۩۩۩ ☫ یوسف گم گشته کنعان (طریقت) اردی رمضان 1401  ☫ ۩۩۩  

سودای تو داریم و هواخواه تو  دریاب
شوریده ی مهتاب رخ ماه تو  دریاب

چون ذره به دنبال تو گمگشته راهیم
چون باد صبا در پی درگاه تو دریاب 

هم  شبزدگـانیم ، سراپا همه شوق
هم از سر شب تا به  سحرگاه تو دریاب 

چشمک بزن وُ خرمنی از شعله برافروز
ما کشته ی هر غمزه وُ گهگاه تو دریاب

با گوشه ی چشمی به عنایت نظری کن
آتش به جگر از غم جانکاه تو دریاب

عمریست به دنبال سراپرده ی عشقیم 
چندی اگر آواره ی خرگاه تو دریاب

ای یوسف گم گشته کنعانِ (طریقت) 
ما تشنه لب زمزمی از چاه تو دریاب 

  • باران و چـــتر و شـــال و شنـــل بود آشنا 
  • جوی وُ  دو جــفت چکمــه وُ  گِل بود آشنا 
  • وقتی نگاه من به تـــو افتـــاد، سرنوشت
  • تصدیـــق گفته‌هـــای «هِگِل» بود آشنا 
  • روز قـــرارِ اوّل و مـــیز و ُسکــوت و چای
  • ســـنگینـــی هـــوای هُـــتــل بود آشنا 
  • افتــــاد روی میـــز ورق‌هـــای سرنوشت
  • فنجــــان وُ فــــال و بی‌بی و دِل بود آشنا 
  • کم‌کم زمانه داشت به هم می‌رساندمان
  • در کوچـــه ساز وُ تُمبک و کِل بود آشنا 
  • تا آفتـــاب زد همـــه جــا تــــار شد دلآ
  • دنیا چه‌قدر ســـرد و کِــسل بود آشنا ،
  • از خواب می‌پـــریم که این ماجرا فقط
  • یــک آرزوی مــانـــده به دِل بــود آشنا
  •  

       ۩#خــُلدستان طریقت (ص. جدید +رمضان 1400=اردی بعشق )۩#  محمد مهدی #طریقت