تکرار دفاع (بدون فرمانده) در سایه ابتری (جنگ اسلام درمقابل یهود ) جهانی

۩۩☫۩۩☫درخت باغ بهشت و وعدگاه تکراری ☫۩۩۩ ☫۩۩۩

درخت سیب و غزل، اشتباه تکراری
قسم به عصروُ زمان سربراه تکراری

قسم قسم که تو حوا شوی و من آدم
دوباره روز و شب وُ وعدگاه تکراری

گناه شاعرِ این شعر بی در وُ پیکر
شعار این غزلِ رو به راه تکراری

پناه خستگی روزگار در بُن بست
میان این همه طوفان، پناه تکراری

تو شاعرانه‌ترین رکعت غزل هستی
برای قافله ای قبله گاه تکراری

دوباره وسوسه ناز چشم تو بر خاست
درخت باغِ بهشت وُ گناه تکراری


تکرار خاطرات آخر حکومت پهلوی : کوچه و خیابان بوی باروت ، نظامیان مسلح ، صحبت های کوچه و بازار حکایت از نبرد میان اسلام و یهود :تکرار دفاع (بدون فرمانده) در سایه ابتری (جنگ اسلام درمقابل یهود ) جهانی...

در هر صورت امیدواریم که تا روز چهارشنبه یک خبر خوش معیشتی هم به معلمان وهم به کارگران داده شود تا دلشان شاد و اعتماد های رفته دوباره باز گردد

نیکـی به تمـــام خلق آیـیــن مـــن است

خدمت به بشر، مایه ی تسکین من است

آئین (طریقت) وُ جهـان بینـی من:

تقلید نمی کنم :خِرد دین من است

به لب های پر از لبخند سوگند

کلامی دلنشین چون قند سوگند

از آن روزی که قدرت شد مُـطهر

به سر شور وبه دل پیوند سوگند

۩۩☫ برآستان جانان : سیستم اختلاس (انقلاب) درگذشت ۩۩۩

چرا ما مردم ایران همه به بانکداری اسلامی گیر میدیم.؟
در صورتیکه اصلا به این حرف اعتقاد نداریم.بخصوص به نحوه وام گرفتن بعضیا بیشترگیر میدیم .
بعدش ۸۰ میلیون جمعیت ایران توی زندگی شخصی خودشون این سیستم را قبول دارن وپیاده میکنند.
یعنی بچه میاد از بابا ۲۰۰ تومان پول میخواد .هزار سین، جیم باید جواب بده وُ ۱۴ معصوم" ع " را گواه وضامن بگیره .بعدش هم بابا ومامان انگار بچه میخواد اختلاس کنه وَ اُونا میخوان وام چند میلیاردی بِش بدن عین مسئولین محترم بانکهای ایرانی سریعا با درخواستش مخالفت می کنند. ولی بمحض اینکه مامان پول بخواد .بابا گرین کارت با کل موجودی تقدیمش میکنه ویه حساب ارزی براش باز میکنه بی منت وسوال !!!! .
آره خوب سیستم اختلاس تو ایران نهادینه شده .
اما راه حل مبارزه با اختلاس چون اکثر مختلسین محترم میرن کانادا باید ترتیبی اتخاذ بشه که کانادا بیاد اینجا یا اینکه کانادا را فتح کنیم که این اختلاس ها تو کشور خودمون خرج بشه.
آخه اینقد اختلاس زیاده که میشه به خانه هر ایرانی لوله کشی اختلاس کرد
یعنی شیر یا لوله باز کنی پول ازش بریزه بجای کنتور آب،برق ، گاز ، تلفن، قبض دیگه صادر نمیشه قبض هم اختلاس شده بلکه تعداد بیشتری بتوانند از موهباب سیستم اختلاس برخوردار بشوند ،

۩۩☫ بدون شرح (طریقت)با نوای بی نوا ۩۩۩

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

خسرو آواز ایران ،ناله سرکن داغ مرا (خسرو جان)تازه تر کن

راز شرّر بار این قفس را خسرو آواز ایران زبر کن

بلبل پربسته زکنج قفس درآ نغمه ی آزادی نوع بشر سرآ

وز نفسی عرصه ی این خاک توده را پر شرر کن پُرشرر کن

نو خزان است ژاله بار است اربعین است در شب جمعه ای زار زار است

عالمیان کاروان راهیان است فرشِ نیلوفری عرشِگاه است

مرغ بیدل شرح هجران (خسرو آوازِ مــا)مختصر کن

جانب خُنیاگرِ عاشق نگـــهدار پــــرده در کن بیشتر کن

شعله فکن درقفس این خاک تیره را دست اَجل عمر تورا مختصر کرد

مرغ سحر ناله "رب " ربنا نمود داغ مرا داغ دگر مبتلا نمود

(دوبیتی :طریقت)

