تاریخ=تقویم : (طریقت) 1403+ فرش

۩ فرش+ قالی=عالی (طریقت)مطلب ۩.

بعد از هفتاد سال قرار بود آمریکا و کره شمالی با هم دوستانه صحبت کنند . این حرکت در کشور سنگاپور و در 22 خرداد 1397 صورت گرفت در حالی که فرش دستباف ایرانی زیر پای رهبران دو کشور نگاه ها را به سمت زمین خیره کرده بود . به راسیت قضیه این فرش چیست و چرا باید در زیر پای مذاکره کنندگان فرش ایرانی وجود داشته باشد ؟

دیدار ترامپ و اون

حقیقت این است که در هتلی که قرار بوده است ترامپ و اون دیدار داشته باشند ، یک شرکت ایرانی وظیفه طراحی دکوراسیون محل مذاکره را قرار بوده است بر عهده بگیرد . مثل این که دو اتاق برای مذاکره و دیدار تدارک دیده شده بوده است و دو فرش دستباف ایرانی در آن ها پهن شده بوده است . یکی از آن ها فرش اصفهان بوده است که در ابعاد 7*5 در یکی از اتاق ها پهن شده بوده است . این قالی اثر دست استاد کاران اصفهانی بوده است ، از جنس پشم و ابریشم می باشد و دارای 10 سال عمر می باشد .

فرش دستباف اصفهان

این فرشی که در تصویر بالا مشاهده می کنید ، فرش دستباف اصفهان است که در بند بالا برای آن توضیح داده بودیم و انگار در اتاق کنفرانس مذاکرات استفاده شده است . اما فرشی که بیشتر دیده شده بود ، فرش دستباف در اتاق مذاکره ترامپ و اون بود ، یعنی اتاق دوم که فقط رهبران دو کشور در آن دیده می شود .این فرش ، دستباف بوده و از هریس آذربایجان شرقی گرفته شده است که از آن برایتان بیشتر می گوییم .

فرش ملاقات ترامپ

ویژگی های فرش دستباف هریس آذربایجان فرش های هریس آذربایجان ، همانطور که از نامش پیدا است ، محصول شهر هریز یا هریس در آذربایجان شرقی است . این شهر در 64 کیلومتری شهر تبریز قرار دارد و فرش های دستبافش به دوام و زیبایی معروف هستند . فرش های این خطه به با دوام بودن و عمر طولانی معروف هستند . مواد اولیه برای بافت این قالی پشم درجه یک است .

در عین حالی که این فرش ها دوام بسیار بالایی دارند ، نرم و ظریف هستند .

اما شاید بپرسید دلیل این استجکام چیست ؟

با تحقیقاتی که صورت گرفته ، پشمی که در مواد اولیه این قالی ها به کار می رود ، عامل این استحکام است .

پشم مرغوب و درجه یکی که از مناطق نزدیک به این منطقه بدست می آید و ویژگی های استحکامی عالی برای استفاده در فرش دارد .

بعد از بررسی بافت و کیفیت می توان به بررسی ظاهر فرش هریس پرداخت .

همانطر که در تصاویر مذاکرات ترامپ و اون می بینید ، قالی هریس با استفاده از طرح های هندسی بافته شده است و دارای ترنجی هشت ضلعی است .

عموما فرش دستباف هریس با استفاده از ترنج هشت ضلعی بافته می شود .

