اشعار(طریقت)بداهه :بدیع = نو تازه _ شام نمازِ شبت
![]()
۩۩۩☫اشعار(طریقت)بداهه :بدیع = نو تازه ☫۩۩۩
*
دل به دست آر و مباش از پی آزار هنوز
تیشهی جور مزن بر بن دیوار هنوز
نبرد صرفه ز آزار کسان در همه عمر
هرکه چون بدکنش افتد پی آزار هنوز
هرکس از دیدهی عبرت به جهان کرد نگاه
گنجی اندوخت ز پند از همه کردار هنوز
ناکس آن است که خواهد بدی روز کسان
یا نخواهد که گشاید گره از کار هنوز
بشنو این پند و گهروار کن آویزهی گوش
دیده بردوز چو من از در شهوار هنوز
تا تو را زر بوَد از رنجبران رنج بنه
تا تو را زور بود باش مددکار هنوز
با( طریقت) سپر ای رهرو پاکیزه سرشت
که نجستهست ز اقبال خود ادبار هنوز
***
آقای دولت! بازنشسته صدقه بگیر دولت نیست که چند تا رب گوجه، روغن و برنج هندی دستش بدهند به اسم « کمک خرجی - کمک جبرانی» یا هر اسم دیگر! او می گوید : من سال ها تو یک بنگاه اقتصادی سرمایه گذاری کرده ام برای امروز، همین! چطور موقع حق بیمه گرفتن قانون به تمام و کمال اجرا می شد، حالا که نوبت پس دادن است، بند و تبصره های خلق شده! می آورید! لطفا به بند و تبصره های بودجه ١۴٠١ رجوع کنید. در فصل هزینه ها، پرداخت بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی تصویب شده است. چرا نمی دهید؟ این حق الناس است! حق دولت نیست.
آقای دولت! شما که در اول کارتان در اوج کرونا برای بررسی بود و نبود دارو به داروخانه نزدیک دفتر رسمی یتان در میدان پاستور رفتید، قدم رنجه کنید از یک داروخانه مثلا سیزده آبان سرزده واقعا سرزده! بازدید کنید و به چشم خود وضعیت مردم و بخصوص بازنشسته ها را ببینید؛ چگونه برای یک قلم دارو، آنهم اگر پیدا شود، چه می کشند. چه تعداد بازنشسته تأمین اجتماعی با این دریافتی ها حتی نمی توانند داروهایی که در این سن و سال از کار افتادگی، نفس آن ها را بالا پایین کند، بخرند. بیمه ها هم که هزینه این داروها را نمی دهند. من قول روزنامه نگاری! قول شرف! می دهم تمام صفحه اول روزنامه را به عکس و خبر این بازدید شما اختصاص بدهم.
آقای دولت !
قانون برای زنده هاست، مرده که نفعی از قانون نمی برد. نگذارید و نمی گذاریم : قانون گریزی سنت شود!
چون زخم ترک خورده وُ با زهر کبودیم
چشمیم وُ تماشاگر رقصیدن عودیم
می رقصد وُ در هر قدمش لاله وُ نسرین
ما سنگ تر از قبل بسی در تَـهِ رودیم
ما غـیرتمان بسته به این است گوئیم
از شعله برانگیخته خاکستر دودیم
تن رعشه گرفتیم که با غیر نشسته ست
از همّـتمان بود، که گفتند: حسودیم
در گلشن ما چنگ نوازند که تاریم
تاریخ نوشته است بسی تار که پودیم
آئین پریشانی ما دیر به دیر است
شادی صفتانیم به لبخند که زودیم
بر عرش اگر رستن قندیل فراز است
در فــرش همانیم، فرازیم و فرودیم
یک روز میاید و بماند که چه دیر است
روزی که نفهمد که چه گفتیم و که بودیم
اشعارِ(طریقت) که بداهه است دراینجا
اشعارِ بدیع است ز تو تازه سرودیم
حمید ↘
محمد مهدی طریقت
۩خــُلدستان طریقت (بدیع=نو،تازه )۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم


۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