بدون شرح((یا)) بدون عنوان => امروز

انجمن :، با یاد شیرین مثلِ شِکَر می‌شود
واے اگر باران ببارد ، روزِ محشر می‌شود

بوته‌ے یاسے مگر..؟ یا دشتے از آلالہ ها
با خیالت ،نازنین "ایران" معطر می‌شود

اے نگاهت ماه‌تر ، از غربتِ آبان ماه
آسمانم با دو چشمانت منوّر می‌شود

راز وُ رمز اختلاست را نمی‌دانم ولی
با دُلارت نبضِ قلبم چندبرابر می‌شود

لمس ڪن گلبرگِ جانم را، در آغوشت تنم
مثل روحِ شاهدان، آزاد وُ پرپر می‌شود

اشتیاق خنده‌هایت بی‌قرارم می‌ڪند
نقش لبخندت بہ چشمانم چہ دلبر می‌شود

بر لبت هر بار می‌گویے عزیزم ؛ دلبرم ؛
در هوایت، مرغِ بے بالم، ڪبوتر می‌شود

نیستی ؛ اما (طریقت) هست شعرم را ببین
با غزل هایم ، نگاهم دیدنی‌تر می‌شود

ڪاش بودی ، روح بی وجدان نا‌ڪس اَنقریب
جمله آثارِ زمانت جور دیگر می‌شود

طلیعه سر زده هنگام رَستن است اِمروز

به زین اسب رهائی نشستن است اِمروز

نه کاخ ظلم مانده نه بیغوله ستم زیرا
سر حصار جهان بر شکستن است اِمروز

صدای رشته زنجیر اگر چه می آید
طلسم حلقه برای گسستن است اِمروز

اگرچه میله زندان بهای آزادی است
اساس فلسفه اش روی جَستن است اِمروز

بساط حقه و تزویر اگر چه پابرجاست
دکان رنگ و ریا رو به بستن است اِمروز
♤♤♤

ادامه نوشته

آفاق را گرفت(طریقت)حضور تو+ مشق لطافت

۩☫ آفاق را گرفت(طریقت)حضور تو+ مشق لطافت ☫۩۩

۩۞۩  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang's Pictures ۩۞۩

طواف عشق میخواهی، بیا دل را زیارت کُن
شبیه قطره ی باران، کمی دل را عبادت کُن

نظــیرقــطره ای باران، تلاوت کن اشارت را
زِ هربوسه به خاک دل،لبی تر کن عیادت کُن

بزن برهم تو قانون را،بشور آئین نخوت را
فقط یک شب شبیه من،به عقل خود عنانت کُن

گمانم مزه ی سجده،بُوَد شیرینتراز شیرین
به فرهاد دلت برگو،کمی امشب نجابت کُن

دل سجاده بی تاب است،برای سجده های تو
درآغوش نمازِخود،خدایت را رعادت کُن

همانند غروبی که،شبیه رنگ پاییز است
توهم با رنگ رخسارت،به شاعر هم حسادت کُن

بسوزامشب ولی آرام،که پروانه دمی خوابید
برای این (طریقت) هم، دمی مشق لطافت کُن

امشب بیا واز لب من یک غزل بگیر
از شهد شعرهای زلالم عسل بگیر

امشب برای گریه ام آغوش لازم است
تا این بهانه هست مرا در بغل بگیر

ای لات لا ابالی مستِ تبر به دست
بشکن وَ جان تازه ای از این هبل بگیر

حافظ که ترک ساقی و ساغر نمی کند
فالی برایم از لب شیخ اجل بگیر

با آن نگاه روشن و گرمت شبی مرا
از چشم های یخ زده ی مبتذل بگیر

قفلِ غزل بجز به لبت وا نمی شوند

امشب بیا و از لب ِ شاعر غزل بگیر

..****

༺࿇🤍࿇༻

چشمانِ تو پُر واژه‌ترین شعر جهان‌ست هنوزم
هر مژه‌ات از"تیرِ" نگاهی به کمان‌ست هنوزم

ابروی کمانت زده تیری به دل سرخ شقایق
هر غمزه‌ی تو با دل من خط و نشان‌ست هنوزم

ازچشم و دلت روشنِ سوسوی ستاره، است
گوشم به‌در وُ چشمه‌یِ‌دل، خون، فَوَران‌ست هنوزم

در باغ غزل، دلخوش دیدار تو هستیم ولیکن
آه از لب من‌، هر نفسش آه و فغان‌ست هنوزم

بر بستر سبزه گل و چشمه، به سراب قدم تو
دیبای چمن، در قدمت جامه‌دران‌ست هنوزم

در باغ قناری زده چه‌چه دف و سنتور و کمانچه
بر جام غزل هر دو لبت بوسه‌زنان‌ست هنوزم

در کوچه‌ی مهتاب چکیده غزلِ هق‌هقِ باران،
چشمانِ تو حیرانِ "نگاهِ دگران‌ست" هنوزم

از شعرِ(طریقت) نتوان‌گفت‌که‌امشب نفس‌ِصبح
بر صورت خورشید تب‌آلوده عیان‌ست هنوزم

۩# خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩# محمد مهدی طریقت

ادامه نوشته

امــروز (طریقت) غــزلِ طنــز حــلال  اســت=>اکنون به خمخانه ،غزلخانه وُ میخانه نشستم

