۩۩۩ ☫ برآستان جانان زخانقاه به میخانه می رود (حافظ) غزل، ☫ ۩۩۩

صبا به تهنیت پیر می‌فروش آمد

که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای

درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنور لاله چنان بـــر فروخت باد بهار

که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش

که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد

ز فکر تفرقه باز آن تا شوی مجموع

به حکم آنکه جو شد اهرمن، سروش آمد

ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد

چه گوش کرد که باده زبان خموش آمد

چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس

سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد

زخانقاه به میخانه می‌رود حافظ

مگر زمستی زهد ریا به هوش آمد

۩۩۩ ☫ ما نظر کرده عشقیم (طریقت) خطبه اول (شفارش می کنم شمارانافرمانی کنید ☫۩۩۩

تشنگان را همگی ورطه به دریا زده ایم
جلوه در جلوه به اکسیر تمنا زده ایم

عطر سرزندگی باد صبا گشته نسیم
بامدادی که زِ انفاس مسیحا زده ایم

دیده واکن که غزل از سر مژگان تو بود
پرده بگشای همه کفر به حاشا زده ایم

عرصه تنگست نکیسا به کلیسا نگران
تا به سر منزل مقصود تولی' زده ایم

سر پیمان بلی' قول تن و جان دادیم
سببی شد که فلانی سر سودا زده ایم

ما از این بادیه رفتیم به بــالای جنون
تا خـدا بار دگر با تو به صحرا زده ایم

هر که لبریز کنون گشته بگو بسم الله
شاید این مرحله بر دامن لیلا زده ایم

ما نظرکرده عشقیم(طریقت) به خدا
شور دلدادگی از بهر !سُهـیــلا زده ایم

فرق خر با روباه؟

روبهی می‌دوید از غم جان

روبه دیگرش بدید چنان

گفت خیرست بازگوی خبر

گفت خرگیر می‌کند سلطان

گفت تو خر نیی چه می‌ترسی

گفت آری ولیک آدمیان

می‌ندانند و فرق می‌نکنند

خر و روباهشان بود یکسان

زان همی ترسم ای برادر من

که چو خر برنهندمان پالان

(انوری ابیوردی)

️ حمید محمد مهدی طریقت