جنگ جهانی اول واقعه‌ای که پایان آن را آغاز ورود ایران به دوران مدرن می‌دانند و بزرگترین فاجعه انسانی صد سال اخیر است، صد سال پیش در چنین روزهایی به پایان رسید اما تاثیرگذارترین رویداد یک قرن اخیر گویی از خاطره ایرانیان محو شده است. شاید هم آنقدر دردناک بوده که حافظه جمعی می‌خواسته آن را فراموش کند.در یک مجموعه چهار قسمتی، با استفاده از کتاب‌های تاریخی، روایت‌ها، خاطرات و روزنامه‌ها به این می‌پردازیم که در آن زمان بر سر مردم ایران چه رفت؛ مردمی که ناخواسته گرفتار جنگ و اشغال قدرت‌های خارجی، بریتانیا، روسیه و عثمانی شده بودند، مردمی گرسنه و بی‌دفاع که باید شکم سربازان ارتش‌های اشغالگر را هم سیر می‌کردند.

آن طور که محمد قائد، نویسنده و پژوهشگر می‌گوید "بحث این نیست که صد سال پیش چه‌ها شد؛‌ این است که آدمها، یعنی مردم ایران که خود را باهوش‌ترین ملت جهان می‌دانند، در گیر و دار آن وقایع چطور فکر می‌کردند و امروز دربار وقایع معاصر چگونه فکر می‌کنند و بافت این دو طرز فکر، با فاصل ‌صد سال، تا چه حد یکسان است."تاجگذاری شاه جوان احمد علی سپهر شرایط زمان تاجگذاری احمدشاه قاجار را در کتاب "ایران در جنگ بزرگ" این طور توصیف می‌کند:

"تابستان تهران در ماه ژوئیه ۱۹۱۴ زودتر از موعد نیش‌های خود را نشان می‌داد. هوای شهر سنگینی می‌نمود و بادهای گرمی که از بیابان اطراف می‌وزید نفسها را در سینه تنگ می‌کرد گوئی دیوارهای گلی از خشکی فریاد العطش برآورده‌اند. روی درختان از گرد و خاک پوشیده شده و سگهای ولگرد از تشنگی در کوچه و خیابان سرگردان بودند. مردم مایه‌دار بطرف کوههای شمالی تهران و نقاط مختلف شمیران روی آورده، سفارتخانه‌ها در باغهای ییلاقی خود مستقر و موکب ملوکانه به نیاوران تبدیل مکان یافته بود.

هر سه قصر صاحبقرانیه و سلطنت آباد و گلستان برای واقعه بزرگی آماده می‌شدند: جشن تاجگذاری شاه جوان در پیش بود. شاعر درباری ماده تاریخ جلوس به تخت سلطنت را در این بیت سرود: خواست یزدان تا شود آباد ملک از عدل و داد / خاتم شاهی به سلطان احمد قاجار داد.

در جشن تاجگذاری سه شب چراغانی مفصلی به عمل آمد. در خیابانها و مقابل مجلس و عمارات دولتی جشن تاجگذاری و اکثر خانه‌های شهر آئین بسته و مردم با یکدیگر با شعف و سرور تبریک می‌گفتند. در چندین میدان موزیک مترنم بود و در سایر شهرهای ایران هم جشن و چراغانی مجری گردید.

در اغلب خیابانهای تهران که محل عبور اعلیحضرت بود طاق نصرت بسته بودند. جلو وزارت عدلیه پرنس ارفع الدوله وزیر عدلیه طاقی نظیر طاق کسری در مداین ساخته بود."

"در موقع تاجگذاری دعوتی از اعضاء دیپلوماتیک و بعضی از اروپائی‌ها و مأمورین داخله در قصر سلطنت‌آباد بعمل آمد. جمعی به شام و جمعی دیگر به شب‌نشینی دعوت داشتند. علاوه بر این مهمانی، یک شب نیز شاه شخصا رؤسای نمایندگی دول خارجه و خانم‌هایشان را در صاحبقرانیه بشام دعوت نمود، ولیعهد و نصرت السلطنه و اعتضاد السلطنه و عموم وزراء حضور داشتند."