۩۩☫ امروز (طریقت)غزل طنز (بهارستان )/اسفند ☫۩۩

المنةُ لله که‌ کاندیدای خوش ذوق من هستم
در مجــلس وُ قانون : از اعــضای الستم
در مجلـسِ رندان کَــج از راسـت نشستم
هنــگامـــهٔ (آراء) من آن بــاده پــرســتم
دیوان من اَندر خَـم گیســوی‌ فــریب اسـت
عاقل صفتان وصف کنند : عقل بِرَستم
ترسم که بگیرند : چو اولاد رئیسان به اقامت
وقتی که قیامت شود : آن دست به دستم
از جام بلورِ لب شیرین در این صندوق حساس
لب برلب صندوق بگذارید از این طنز که مستم
محراب دو ابروی (دلار)ست همه قبلهٔ حاجات
وقتی که دَخیل از پِــیِ آن «فیشِ ‌»تو بستم
امــروز (طریقت) غزلِ قندبه تکرار حلال است
اکنون درِ خمخانه ،غزلخانه وُ میخانه نشستم

الهی و ربّی من لی غیرک ؟!

محمّد مهدی طریقت

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت) مثنوی ☫ ۩۩۩

دست بایدشست ازاین زندگی
یــادبــایـــد کـــرد از پـایـــندگی

بردگی کـردیم در آئــین وُ دین
جملـگی دادیم دستِ ناکثین

تـا کـه ره اُفتــاده دست مارقین
ملّت ایــران به دست قاسطین

هرچه می گفتند :، باور کرده ایم
فـکرِ باور های دیـگــر کرده ایم

علم و دانش صحنه ی بازی شده
از جهالت هرکسی راضی شده !

زندگـــی امروزه بحرانی شده
مملکت در دست ،ویرانی شده!

مرگ، را از بهر عالَــم خواستیم
خودبخود در دام مرگ انداختیم

زنده گونی، روز مــرگی دیگرست
جانِما در دست مشتی بی سرست

ای جماعت عقل را داور کنید
شستشوی مغز را باور کنید!

دست باید شست از بی راهه ها
رفت بـایـد، مستقیم از جاده ها

مثنوی یعنی: حقیقــت آفــرین
معنوی یعنی: شریعت آفــرین

بنــدهء حق وُ حقیقــت را خــِرد
سربلندی کن (طریقت) را سِزد

۩#خــُلدستان طریقت ( مثنوی )۩# محمد مهدی طریقت



خــُلدستان طریقت(اسفتد :انتخابات )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم



محمّد مهدی طریقت

ادامه نوشته

امروز(طریقت) غزل هجر  سرودم+دیوانه صفت بر در میخانه نشستم

پروانه‌صفت واله ی دیدار تو هستم
معشوقه : خریدار ِ تو از روز الستم
با یاد تو من بر سر پیمانه نشستم
از ژالهٔ چشمان تو من، باده پرستم
دیوان من اندر خم گیسوی‌تو افتاد
عاقل صفتی بودم وُ از غیر تو رستم
ترسم بنشیند به غزل سوزنی از نَم
وقتیکه قلم گریه کند اشک ز دستم
از جام بلورِ لب شیرین تو گفتم
وقتیکه از آن بادهٔ لبهای تو مستم
محراب دو ابروی تو شد قبلهٔ حاجات
وقتیکه دخیل از قد رعنای‌تو بستم
امروز(طریقت) غزل هجر سرودم
دیوانه صفت بر در میخانه نشستم

الهی و ربّی من لی غیرک ؟!

خــُلدستان طریقت(غزل)۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

نثر :ارائه مطلب  /حکایت (طریقت)  روایت

 ۩۩۩ ☫ نثر :ارائه مطلب  /حکایت (طریقت)  روایت ☫ ۩۩۩  

 جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

.

تا روز حشر، کم نشود سوزِ داغ عشق
هرگز به یُمنِ فیض نمیرد چراغ عشق

مستِ ملامتیم به اقبال مِی‌فروش
خلوت‌نشین به خواب نبیند فراغ عشق

پرورده‌ی هوای گلستانِ آن گُلیم
تابِ نسیمِ خُلد ندارد دماغ عشق

ماراست خوش‌گوارتر از آب زندگی
گر یار، زهر می‌فکنَد در اَیاغ عشق

باغِ گلی‌ست هر ورق ما ز وصف دوست
دامان گل بَرند حریفان ز باغ عشق

چون گل شکفته‌ایم و دل‌آزاده همچو سرو
هرچند خار غم دمد از باغ و راغ عشق

اهــل(طریقت)عشق! را  نِــهان مکن
تا مدعی به خاک برد رشکِ داغ عشق
────────────────
با عاشقان، همه قصد جراحت است اینجا
وز این جراحت ما را چه حاجت است اینجا

گُل خنده‌ی نمکین،‌ خون کُنَد دلِ ریشم
شکر لبی که کمال ملاحت است اینجا

با صبحِ طلعت او، دل کجا رسد به صفا؟
مارا صفا ، همه حُسن و صداقت است اینجا

شکر لبا! سوی عاشق، چو بگذری خندان
شکر شکن ، شکرین،‌پر جراحت است اینجا

از بلبلان   به فصاحت چه نغمه می آید 
چهچه بزن که شعارِ (طریقت) است اینجا

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ
  ح. (طریقت)
  جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

 ۩خــُلدستان طریقت (صفحه اردی بعشق  )۩۩️✍  محمّدمهدی طریقت    

ادامه نوشته