.(طریقت)

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت

ادامه نوشته

خلدستان (1403) یلدا (جشن)

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت)شب یلدا ☫ ۩۩۩

untitled-5_pi3h.jpg

در شب یلدا تو را ، گلخنــد لب هایت بخیر
جشن یلدا دیدنِ،آن روی چون ماهت بخیر

بــا(طریقت) بودنت،حتّیٰ اگر باشد شعار
عصـر یلدا تا سحـر ، با آن خیـالاتت بخیر

شب یلدا، شب شادی،شب آجیل و مهمانی

تمامِ عمرِ معشوقان پُــر از شب های طولانی

هزار وُ یک شب لیلا به آن وُ لحظه ای بگذشت

هزار وُیک شب یلدا چو دست آری ، مرنجانی

برایت شاعری شعری سراید شعر رنگانگ

هزار افسوس شعرش را به جان وُدل نمیخوانی

هزار وُ یک شب آغوش هزار وُ چهارصد باهوش

هزار وُ چارصد ، بوسه ، زدم شیرین وُ پنهانی

مپوشان رخ زدلدارت که دردش را دوا باشد

تو از نوشِ قدح پیــما شـرابِ سرخِ ربانی

اگر گیسوی یلدا را (طریقت) تار وُ تاریک است

خداوندآ: شب یلدا (سرودم) شـعـرِ نورانی

۩۩۩ ☫ یلدا : (طریقت) اشعار ☫ ۩۩۩

امشب شب يلداست كه با ساغر یلدا

پاي سخن و قصه اي از دلبر یلدا

گوييم هم از اول شب قصه ی دل را

قولی كه به صبح آيد و تا آخر یلدا

عمری كه سيه شد به سرِ مشق دفاتر

امشب گذرد بی قلم وُ دفتر یلدا

از سلسله ای بوی خوشی را نشنيديم

جز سلسله ی زلف كه از عنبر یلدا

اسماءِ خدا هست يكی اکبر وُ کبرا

کبراست چنین با صفتِ اكبر یلدا

سرِّ دلِ ما در دل ما هیچ نیرزد

رازی كه ازل بوده و تا محشر یلدا

امشب درِ آتشكده ی دل بگشائیم

امشب به درازای شبی در سر یلدا

امشب كه دَم ِ آخرِ آذر به امان است

هم در دل ما تا به سحَر آذر یلدا

ح.(طریقت)

قدیمی‌ترین عکس از مراسم شب یلدا/ چرا در این شب هندوانه می‌خورند؟

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

ح(طریقت)

۩۩☫ اشعار/یلدا (طریقت )دعای یلدا ۩۩

يلدا؛ شبی که روشنایی را نوید می‌دهد

یا رب سببی ساز که هنگام قیامت
در ذیل عنایات توباشیم زِهر بندملامت

خاک ره آن یار سفر کرده بیارید

تا سرمهءچشمان زلیخاکنم ازبهراقامت

گیسو زلیخا به ،کمند آمده مارا !
این دام نباید به درازآ بکشد وعدهء شامت

یا رب به کرامات وُعنایات فُزونت

یلدا شدوُ ما را به رهان از صف اضداد مُدامت

محمّدمهدی طریقت

ادامه نوشته

خلدستان طریقت + اشعار + غزل

آوازهءتو پرکرده همه روح وُ روان را

از چهچه ء نغمه ی تو پیروجوان را

سرخطِ خبرها شده آن زمزمه هایت

درنقش جهان همچوگزِنصفِ جهان را

از طعم لبانت همه در ماه صیامند

افطارکنم زولبیا بامیه های رمضان را

هردَم که شکر ریخته از گوشه دهانت

آوَرده به بازارچه،شیرین سخنان را

چون دَکه ی سوهان زده هرطرف قم

تا دق بدهی حاج حسین و پسران را

پایان بده برنسل عسل های فراوان

فرمانده کندو بده فرمان، دگران را

اکنون که تقدیر پی آن لبان است

بر جان ببخشای بسی طعم جنان را

آوازه ی اَشعار تو پر کرده (طریقت)

