خلدستان : عصر آخرالزمان، عصر دجال، => وارونگی واژگونی حق و حقیقت،(محمّد مهدی طریقت)

۩۩۩ ☫چشم کیستی ( طریقت) اشعار چشم ۩۩۩

الرَحْمـטּ ِ الرَحـِيمـْ ◊

وَ إِטּ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ


بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا


سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُوטּَ إِنَّهُ لَمَجْنُوטּٌ
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ"

هرگاه آدمی هوسِ گندگی کند

با آمدن درون جهان زندگی کند

گر «عشق »مقصد است،لذا در همین مسیر

فرزانه وار حکم برازندگی کند ...

یک رود و صد مسیر، همین رودخانه هاست
با عشق خو بگیر! همین رود خانه هاست
با گریه سر به سنگ بزن در تمام راه
ای رود سربه زیر! همین رودخانه هاست
تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار
دریاست یا کویر؟ همین رود خانه هاست
برگِرد خویش پیله‌تنیدم به صد امید
این «رنج» دلپذیر همین رود خانه هاست
پرواز در حصار، فروبسته حیات
آزاد یا اسیر، همین رودخانه هاست
چون زخم، لب گشوده وُ چون شمع سوخته
«لبخند» ناگریز، همین رود خانه هاست
دلخوش به جمع‌کردن یک مشت «آرزو»
از «شادیِ» حقیر همین رودخانه هاست
با «نغمه» سر به خانه دلگیر «دَم» زدن
گاهی اگر چه دیر، همین رود خانه هاست
لبخند وُ اشک، شادی وُ غم، رنج وُ آرزو
از ما به دل مگیر، همین رودخانه هاست

وقتی معلّم مسئله را طرح کرد و در انتها به اینجا رسید که پیدا کنید پرتقال فروش را؟ دانش آموزان دریافتند: پرتقال‌ها ناف دارند، ذرت‌ها دندان دارند و پسته‌ها دهان دارند، بعید نیست که از ما خیلی آدم‌تر باشند.تازه من هندوانه‌هایی را میشناسم که بیشتر از ما تُخم دارند.
گیلاس‌هایی را دیدم که کمتر از آدمی کِرم دارند.فندُقی را دیدم که مغزش از خیلی از انسان‌ها بیشتر است.‌ نارگیلی دیدم که پشم دارد و پشمش از دست انسان‌ها ریخته.گلابی‌هایی را دیدم که بدون عمل، باسن ِ زیبایی دارند.میوه‌ای میشناسم که بدون آرایش، هلوست.
موزی میشناسم که لباسش مارک‌دار است، به شهین اول معروف است ، اما نارنگی شهین دوم است چون پوستش زود کَنده می شود .دیروز یک "کلم ِ قُمری" خریدم و دیدم که برعکس ِ خیلی از آدم‌ها ریشه دارد.
برعکس، آدم هایی را میشناسم که انگار "تره‌بار" هستند، زنان و مردان این روزها «ماست» در دهانشان مایه کرده اند ،مثلاً دور و بر ما سیب‌زمینی کم نیست. وقتی مسلسل از روی پشت بام مغز سر را نشانه می گیرد ، حکومت به مزاج حاکمان شیرین می شود ،جماعتی روان‌آزرده که مثل فلفل، تند هستند. مسئولینی را دیدم که از هندوانه پوست کلفت‌ترند، .
دیروز یکی را دیدم انگار سیر بود. آنقدر سیر بود که خودش را از پُل پرت کرد.
پدران ِ زحمت کشی را میشناسم که مثل بعضی پرتقال‌ها خونی هستند... و ملتی را میشناسم که آنها را برگ چغندر فرض میکنند.
بیخود نیست که پادشاهان می‌گویند: ملت کیلو چند؟؟ اصلاً خروار خروار هم با کرونا یا هر چیز دیگر بمیرند کَکِشان هم نمی گزد
پادشاهانی که مثل بادمجان، تاج بر سر ِ خود میگذارند، ولی نمیدانند که تخمی هستند.