"در میان مهمانان کنت لوگوتتی وزیر مختار اتریش-مجارستان به نمایندگی از فرانس ژوزف حضور داشت و دو قبضه تفنگ تقدیم احمد شاه کرد." "احمد شاه قبل از ازدواج عشق سوزانی نسبت به کنتس لگوتتی دختر وزیر مختار اتریش داشت و قصر منظریه را در تابستان به اختیار سفارت اتریش قرار داد تا روزها از نیاوران با آن دوشیزه زیبا به گردش و سواری و بازی تنیس بپردازد." دولتیان ستمگر و روحانی‌نمایان طمع‌کار: اما زندگی مردم عادی همان روزها در تهران به روایت یحیی دولت آبادی در کتاب حیات یحیی این چنین جریان داشت:

"هر چه بیشتر مردم را دیده سخنان ایشان را می‌شنوم بیشتر حس می‌کنم که روح حیات از پیکر این قوم بیرون رفته، احساسات ملی بالمره محو و نابود شده، گویا مرغ مرگ بر سر همگی نشسته، یاس و ناامیدی سرتاسر مملکت را فرا گرفته است، جمعی از ستمکاران سران و سروران قوم شده به یغماگری پرداخته‌اند. دو قوه فاسد که قرن‌ها بزرگتر بدبختی ایران را تشکیل می‌داده یعنی قوه دولتیان ستمگر و روحانی‌نمایان طمع‌کار بعد از آن همه انقلاب، بعد از آن همه فداکاری، بعد از همه قتل نفوس و هتک اعراض و نهب اموال که در راه آزادی ملت واقع شده، بعد از همه سعی جمیل که در راه کوتاه کردن دست این دو قوه فاسد به کار رفته، به صورتی قبیح‌تر از تمام صورت‌های گذشته حکمروایی می‌نماید.

ناامیدی سرتاسر مملکت را فرو گرفته، با هر کس سخنی از اصلاحات ملکی گفته شود به غیر از نمی‌شود و کار از کار گذشته یعنی تقدیر امور از دست داخله خارج است، جوابی شنیده نمی‌شود، چیزی که در این وقت نویددهنده و موجب سرگرمی مردم شده حکایت تاجگذاری سلطان احمدشاه است که در بیست و هفتم شعبان هزار سیصد و سی دو (۱۳۳۲) مقرر گشته است انجام یابد. مردم بی‌خبر تصور می‌کنند با تاجگذاری احمدشاه اوضاع و احوال رو به بهبود می‌گذارد در صورتی که شاید از اینکه هست بد‌تر شود."

صدای چکمه مردان مسلح در پرشیا :در همان روز در اروپا، امپراتوری اتریش-مجارستان به صربستان اولتیماتوم داده بود، تقریبا سه هفته قبل از آن فرانتس فردیناند ولیعهد اتریش در صربستان ترور شده بود.یک هفته (یا به عبارتی هشت روز) بعد از تاجگذاری، مردمی که به سلطنت احمدشاه دل بسته بودند شاید هنوز خبر نداشتند که جنگ در اروپا آغاز شده است و کمی بعد ایران در بطن جنگ جهانی خواهد بود. دولت اتریش در ۲۸ ژوئیه ۱۹۱۴ به صربستان اعلان جنگ کرد. اول ماه اوت جنگ بین آلمان و روسیه، سوم اوت بین آلمان و فرانسه و چهارم اوت بین آلمان و انگلستان آغاز و دامنه آن به پنج قاره جهان کشیده شد.

جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ آغاز شد و در یازدهمین ساعت یازدهمین روز یازدهمین ماه ۱۹۱۸ به پایان رسید. (ژوئن ۱۹۱۴ ـ نوامبر ۱۹۱۸/تیر ۱۲۹۳- آبان ۱۲۹۷/ رمضان‌ ۱۳۳۲ ـ صفر ۱۳۳۷) و حکومت ایران (که در آن زمان هنوز نام رسمی‌اش پرشیا بود) اعلام بی‌طرفی کرده بود اما این مانع نشد که سه امپراتوری آن زمان، بریتانیا، روسیه و عثمانی، ایران را اشغال کنند.

ژنرال سر پرسی سایکس در کتاب "پرشیا" می‌نویسد: "هیچ حکومتی برای الزامات و فداکاری‌هایی که جنگ جهانی تحمیل می کرد ناآماده‌تر از پرشیا نبود، هیچ حکومتی چنین ناتوانی‌ای در محافظت از مرزها و اتباعش نشان نداد."