هم روی ِزمین را وُ همی عصروُزمان را

وقتیکه حلقه‌های سر زلف واکنی

دیوانگان زلف چلیپا رها کنی

بحث جنون جلوه دیدار خواهمت

یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی

کردی سیاه زلف دوتا را که در غمت

مویم سفیدکردی وُ پشتم دوتا کنی

کی عهد کرده‌ای که نشانی زِبی نشان

هی جهد کرده‌ای که به عهدت وفا کنی

من دل ز آبروی تو بُردم به راستی

تیغ جفا بکش که زِ سر تن جدا کنی

گر سر وفا نکردسِزَد ترک تن کنم

چندان وفا کنم که تو ترک جفا کنی

سر تا قدم نشانهٔ تیر تو گشته‌ام

تیری خدا نکرده مبادا خطا کنی

تا کی در انتظار قیامت توان نشست

برخیز تا قیامت عُظما به پا کنی

دانی که چیست حاصل انجام عاشقی

درآستان جنان سر وُ جان را فدا کنی

عیدانه‌ای زِ نکویان شدی به حسن

می‌باید التفات به حال گدا کنی

شعر آیدم کز آن لب شیرین بذله‌گوی

مارا سزای خسرو کشورگشا کنی

نوشیروان که معنی دادست وُ دادگر

پیوسته بایدش که به عالم دعا کنی

مارا همیشه دست تو بالای گنج باد

دائم غزل سرایم و تو هی عطا کنی

آفاق را گرفت (طریقت) حضور ِ تو

وقتی شروط وُ شرطِ صفا راوفا کنی

۩# خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩# محمد مهدی طریقت

ادامه نوشته

اشعار (طریقت) امرداد =1403 & صفر1446

۩۩☫ اشعار (طریقت) امرداد ۩۩۩

حاضر شده اید نسل ما جان بِکَند
در باور خود درون میدان بِتَند
می تاخت اگر جوان به:بی فکری‌تان
از معده برامتداد راهت بدمَد

حاکم شده ای شهید در خون بتپد

راضی شده اید نسل ما کُوفته شد
در باور خود به کفر میدان بدهد.
پس مرگ برین همآره:بی فکری‌تان
چون جامعه ی ادیب تاوان ندهد

۩۩☫ برآستان جانان(مولانا)رهبر مردمی (نامه درگشاده ۩۩۩

'نسل انتقالی به پایان راه نزدیک میشود''*

اگر متوسط سن رزمندگان دفاع مقدس را ۲۳ سال در نظر بگیریم و سال ۶۳ را متوسط هشت سال دفاع مقدس محاسبه کنیم، سن متوسط بازماندگان دفاع مقدس (رزمندگان، جانبازان و آزادگان) در سال ۱۴۰۰ باید عددی حدود ۶۰ سال باشد و البته آسیب های روحی و جسمی وارده به این افراد، آنان را مشابه پیرمردانی ۷۰ تا ۸۰ ساله (بسته به نوع و شدت آسیب های روحی و جسمی) نشان می‌دهد.

دیگر خبری از والدین شهدا نیست و تقریبا پدران و مادران شهدا به آخر خط رسیده اند و جمعیت بسیاری از آنان به فرزندان خود پیوسته اند.آرام آرام جانبازان، ایثارگران و رزمندگان بار و بندیل سفر را می بندند تا به رفقای آسمانی خود بپیوندند و تقریبا هر روزه در هر کوی و برزنی صدای لا اله الا الله را برای تشییع اینان می شنویم.تا ده سال آینده، اگر خبرنگارانی هوس مصاحبه و گفتگو با یکی از رزمندگان زنده مانده از جنگ و دفاع مقدس را داشته باشند باید شهر به شهر، کوه به کوه و دیار به دیار، روزها و ماهها، بگردند، تا شاید بتوانند یک کهنه سرباز پیر و فرتوت را، که نای سخن گفتن ندارد ، پیدا کنند تا مصاحبه ای نمایند: اگر دوباره جنگی شروع شد و ما نبودیم از قول ما *رزمندگان دیروز* به *رزمندگان فردا* بگوئید:در حین مبارزه با دشمن متجاوز، به *بعد از جنگ* هم بیاندیشید.مبادا *ارزش‌ها* در خاکریزها جا بماند، و ارزش ها، مثل امروز، *عوض* شود و *عوضی‌ها* ارزشمند شوند.