و ما شاعران، توت‌فرنگی‌هایی هستیم که زبان ِ سُرخمان، سرِ سبزمان را به باد خواهد داد ...

در کویری خشکم امّا ساحلی بارانی‌ام
ظاهری آرام دارد شاعــری طوفانی‌ام
مثلِ شمشیر از وجودم دست وُ پا گم می‌کند
در رژیمِ دست‌های حاکمــان زندانی‌ام
بسکه دنبالِ تو گشتم شُهر‌ه‌ی عالم شدم
سربلندم کرده خوش‌بختانه سرگردانی‌ام
می‌زنم لب‌خند بر چشمانِ اشک‌آلودِ شمع
هر که باشد باخبر از نغمه ی پنهانی‌ام
هیچ دانایی فریبِ چشم‌هایم را نخورد

عاقبت کاری به دست‌م می‌دهد دانا ئی‌ام

ادامه نوشته

خــُلدستان طریقت ( #شاعرانه (حقیقت : ادبیات فارسی +محمّد مهدی طریقت

۩۩۩ ☫ای(طریقت)عاشق رندیم و مست می پرست ☫ ۩۩۩

در مسیرِ انجمن شعر وُ غزل چون گوهر ست
سینه ی هر شاعری گنجـینه یِ پیغمبر ست
جمله یِ آیات حق تفسیر می گردد به نظم
این همان رسمِ سعادت با نگاهی دیگر ست
محورِ هر خوبروئی دانش و تدبیر اوست
بر بلندایِ ادب ، هر بیتِ شاعر زیور ست
هر کتابی چون مُـزّین می شود با نظمِ خوب
گوئیا احساسِ شاعر از کلامِ داور ست
شعرِ شاعر جملگی آئینه ی افکار اوست
چون وصیت نامه ای از محتوای باور ست
شامِ شعری را سحر کردیم با شعر وُ غزل
شاعرِ شعرِ(طریقت) را حقیقت ، یاور ست

۩#خــُلدستان طریقت ( #شاعرانه (حقیقت : ادبیات فارسی )۩# محمد مهدی طریقت

خــُلدستان طریقت(غزل+ شاعرانه +ادبیات فارسی )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم


****

کسوتِ تزویر بر دوشِ جهان انداختیم

نورِ عشقی در دلِ پیر و جوان انداختیم

عالمی خوشتر نبود از عالمِ دیوانگی

از جنونِ عشق شوری در جوان انداختیم

منقلب احوال بودیم از غم و هجران و داغ

انقلابی در دلِ شوریدگان انداختیم

همچو منصور از دل و جان ما اناالحق می زنیم

پیر و برنا را به عالم، در گمان انداختیم

ای (طریقت)عاشقِ رندیم و مست می پرست

سر به خاکِ مقدمِ پیرِ مغان انداختیم

“حکایت کراوات”

گشت شب در نیمه شب مردی کراواتی گرفت
گفت: قربان این کراوات من است افسار نیست!

گفت : می باید تو را با خود به آگاهی برم
گفت: آگاهی سرایِ مردم هشیار نیست!

گفت: نرم افزار غرب افکنده ای بر گردنت
گفت: غربی تر ز رختِ رزمی سرکار نیست!

گفت: این نقش صلیبی هاست در مشرق زمین
گفت: این مارک مسلمانان آن عهد است از کفّار نیست!

گفت: تا کی می زنی بر سینه سنگ اجنبی
گفت: این میراث زرتشت است و از اعراب میگوخوار نیست!

گفت: کمتر در نما قُمپُز تو از عصر حجر
گفت: این طرح مهاجر های ایران، پیک استعمار نیست!

گفت: یعنی عامل بیگانه و فسق و قرو اطوار نیست؟
گفت: سنگین تر از آن در قوطی عطار نیست!

گفت: جداً عضو ام.پی.تی و اف.بی.آی و ام.آی.آر نیست؟!
گفت: مظنون طبق تحقیقات مشکل دار نیست!

گفت: آیا آرمِ آدم های شاه ِخائن ودربار نیست؟
گفت: فرقی بین شاه و سایر اقشار نیست!

