حال تغییر دهد و حال را با تغییر گذشته بیافریند.»

زندگی در دنیا

 

 

 

صخره‌های رنگارنگ در Zhangye Danxia، چین 

_______________________ 

زندگی همواره تشکیل شده از بلندی و پستی های  

فراون به مثابه همین تصویر که در بالا می بینید 

وقتی در اوج وقله هستید لذت ببرید و هنگامی  

که در پائین به سر می برید ،شجاع باشید واستوار 

باران

 

یکدست جام باده و یک دست زلف یار

 رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

  

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ

لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ

لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ

مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ

يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ

وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ

إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ

وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿255﴾

لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ

فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ

فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ

لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿256﴾

اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم

مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ

كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم

مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ

أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ

ادامه نوشته

رُزنانس در بلاگفا

 

 ۩۩۩ ☫  رزنانس  در بلاگفا  ☫۩۩۩  

نویسنده: محمدمهدی طریقت - دوشنبه ۱ تیر ،۱۳٩٤

لحظات سحر و وقت دعای دگر است

شب قدر آمده و حال و هوای دگر است 

روزگارم شده در حال وهوای شب قدر

هم به قربان سحر یا به فدای دگر است 

بال پرواز درآن خـــلوت شبهای سحر

لذتی در سحر و نافله های دگر است 

دلم از تیرگـــــی باطن خود شرمنده 

 روشنی بخش دل تیره خدایی دگراست 

عاصیم بار خدایا تو رهــــایم نکـــــنی

که به توفیق دعا وقت دست دعای دگراست 

به حسین ابن علی (ع) قافیه را باخته ام

اقتدا بر علی (ع)و بر شهدای دگراست 

 

ربنا روزی ما روضه ِی بین الحرمین

آتنا قسمت ما کرب و بلای دگراست 

این ندا آمد بر جان (طریقت )سحری

رمضان بسته ی اطعام نوای دگر است

___________________________________

 

 ۩۩۩ ☫   قلم  ☫۩۩۩  

 

قلم

شبم صبح و صبحم پر از صور شد

دلم مست و مستی پر از شور شد  

چو کشتی دل را به دریا زدم

شدم نوح و در باورم طور شد 

به دریــای طوفانی ساده دل

سه نقطه دراندیشه ام کورشد 

مرا لنگر عشق نظم است وبس

علیک الســــــلامم بر انگور شد  

مرا سجد باید کند هرکه مست

جنون درتب وخون مغرور شد  

سه نقطه مرا تا خدا مانده است

سرم تشنه ی دار منصور شد  

چه می بین این بار روی زمین

قلم نقطه هایت پر از نورشد  

همه در تعجب همه درسکوت

زمین وسمــا غرق مامورشد  

سلیمان شهرم منم شهریار

مرا شهریار سخن جورشد  

(طریقت) قلم میزند نوررا

قلم گوئیا نفخه ی صور شد

به مناسبت رفع مشکلات در سایت محبوب بلاگفا ( اول تیر ماه 1394)  

خــُلدستان طریقت

       
عنوان کتاب انتخابی شما :
۩۩۩    خلدستان طریقت ۩۩۩       

خلدستان طریقت

                
  • پدید آورندگان :
    شاعر : محمدمهدی طریقت
    موضوع :
    شعر فارسی - قرن 14
    ناشران :
    پاندا
    زبان کتاب : فارسی
    تاریخ انتشار : 13910504
    شابک :
    978-964-8644-46-3
    قیمت پشت جلد : 48000 ریال
    توجه : برای اطمینان از قیمت کتاب حتما با موسسه تماس حاصل نمایید.
    تلفن های سفارش کتاب: 66483064-021 و 66483065-021

    ♦                                  
         
            
    رعنا در تاریخ: 3 / 10 / 1392 نوشته است:
    محمدمهدی(حمید) طریقت متـولد اردیبهشت 1344 در شهرستان خوانسار و در حرفه ی آموزگاری مشغول به کار و تحصیلات کارشناسی ارشد در رشته روانشناسی درسال 1373 کتاب ۩خلدستان۩ را به رشــته تحریر در آورد ،و با تـوجه به رشته شغلی و علاقه به تحقیق و پژوهش مقالات متعدد علمی را در زمینه های مختلف تهیه و به مناسبتهای ویژه فعالیتهای خود را ادامه داد. در حالی که با انجمن های ادبی همکاری می نمود، طبع آزمائی خود را به مــحک تجربه پیشکسوتان علم و ادب سپرد و در انجمن ادبی وهاج خوانساری نهال خود را آبیاری نمود. و در کتاب تذکره شعرای معاصر جلوه ای خاص پیدا نمود.
    درتابستان 1389در مسافرتی به ۩مشهدمقدس ۩ دست نوشته های خود را جهت تدوین به انتشارات پاندا سپرد و دفتر شعر (۩خلدستان طریقت۩) در سال 1391 به زیور طبع آراسته شد.