با شور و شعف بهار من همزادم

ازشعر وطرب بسی دمآدم شادم

یک جرعه مِی به عالمی نفرو شم

وز شور وشعف در دو جهان آزادم

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif

خــُلدستان طریقت(شعار:مُحرم+صفر)۩محمد مهدی طریقت

<<خطبه دوم

ادامه نوشته

خلدستان :به باد (طریقت) اگر می نوشت !(به مناسبت بزرگداشت قلم نویسندگان)1403

قلم های آزاده را آفرین
درخت ثمر داده را آفرین

برای شب تیره و عابران
چراغ سر جاده را آفرین

اگر مست جام شرابی شدید
حریم می و باده را آفرین

کنار شهیدان صحرای عشق
سبوهای افتاده را آفرین

به باد (طریقت) اگر می نوشت !
دل مردم ساده را آفرین
♤♤♤

قلم یادی زِ یاری دلربا داشت

ورق افسوس دردی بی دوا داشت

قلم عمری بدست شاعر شوخ

برای دولت او یک لا قبا داشت

قلم می گفت شرط عاشقی را

ورق اندیشهء شاه و گدا داشت

قلم ، در یادِ یارِ ، جام صهبا

ورق ،اندیشه ای با ناخدا داشت

به نقل از قصه های آسمانی

دوصد معشوقهء حوانما داشت

شده یک داستان سینمایی

هزاران عاشقِ آدم نما داشت

بلایی آسمانی،گشته نازل

پلشتی مدرک آی دکترا داشت

قلم پرسید از وضع (طریقت)

ورق می خود وُبانگِ ربّنا داشت*

تاریخ (تقویم تیرداد: 1403 )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

برآستان جانان : (طریقت ) بدون شرح

۩۩☫برآستان جانان : (طریقت ) بدون شرح ۩۩۩

بدون شرح-خاص . .

آتاترک مبلغان مذهبی را احضار کرد و گفت، کشاورزان برای ما گندم و برنج و... کشت می کنند دامداران گوشت و لبنیات خیاطان لباس و کفاشان، کفش، شما چه تولیدی دارید
روحانیان(آخوندها) گفتند: ما برای شما و مردم دعا می کنیم، آتاترک آنها را به یک سفر دریایی با کشتی مهمان کرد و به یکی از ملوان ها سفارش کرد که تا از ساحل فاصله گرفتند کشتی را سوراخ کند، و او نیز چنین کرد وسط دریا وقتی آقایان کشتی را سوراخ شده دیدند بر سر خود زدند که ای داد الان خواهیم مرد، آتاترک به آنها گفت شما دعا کنید، گفتند دعا فایده ندارد باید آبها را از کشتی خارج کنیم و به سرعت به ساحل برگردیم، آتاترک دستور داد تا سطل ها را به دست آقایان دادند و بی وقفه آب را از کشتی بیرون رانده و با سرعت و قبل از غرق شدن کشتی به ساحل بر گشتند و از فرط خستگی همه به گوشه ای افتادند.... آتاترک رو کرد به آنها و گفت حالا فهمیدید که ما به دعا کن نیازی نداریم باید کار کنید، حالا حکایت ماست چون حضرات(وعاظ، مداح، منبری، حاکم،پاسدار، طلبه، روضه خوان،رهبر ،شورای نگهبان، شورای مصلحت حفظ نظام، اطلاعات، امنیت میلی،صدا و سیما، بی دادگاه ها ، دادگاه ضد انقلاب ،امام جمعه ،امام جماعت ، امام شمبه ، استاد اخلاق ، امام دمبه، مرجع تقلید ، صاحب رساله، مسائل شرعی ، احکام اسلامی ، حوزه و دانشگاه ، حوزه و زایشگاه ،مسائل شرعی پایین تنه، حراست فلان و بهمان ، ترویج اسلام، تبلیغ دین وآئین ، توسعه علوم دینی ، صدور انقلاب ، ایجاد انجمن های ،سرکوب اختلاس ، اختشاش ، احزاب اسلامی بین المللی ، احزاب داخلی و هزاران کوفت و زهر مار دیگر که بهتر می دانید .) حال کار و زحمت ندارند در گوشه ای بدور از جماعت و کرونا...نشستند از بیت المال حقوق میگیرند و انواع دعاها را تجویز میکنند....