گفت: آیا در جهان پوشیدن آن عار نیست
گفت: جز در مامِ میهن حال و روزش زار نیست!

گفت: آیا جانشین چفیه و دستار نیست؟
گفت: حتی همنشین خرقه و زُنّار نیست!

گفت: پس امشب بخشکی شانس با ما یار نیست!
گفت: آویزی از این ارزنده تر بر گردن احرار نیست!

گفت: با آن شیک و خوش تیپ و مرتب می شوم؟
گفت: بردار و بزن البته قابل دار نیست!

۩۩☫اشعار(طریقت)نه همین است که گویند: ۩۩

دانشمندان می‌گویند با استفاده از تکنیک‌های زیست‌شناسی مصنوعی توانسته‌اند طول عمر گونه‌ای از مخمرها را تا ۸۰ درصد افزایش دهند: امری که می‌تواند کلید تحقیقات برای افزایش طول عمر انسان باشد.این گروه از محققان در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگوی آمریکا با دستکاری در دو تنظیم‌کننده فعالیت ژن در گونه‌ای از مخمر به نام «ساکارومایسس سرویزیه» (Saccharomyces cerevisiae) که با آن آبجو و شراب درست می‌شود، توانسته‌اند روند پیری سلول‌ها را معکوس کنند.

پیر شدن سلولی در واقع در دو حالت رخ می‌دهد: وقتی که دی‌ان‌ای سلول‌ها شروع به از دست دادن پایداری خود می‌کنند، و زمانی که میتوکندری (ساختاری که انرژی سلول را تامین می‌کند) رو به زوال می‌رود.دانشمندان توانستند با استفاده از چیزی که به عنوان نوسانگر ژنتیکی شناخته می‌شود به سلول‌ها فرمان بدهند که اگر در یکی از این دو جهت بیش از حد پیش رفتند، روند خود را معکوس کنند. با این روش طول عمر مخمر تا ۸۰ درصد طولانی‌تر شد که یک رکورد جهانی جدید در زیست‌شناسی به شمار می‌رود.

پیشتر دانشمندان پی برده بودند که اصلاح یک ژن به نام «Age-1» در نوعی کرم به نام الگان‌ها عمر آن‌ها را تا ۶۰ درصد افزایش می‌دهد. محققان می‌گویند مکانیزم‌های بقا در بسیاری از گونه‌های جانوری، شامل انسان، شبیه هم عمل می‌کنند. امری که راه را برای انجام آزمایشات ژنوم در حیوانات و تغییرات ژنتیکی آن‌ها به منظور افزایش طول عمر انسان باز می‌کند.

نان هائو، محقق در موسسه زیست‌شناسی مصنوعی کالیفرنیا و نویسنده اصلی این مطالعه، در این باره می‌گوید: «ما سعی می‌کنیم که اگر این روش جواب داد، همین کار را در سلول‌های حیوانات زنده مانند موش‌ها انجام دهیم.»

ژاک مونود، برنده جایزه نوبل پزشکی که اولین کلیدهای تنظیم ژن در باکتری‌ها را کشف کرد، در این باره گفته بود «آنچه برای یک باکتری معتبر است، برای یک فیل نیز معتبر است.»

این در شرایطی است که فرایند پیر شدن سلول‌های انسان و مدارهایی که ژن‌ها را در انسان تنظیم می‌کنند به مراتب پیچیده‌تر هستند. با این حال دانشمندان می‌گویند تمام سلول‌های روی زمین دارای ۲۰ اسید آمینه و چهار اسید نوکلئیک هستند. در نتیجه به گفته جوردی گارسیا اوجالو محقق دانشگاه پومپئو فابرا بارسلونا «آنچه از این سلول‌ها یاد می‌گیریم می‌تواند برای جستجوی روش‌های افزایش عمر در انسان‌ها نیز مفید باشد.»

کارلوس لوپز اوتین، محقق در دانشگاه اویدو، می‌گوید روند معکوس کردن پیری و بهبود سلامت در انسان‌ها «به نظر می‌رسد هدف معقول‌تر و مقرون به صرفه‌تر از رویاهای غیرمحتمل جاودانگی باشد.»

