خلدستان طریقت : اربعین 1446=مرداد1403

۩۩۩☫ غزل پیر(طریقت )مسیحایی +غزلیات) ☫۩۩۩

قصه ی بهت من و چشم تماشایی عشق

بخت مجنون من و خنده‌ی لیلایی عشق

سبزی این غزل آمیزه‌ی رنگ من وُ عشق:

زردی روی من و آبی دریایی عشق...

نو بهار تو مگر زرد مرا سبز کند

برگ ریزان من و فصل شکوفایی عشق

دست من باز به خرمای دو چشمت نرسید

دست کوتاه من و قامت افرایی عشق

شعر من منتظر معجزه‌ی شعر شما

غزل پیر (طریقت) چو مسیحایی عشق

۩خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ↘<<<<<<ادمه مطلب

گشته شایســتۀ مقامِ بتول
حضرت حق علی شده مقبول

بهرِ همخوابگی وُ همسریش
هر که آمد نبی نکرده عجول

چونکه او بود دُختِ شاهِ حجاز
وصلت با علی نموده قبول

چون علی بود جسم وُ جانِ نبی
روحِ احکام در فروع وُ اصول

آیه : اِنــما به قرآن بــود
در مدیحِ علی است شأن نزول

نقطۀ زیـــرِ باء بسم الله
از جنابش همی بود منقول

گوهرِ آفرینشِ خاتـــم
مهرِ او بر جهانیان مبذول

جن وُ انس ار کنند توصیفش
تا ابد قدرِ او برود مجهول

تا جهان هست وُ هر چِه هست علی
شده او جانشینبــعدِ رسول

خلقتِ پاکش از نخستین روز
قابلِ همسری وُ کُفوِ بتول

کِلکِ وُ دفتر (طریقت) این ابیات*
بر محمّد وُ آلِ او محصول
🌷

نشسته بود کناری، پیوند پویا

شکسته بال ، قناری ، پیوند پویا

به فکر رفتن از اینجا به جنگلی دیگر

به شاخه های چناری پیوند پویا

دلش گرفت و کمی بعد غزل غزل بارید

به نغمه های سه تاری ،پیوند پویا

یکی میان غزل ها به او قسم می داد

برو نمان برو آری ، پیوند پویا

نوشته بر سر کوچه فرار خواهم کرد

یکی به رنگ فشاری پیوند پویا

زبان به کام گرفت و تمام بغضش خورد

نه وعده و نه قراری ، پیوند پویا

به فکر کوچ و سفر تا به ناکجاآباد

نشسته بود کناری پیوند پویا

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ
۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩#✍ محمد مهدی #طریقت

ادامه مطلب

ادامه نوشته

حکایت (طریقت)روایت شام غریبان  

۩۩۩ ☫ حکایت (طریقت)روایت شام غریبان  ☫۩۩۩

   

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 امشب آتش در نیستانی فتاد    بلبلی اندر گُلستانی فتاد

دردِ بی دردی علاجش آتش است  آتشی اندر دبستانی فتاد  

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

امشب مراسم شام غریبان می گیرند و یادی می کنند از دو طفل مسلم که سرگردانند و ...به یاد کودکان وطنم می افتم میان طبع مادی و نزاع قدرت بین قدرت مان جامعه خود که کودکان را براحتی در فضای مجازی سرگردان کرده است .فضایی که نه دیگر مرز می شناسد و نه ملیت و عقیده و هر کس در پی کار خویش و تولید محتوا بر اساس فکر و عقیده و منافع خویشتن است. فضایی که برای استفاده از آن قبل از هر چیز باید آن را دقیق بشناسی و مزایا و معایب آن را بدانی تا از خطرهای آن در امان بمانی و کودک تحت حمایت و تربیت خانواده دانا به راحتی و بی نظارت جایی در آن ندارد. اما، اینجا برای سود بیشتر چه راحت و آسان برای کودکان مجاز و در اختیار است و به رسم دیرین شیخ ها که همه چیز را در ابتدا تحریم می کنند و سپس خودشان از آن سود کلان می برند بی هیچ توجه به حق و حقوق دیگران رها و آزاد و بی هیچ تلاشی در جهت شناساندن مزایا و معایب آن به طور غیر قانونی مجاز است!!  به کودکان مسلمان می اندیشم که به جبر دیدن خشونت در هر کجا محکومند حتی محصولات نمایشی تولیدی با محتوای مذهبی  و صحنه هایی را می بینند که دیدنش برای یک بزرگ سال نیز دلخراش و تکان دهنده است!!!!!به تماشای تولیدات سینمایی رتبه دار کشورم می نشینم و در تعجب می مانم از این همه نمایش صحنه های پرخاش و نحوه مصرف مواد مخدر و نامهربانی و دروغ و تقلب و انگشت به دهان که نویسنده و کارگردان و تهیه کننده اش به چه منظوری به دقت این  صحنه ها را به تصویر کشیده اند؟صحنه هایی که من بزرگسالال فعال اجتماع تاکنون در هیچ کجا به این صراحت در مقابل چشمم ندیده ام !!!به سریال های تلویزیونی نظری می اندازم که از بودجه های فرهنگی کشور تغذیه می شوند برای سرگرمی و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه و در تعجب می مانم از این همه به تصویر کشیدن پرخاشگری و بدبختی و بیچارگی های عموم مردم در کنار نمایش اوج اشرافیت و گاها به هرکانال و شبکه تلویزیونی که سر می زنم پر است از نوحه و اشک و عزا و ماتم وسیاهی در کنار نمازهای بی حس و حال و فارغ از معنایی که هر روز با بودجه های کلانی که باید برای نسل فردا تولیدات موثر داشته باشد در هر وعده بروی آنتن می روند، با چاشنی بمبارانی از خبرهای اختلاس و تقلب و دروغ و ریاکاری و نابسامانی های عجیب و غریب و ادامه دار؛؛؛ آهای فرزندان مسلم ،،،احساس تنهایی نکنید که اینجا ملتی قرن ها پس از شما خود خواسته کوکان خود را در میان نمایش اوج بدی ها و خشونت و خشم در دنیایی از خبرها و اطلاعات ضد و نقیض سرگردان کرده است.

ح. (طریقت) 

خُلدستان  طریقت ( صفحه   جدید )۩۩  محمد مهدی طریقت ۩

(دوبیتی)شام غریبان

 

اینجا غروب قصه به پایان رسیده بود 

 آرامش نخست به طوفان رسیده بود 

خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا 

تاریکی عجیب به  میدان رسیده بود