برآستان جانان : (فرخی ) یزدی +دکتر محمود سریع القلم

۩۩☫برآستان جانان : (فرخی ) یزدی ۩۩۩

فرخی یزدی 1.jpg

چون عیش و غم زمانه قسمت کردند

ما را غم بیکرانه قسمت کردند

شیخ و شه و شحنه عیش و نوشِ همه را

بردند و برادرانه قسمت کردند

میرزا محمد فرخی یزدی (تاج الشعرا) (۱۲۶۸ خورشیدی – ۲۵ مهر 1318) شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت وی سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان بود. ٨١ سال پیش، برابر با بیست و پنجم مهر ١٣١٨ خورشیدی، میرزا محمد فرخی یزدی، ملقب به تاج الشعرا، شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت، سردبیر روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی در زندان قصر درگذشت. فرخی شاعری را از کودکی آغاز کرد و خود معتقد بود طبع شعرش برخاسته از مطالعه اشعار سعدی است. او از میان شعرای متقدم، بیش از همه از مسعود سعد سلمان متأثر بود. در نوروز سال ١٢٨٧ خورشیدی، به دلیل گفتن شعری در قالب مسمط و در مدح آزادیخواهان یزد، به دستور ضیغم‌الدوله حاکم یزد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند. او در سال ۱۳۰۷ خورشیدی به عنوان نماینده مردم یزد وارد مجلس شورای ملی شد اما با توجه به مخالفت‌هایش با پهلوی اول و خطری که جانش را تهدید می‌کرد از ایران گریخت و به آلمان رفت. فرخی پس از مدتی زندگی در آلمان، به ایران بازگشت اما به بهانه بدهی به یک کاغذفروش به زندان افتاد. او مدتی بعد بنا بر گواهی رئیس زندان بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت در زندان قصر درگذشت. پس از سقوط پهلوی اول، دادستان محاکمه عُمال شهربانی، مرگ فرخی را در اثر تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی اعلام کرد.

هرکه شد خام، به ‌صد شعبده خوابش کردند
هر‌که در ‌خواب نشد ، خانه خرابش کردند

پشت دیوار خری داغ نمودند و به ما
وصفی از طعم دل‌انگیز کبابش کردند

گفته بودند که سازیم وطن همچو بهشت
دوزخی پُر زِ بلایا و عذابش کردند

بازی اهل سیاست که فریبَ‌ست و ریا
خدمت خلق ستمدیده خطابش کردند

اول کار بسی وعدۀ شیرین دادند
آخرش تلخ شد و نقشه بر‌ آبش کردند

آنچه گفتند شود سرکۀ نیکـو و حلال
در نهاخانۀ تـزویـر شـرابـش کردند

ز کـه نالیم که شد غفلت و نادانی ما
آنچه سرمایۀ ایجاد سرابش کردند

لب فروبسته ز دردیم و پشیمانی و غم
گرچه خرسندی و تسلیم حسابش کردند!!

حمید محمد مهدی طریقت جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

(دفتر: خلدستان )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم دکتر محمود سریع القلم

ادامه نوشته

برآستان جانان : (فرخی )  یزدی

۩۩☫برآستان جانان : (فرخی ) یزدی ۩۩۩

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

فرخی یزدی 1.jpg

چون عیش و غم زمانه قسمت کردند

ما را غم بیکرانه قسمت کردند

شیخ و شه و شحنه عیش و نوشِ همه را

بردند و برادرانه قسمت کردند

میرزا محمد فرخی یزدی (تاج الشعرا) (۱۲۶۸ خورشیدی – ۲۵ مهر 1318) شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت وی سردبیر نشریات حزب کمونیست ایران از جمله روزنامه طوفان بود. ٨١ سال پیش، برابر با بیست و پنجم مهر ١٣١٨ خورشیدی، میرزا محمد فرخی یزدی، ملقب به تاج الشعرا، شاعر و روزنامه‌نگار آزادی‌خواه و دموکرات صدر مشروطیت، سردبیر روزنامه طوفان و همچنین نماینده مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی در زندان قصر درگذشت. فرخی شاعری را از کودکی آغاز کرد و خود معتقد بود طبع شعرش برخاسته از مطالعه اشعار سعدی است. او از میان شعرای متقدم، بیش از همه از مسعود سعد سلمان متأثر بود. در نوروز سال ١٢٨٧ خورشیدی، به دلیل گفتن شعری در قالب مسمط و در مدح آزادیخواهان یزد، به دستور ضیغم‌الدوله حاکم یزد دهانش را با نخ و سوزن دوختند و به زندانش افکندند. او در سال ۱۳۰۷ خورشیدی به عنوان نماینده مردم یزد وارد مجلس شورای ملی شد اما با توجه به مخالفت‌هایش با پهلوی اول و خطری که جانش را تهدید می‌کرد از ایران گریخت و به آلمان رفت. فرخی پس از مدتی زندگی در آلمان، به ایران بازگشت اما به بهانه بدهی به یک کاغذفروش به زندان افتاد. او مدتی بعد بنا بر گواهی رئیس زندان بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت در زندان قصر درگذشت. پس از سقوط پهلوی اول، دادستان محاکمه عُمال شهربانی، مرگ فرخی را در اثر تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی اعلام کرد.

هرکه شد خام، به ‌صد شعبده خوابش کردند
هر‌که در ‌خواب نشد ، خانه خرابش کردند

پشت دیوار خری داغ نمودند و به ما
وصفی از طعم دل‌انگیز کبابش کردند

گفته بودند که سازیم وطن همچو بهشت
دوزخی پُر زِ بلایا و عذابش کردند

بازی اهل سیاست که فریبَ‌ست و ریا
خدمت خلق ستمدیده خطابش کردند

اول کار بسی وعدۀ شیرین دادند
آخرش تلخ شد و نقشه بر‌ آبش کردند

آنچه گفتند شود سرکۀ نیکـو و حلال
در نهاخانۀ تـزویـر شـرابـش کردند

ز کـه نالیم که شد غفلت و نادانی ما
آنچه سرمایۀ ایجاد سرابش کردند

لب فروبسته ز دردیم و پشیمانی و غم
گرچه خرسندی و تسلیم حسابش کردند!!

ادامه نوشته