"پرشیا صدای چکمه مردان مسلح را در بسیاری از استان‌هایش شنید و از عجز مطلق دولتش در محافظت از بی طرفی‌ای که از آن داد سخن می‌داد بشدت عذاب کشید."

ریچارد هیل در نوامبر ۱۹۱۵ در نشریه آتلوک اداره کشور را در پرشیا "یکی از بدترین‌ها در دنیا" توصیف می‌کند.

این گونه بود که در بستر جنگ و حکومتی تا این حد ناتوان، "سه سوار ترسناک" پا بر این سرزمین گذاشتند، جز آنفلونزای اسپانیایی که با جنگ آمده بود، دو سوار دیگر، قحطی و وبا خانه زاد بودند.



ادامه نوشته

خلدستان:درخت باغ بهشت و گناه تکراری (سیستم)

۩۩☫۩۩☫درخت باغ بهشت و گناه تکراری ☫۩۩۩ ☫۩۩۩

درخت سیب و غزل، اشتباه تکراری
قسم به عصروُ زمان سربراه تکراری

قسم قسم که تو حوا شوی و من آدم
دوباره روز و شب وُ وعدگاه تکراری

گناه شاعرِ این شعر بی در وُ پیکر
شعار این غزلِ رو به راه تکراری

پناه خستگی روزگار در بُن بست
میان این همه طوفان، پناه تکراری

تو شاعرانه‌ترین رکعت غزل هستی
برای قافله ای قبله گاه تکراری

دوباره وسوسه ناز چشم تو بر خاست
درخت باغِ بهشت وُ گناه تکراری

ادامه نوشته

درخت باغِ بهشت وُ  گناه تکراری

۩۩☫درخت باغ بهشت وگناه تکراری (اشعار )طریقت ☫۩۩۩

درخت سیب و غزل، اشتباه تکراری
قسم به عصروُ زمان سربراه تکراری

قسم قسم که تو حوا شوی و من آدم
دوباره روز و شب وُ وعدگاه تکراری

گناه شاعرِ این شعر بی در وُ پیکر
شعار این غزلِ رو به راه تکراری

پناه خستگی روزگار در بُن بست
میان این همه طوفان، پناه تکراری

تو شاعرانه‌ترین رکعت غزل هستی
برای قافله ای قبله گاه تکراری

دوباره وسوسه ناز چشم تو بر خاست
درخت باغِ بهشت وُ گناه تکراری

عید نوروز که تاریخ بدان مفتخر است

بی خرد گفت چه فخری ! شعف گاو و خر است

بدسگالانه سخن گفت بداندیش گذر

او ندانست که نوروز پیامی دگر است

تا که بشنود خردمند چنان یاوه ی تلخ

بس برآشفت که : « نوروز کهن چون شکر است

آن که زیبایی نوروز نبیند و به عشق

نشنود نغمه ی بلبل ، به خدا کور و کر است

مانده از خاطره هایی ، همه فرهنگ و هنر

خواجه ای هست که بر صحن جهان جلوه گر است

با فراز آمدن دولت نوروز بهار

چشم هستی نگران ظفر تازه تر است

چون که از راه رسد کوکبه ی نوروزی

غم وامانده به هر کوی و گذر دربدر است

کاروانی که ز ره می رسد و سال به سال

بس تماشایی و نقش گهرین سفر است

رستخیزی ست به فرمان پدیدآور عشق

که ز هر عید کهنسال برازنده ، سر است

یادگاری ست ز جمشید ، از آن سوی زمان

به شکوفایی شادی که سراسر گهر است

هر که در جایگه خویش سخن می گوید

بهترین گفته از اندیشه ی صاحبنظر است

نقش زیبای طبیعت به صفای نوروز

از گل و بلبل و شیدایی دل سر به سر است

قدر نوروز بدانیم که در بزم بهار

ناامیدی چو بیاید ، به امیدی سپر است

عارفان معترف مرتبه ی نوروزند

پس چنین مرتبه ی ویژه بسی معتبر است

نقش نوروز (طریقت) به جهان جلوه گرست

چهار فصل است ، مرانجمنی پُر گُهر است

چهارشنبه سوری در گیلان

چهارشنبه سوری کردها

۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩محمّدمهدی طریقت

ادامه نوشته