خلدستان (دفتر خاطرات ) اشعارِ طریقت (پیرِمغان)

۩۩۩☫ اشعار/آقای(طریقت) بخدا چائتان از دهن افتاد ۩۩۩

در انجمنِ شعر مسیرش به من افتاد
ناخــواسته در تیـر رَس انـجمن افتاد

در تیر رس من گره انداخت به ابرو
آهسته کمان وُ سپرم از سخن افتاد

بی دغدغه ، وُ هیچ نبردی شدم آرام
در دام دو اَبـرو وُ دو شمشیر زن افتاد

می‌خواستم از او بگریزم ، ولی افسوس
این کهنه رکاب از نفس از تاختن افتاد

لرزید دلم مثل همان روز که چشمم
در کشور بیگانه به یک هموطن افتاد

درگیر خیالات شدم راهزنــی گفت:
آقای(طریقت)بخدا چائتان از دهن افتاد

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

جلوه ی روی نکوی تو عیانست هنوز

دیده بر چهرۀ ماهت نگرانست هنوز

هر کجا پای نهادم اثر عشق تو بود

جلوه‌گر روی تو در ملک جهانست هنوز

پرده‌دار حرم وصل تو بودم همه عمر

لیک رخسار نکوی تو نهانست هنوز

ذره‌ای نیست که از مهر تو باشد خالی

در دل ذره فروغ تو عیانست هنوز

کعبه و قبلۀ آمال دل و جان منی

عرش دل مسکنت ای مونس جانست هنوز

مرغ شیدای دلم محو گل روی تو شد

همه شب تا به سحر، نعره زنانست هنوز

هر که در کوی خرابات گذارد گامی

مست و بیخود ز می رطل گرانست هنوز

محو و فانی بنگر شاعـرِ (خُلدستان ) را

پاکبازِ حرم پیر مغانست هنوز

۩۩۩ ☫ گذرکردم دراشعارطریقت ☫۩۩۩

وفا را زور و بازوئی نمانده
به عالم از صفا بوئی نمانده

جهان طرح جفا بگشوده یعنی
دگر از خُلق ها خوئی نمانده

چوآتش سوخت بستان قِدم را
که از خاکسترش سوئی نمانده

فقط موئی به مو آویخت جانم
ابَد را تا اَزل موئی نمانده

اَجل می تاخت اَندر نسل آدم
زاخلاق حسن خوئی نمانده

گذر کردم در اشعار (طریقت)
جگر می خورد دلجوئی نمانده

۩۩☫قیمت(عمده)تکی☫۩۩۩

🔹زنی شوهرش فوت کرد. او دختری زیبا از شوهر داشت و در سن ازدواج، بسیاری از جوانان راغب ازدواج با دختر زیبا بودند، ولی مادر، شیر بهایی هنگفت به مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان شرط کرده بود و بر شرطش اصرار داشت😁

🔸جوانی خوش سیما نیز عاشق دختر شده بود ،ولی ۲۰ میلیون بیشتر نداشت. پدرش را مطلّع نمود. پدر گفت:
پولی را که داری بیاور تا برویم خواستگاری. جوان گفت : اما پدر، مادرِ دختر ۱۵۰ میلیون شرط کرده! پدرگفت : می رویم و می‌بینی چگونه می شود😏
🔹پدر و پسر جهت خواستگاری نزد مادر رفتند. پدرِ پسر به مادر دختر گفت:
پسرم عاشق دختر شماست و این ۱۰ میلیون هم برای شیربها!
مادر گفت : ولی من ۱۵۰ میلیون شرط گذاشتم!🙄
🔸پدر گفت: صحبتم را قطع نکن و این هم ۱۰ میلیون دیگر تقدیم به تو جهت ازدواج با من😍
مادر عروس لبخندی زد و گفت: علی برکت الله☺️

🔹جوانان شهر اعتراض کردند و گفتند: شرط این گونه نبود؟😟
مادر عروس گفت: قیمت تکی با عمده فرق می کنه!!😉



🔺سازمان مدیریت ازدواج آسان😂


عشقـم، نفسـم، زنــدگی ام، دلبـــرِ نازم
خـالی شده از عشقـم و ســرشارِ نیازم

در سینه ی شب آه وغم‌ وشکوه بریزد
از تار و دف و نالـه ی پُرسوز و گـدازم

در کــوچـه ی پُـر پیـچ درونـم بزند نق
با کــودک دل ای گـلِ نازم چــه بسازم

خــاتـونِ شکـوفا شــده ی گــونه اناری
شد بافـه ی گیسوی تــو یلــدای درازم

با آنکه هـوس در دل مـن جــای ندارد
گلخـنده ات آخـر بکنـد وســوسه بازم

دلشوره ام از بُعد گـذرگاهِ خمیده ست
چون جنگل چالوسی ومن پیچ هـرازم

اشعار (طریقت)غزلم منبع شهد است
پیــوسته بـرآنـــم کـــه لبـت را بنـوازم


ح.(طریقت)

خُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩

محمد مهدی طریقت۩

افسوس که این مزرعه را آب گرفته؛
دهقان مصیبت زده را خواب گرفته!

خون دل ما رنگ می ناب گرفته؛
وز سوزش تب، پیکرمان تاب گرفته!

رخسار هنر گونه مهتاب گرفته؛
چشمان خرد پرده ز خوناب گرفته!!

و به قول حضرت حافظ:

شرممان باد ز پشمینه آلوده خویش؛
گر بدین فضل و هنر نام کرامات بریم

پیش از این ها حال دیگر داشتیم هرچه می گفتند باور داشتیم

مابه شعری ساده عادت داشتیم پیشه در گنج قناعت داشتیم

حاکمان زهر هلاهل خورده اند مِهرورزان مُهر باطل خـورده اند

باز بحثِ آهنِ تفتیده است برعقیل آن مرتضی خندیده است

کوازآن حرفی کزآهن مانده است شمع بیت المال روشن مانده است

با خودم گفتم تو شاعر نیستی آگـــــه از سرّ جواهر نیستی

غرق دریای حکومت نیستی شیعه وُ مولای اُمت نیستی

عین کفری ایستاده بر نماز ابن مُلجم ها فراوانند باز

خواستم شعری بگویم دیر شد واژه هایم طعمه ی تکفیر شد

قصه از نا گفته بسیار است باز دردهـــا خروار خروار است باز

دستهارا باز در شبـهای سرد ها کنید ای کودکان دوره گَرد

مژدگانی ای خیابان خواب ها می رسد ته مانده ی بشقاب ها

سر به لاک خویش بردیم ای دقیق نان به نرخ روز خوردیم ای دریغ

قصّه های خوب رفت از یادمان بی خبر ماندیم از بنیادمان

صحبت از عدل و عدالت دربه در شد سخنرانی جوابت دربه در

گفته ام من دردها را بارها خسته ام من خسته از تکرارها

من به در گفتم (طریقت) بشنود این شریعت را حقیقت بشنود

ح. (طریقت)

حمید محمد مهدی طریقت

(دفتر: خلدستان )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته