۩۩☫ (نامسلمان )
گویند رها کنش که حکومت بدخوست

خوبیش نیرزد به پلشتی که دروست

گر صلح وفا هست میان من و دوست

نیک و بد و رنج و راحت اِنگار نکوست

۩۩۩

دستِ اَجل بر هم زند برنامهء ایام را
سر دفترِ قارون كند اِسمِ من ناكام را

اين روزگارِ زندگی خواب‌ وُ خيالی ‌بيش نيست
ای كاش خوش پايان شوَد اين کامِ نافرجام را

دیگر نبردم بهره‌ای زين چند روز انجمن
آغازِ استقبال را ، پایانِ سر انجام را

هرگز به‌جایی کی رسد اين آرزوی فتنه گر
از سر بنه، ای بی‌خرد اين آرزوی خام را

این دفترِ روز وُ شبت جز رنج کی بار آورد
گيرم هزاران روز وُ شب هی صبح را ،هی شام را

تا چند گردی در جهان در جستجوی این وُ آن
ساغر مگردان روز وُ شب ساقی بیآور جام را

آرامشی دارد اَجل در عالم مستی بود
ای لوطی عاقل صفت : رندانِ خون آشام را

فکر (طریقت) روز و شب در آرزوی شاعری
خُلد برین ! از سر بِنهْ سودای ننگ وُ نام را****

✍️محمّدمهدی طریقت

***