ح.(طریقت)

۩۩۩۩☫اشعار(طریقت )مثنوی ☫۩۩۩۩

ای نگاهت نخی از مخمل وُ از ابــریشم
روز وُ شب باکه بگویم به تو می اندیشم

به تو آری ، به (طُ)یعنی به همان منظر دور
به همان یار صمیمی ، به همان شوقِ بلور

به همان سایهء ، مهتاب که ، افتاده در آب
که سراغش ز غزلهای پُر از باده شراب

به همان زل زدن از فاصله دور به عشق
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به عشق

بــه تبــسم ، به تــکلم ، به دلآرایــی یار
به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی یار

به نفس های تو در سایه سنگین عدم
به سخنهای تو با لهجه شیرین عدم

شبحی چند شبی آفت جانم شده است
اول اســم کسی وِرِد زبـــانم شده است

لالــم انگار کسی در پی اِنـــکار منست
یک نفر کاملِ ، کامل ، پِــی دیدار منست

یک نفس ساده ، چنان ساده که از سادگی اش
می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش

آه ای خواب گران سنگ سبکبار شده
بر سرِ روح من افـــتاده وُ آوار شده

شاعر انگار کسی در پی انکار منست
یک نفر مثل خودم ، تشنه دیدار منست

یک بغل سبز ، چنان سبز که از سرسبزی
می توان پل زد از احساس شکوفا بعضی

رعشه ای چند شبی آفت جانم شده است
آخر اسم کسی ورد زبانم شده است

آی بی رنگ تر از آینه تقدیــر تــوئی
راستی آن شبح هر شبه تدبیر تــوئی؟

اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو و آینه دردست یکیست؟

حتم دارم که تویی آن شبح آن آینه
عاشقی جُرم قشنگیست درآن آینه

آری آن سایه که شب آفت جانم شده است
آن تمنّـا که همه ورد زبانم شده است

اینک از پشت دل آینه پیدا شده است
دل تماشاگه این راز هویدا شده است

آن تمنّــای(طریقت) همه دلخواه تویی
عشق من شاعر اَشعار شبانگاه تویی

شمع و پروانه منم مست میخانه منم ،

رسوای زمانه منم دیوانه منم ،

رسوای زمانه منم دیوانه منم ،

یار پیمانه منم از خود بیگانه منم ،

رسوای زمانه منم دیوانه منم ،

چون باد صبا دربه درم با عشق وجنون هم سفرم ،

شمع شب بی سحرم از خود نبود خبرم ،

رسوای زمانه منم دیوانه منم ،

تو ای خدای منم شونو نوای منم ،

زمین و آسمان تو می لرزد به زیر پای من ،

مه و ستارگان تو می گرید به ناله های من ،

رسوای زمانه منم دیوانه منم ، رسوای زمانه منم دیوانه منم ،

وای از این شیدا دل من مست بی پروا دل من ،

سرمایه سودا دل من رسوا دل من شیدا دل من ،

ناله ی تنها دل من شام بی فردا دل من ،

مجنون هر صحرا دل من رسوا دل من شیدا دل من

۩۩۩☫ نام(طریقت)انجمن خلدستان /عاقل ها قلم خورد+ اشعار☫۩۩۩

عاشقانه

سهم ملائک در اَزل وقتی به هم خورد
ابلیس سرگرم عبادت بــود، کـــم خورد

جمـع خـلایـق تا اَبـد در انتــظارند
آخوند آمد در حکومت: جام جم خورد

در خـاطرات مـــادرم حــــوا سرشته
خورشید را با گیسوانی پیچ وُخم خورد

حوا بـه سیب، آدم زِ انگور: آفــریدند
مخلوق هم، جبریل غم، شیطان قسم خورد

خوانسار من: از انگبین اصفهان است
شیرازِ حافظ گندم از : باغِ اِرم خورد

وقتی رئیس انجمن برنامه را گفت:
آنگه میانِ شاعران نامم رقم خورد

نامِ(طریقت) در درون شـــعر آمد
اسمم سپس از جمع عاقل ها قلم خورد