اصلاح ژن‌ در انسان‌ها در مقطع زمانی کنونی به منظور جلوگیری از پیری سلول‌ها امری حساس به شمار می‌رود چرا که در صورت کوچکترین اشتباه می‌تواند آسیب‌هایی جدی از جمله تومورهای بدخیم در پی داشته باشد.

دانشمندان این تحقیق می‌گویند قصد دارند در آینده مدارهای ژنتیکی تنظیم‌کننده پیری را در انواع مختلف سلول‌های انسانی شناسایی کنند و استراتژی مهندسی کشف‌شده را برای اصلاح و کاهش سرعت پیری در آن‌ها به کار ببرند.

در مسیرِ انجمن شعر وُ غزل چون گوهر ست
سینه ی هر شاعری گنجـینه یِ پیغمبر ست
جمله یِ آیات حق تفسیر می گردد به نظم
این همان رسمِ سعادت با نگاهی دیگر ست
محورِ هر خوبروئی دانش و تدبیر اوست
بر بلندایِ ادب ، هر بیتِ شاعر زیور ست
هر کتابی چون مُـزّین می شود با نظمِ خوب
گوئیا احساسِ شاعر از کلامِ داور ست
شعرِ شاعر جملگی آئینه ی افکار اوست
چون وصیت نامه ای از محتوای باور ست
شامِ شعری را سحر کردیم با شعر وُ غزل
شاعرِ شعرِ(طریقت) را حقیقت ، یاور ست

۩#خــُلدستان طریقت ( #شاعرانه (حقیقت : ادبیات فارسی )۩# محمد مهدی طریقت

خــُلدستان طریقت(غزل+ شاعرانه +ادبیات فارسی )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم



****

ادامه نوشته

عصر آخرالزمان، عصر دجال، عصر وارونگی و واژگونی حق و حقیقت،(محمّد مهدی طریقت)

مستند داستان آفرینش

نام مستند : داستان آفرینش جهان ( The story of the creation of the world )


ناپرهیزی: از‌ پنیر و مرغ و ماهی طنز شد
سیرخوردن از ریا باشیخ واهی طنز شد

آن چنان دور از خِرَد باشد که در قرن اتم
حق بجانب با رِدای کذب گاهی طنز شد

در پگاهِ صبح دیگر تیر بارانش کنند
هر که افشا می کند از دادخواهی طنز شد

مظهرِ تاریکی از‌‌ ضرب المثل خواهی‌ هنوز
این زغال از رو‌ سفیدی چون سیاهی طنز شد

می‌‌ دهد فرمانِ قتلِ معترض ها را ولی
روی منبر اعتراف از بی گناهی طنز شد

آن که با زهد و ریا لم داده بر جایِ خدا
در خیال خامِ خود کاری الهی طنز شد

ماجرا پایان ندارد مصلحت باقی هنوز
تااَبد بیزارم از شیخی که شاهی طنزشد

حضرت زهرا(علیها السلام) و فلسفه هاى مختلف:

قالت فاطمة الزهراء(علیها السلام): ابتدع الاشیاء لا من شىء کان قبلها، و انشأها بلا احتذاء امثلة امتثلها:[1] اشیاء را ابداع کرد نه از چیزى که قبلاً وجود داشته باشد و بدون شکل هایى که از روى آن ها شکل بردارى کند.

نیچه فیلسوف آلمانی می گوید:

جامعه لیبرال در تاریخ خود به جایی می رسد که از نرمی بیمارگونه و شکنندگی بیش از حد با جدیت و صداقت تمام جانب آسیب رسانندگان خویش، یعنی قاتلان و تبهکاران را می گیرد، آنگاه مجازات در نظرش بی رحمی و بی انصافی می آید! و بیگمان تصور کیفر دادن او را می رنجاند و می ترساند! آیا بی خطر کردنش کافی نیست! کیفر دیگر برای چه؟ کیفر دادن کار هولناکی است!




ادامه نوشته