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ
۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩#✍ محمد مهدی #طریقت

ادامه مطلب

ادامه نوشته

بنی آدم اعضای یک پیکرند ( خلدستان طریقت) برآستان سعدی (اردی بعشق) 1403

۩۩۩ ☫ بر آستان جانان (تذکره ) سعدی :اردی بعشق☫ ۩۩۩

ما گدایان خیل سلطانیم

شهربند هوای جانانیم

بنده را نام خویشتن نبود

هر چه ما را لقب دهند آنیم

گر برانند و گر ببخشایند

ره به جای دگر نمی‌دانیم

چون دلارام می‌زند شمشیر

سر ببازیم و رخ نگردانیم

دوستان در هوای صحبت یار

زر فشانند و ما سر افشانیم

مر خداوند عقل و دانش را

عیب ما گو مکن که نادانیم

هر گلی نو که در جهان آید

ما به عشقش هزاردستانیم

تنگ چشمان نظر به میوه کنند

ما تماشاکنان بستانیم

تو به سیمای شخص می‌نگری

ما در آثار صنع حیرانیم

هر چه گفتیم جز حکایت دوست

در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی وجود صحبت یار

همه عالم به هیچ نستانیم

****

گذار آرد مه من گاهگاه از اشتباه اینجا

فدای اشتباهی کآرد او را گاهگاه اینجا

مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب

فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا

کله جا ماندش این جا و نیامد دیگرش از پی

نیاید فی المثل آری گرش افتد کلاه اینجا

نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن

چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجاو گاه اینجا

هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش

نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا

توئی آن نوسفر سالک که هر شب شاهد توفیق

چراغت پیش پا دارد که راه اینجا و چاه اینجا

بیا کز دادخواهی آن دل نازک نرنجانم

کدورت را فرامش کرده با آئینه آه اینجا

سفر مپسند هرگز شهریار از مکتب حافظ

که سیر معنوی اینجا و کنج خانقاه اینجا

ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید

هزار سال پس از مرگ وی گرش بویی

یکم اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ العجل

ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید

هزار سال پس از مرگ وی گرش بویی

یکم اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ اَجل

ابومحمّد مُشرف‌الدین مُصلِح بن عبدالله بن مشرّف مشهور به سعدی شیرازی گرامی باد

ادامه نوشته

پیشکش=اهل : (طریقت) 1403 بوسه رم، ازآن

۩۩۩ ☫ پیشکش=اهل : (طریقت) 1403☫ ۩۩۩

بانوی غزل ساز من آواز بهارست
من سازم وُ مطرب تو همان باز بهارست
این کهنه ردیف آمده در انجمن عشق
در پرده ی موسیقی شهناز بهارست
اِسپندبهاریست بر این تار غزل ساز
در حسرت مضراب تو طنّاز بهارست
عهدی شده مابین من و جلوه ی دیدار
در معجزه ی خواجه ی شیراز بهارست
از زمزمه ی شعر تو در پنجه ی گیتی
چون رقص دل انگیز تو غمّاز بهار
تعبیر پر از وسوسه ی چشم تو تاعرش
در شعله ی این وسوسه دمساز بهارست
من اهلِ(طریقت) شده ام پیشکشت باد
از دفتر شعری که شد آغاز بهارست

تاریخ (بوسه 1403 )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته