امــروز (طریقت) غــزلِ طنــز حــلال اســت=>اکنون به خمخانه ،غزلخانه وُ میخانه نشستم
۩۩☫ امروز (طریقت)غزل طنز (بهارستان )/اسفند ☫۩۩

المنةُ لله که کاندیدای خوش ذوق من هستم
در مجــلس وُ قانون : از اعــضای الستم
در مجلـسِ رندان کَــج از راسـت نشستم
هنــگامـــهٔ (آراء) من آن بــاده پــرســتم
دیوان من اَندر خَـم گیســوی فــریب اسـت
عاقل صفتان وصف کنند : عقل بِرَستم
ترسم که بگیرند : چو اولاد رئیسان به اقامت
وقتی که قیامت شود : آن دست به دستم
از جام بلورِ لب شیرین در این صندوق حساس
لب برلب صندوق بگذارید از این طنز که مستم
محراب دو ابروی (دلار)ست همه قبلهٔ حاجات
وقتی که دَخیل از پِــیِ آن «فیشِ »تو بستم
امــروز (طریقت) غزلِ قندبه تکرار حلال است
اکنون درِ خمخانه ،غزلخانه وُ میخانه نشستم
الهی و ربّی من لی غیرک ؟!
محمّد مهدی طریقت

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت) مثنوی ☫ ۩۩۩
دست بایدشست ازاین زندگی
یــادبــایـــد کـــرد از پـایـــندگی
بردگی کـردیم در آئــین وُ دین
جملـگی دادیم دستِ ناکثین
تـا کـه ره اُفتــاده دست مارقین
ملّت ایــران به دست قاسطین
هرچه می گفتند :، باور کرده ایم
فـکرِ باور های دیـگــر کرده ایم
علم و دانش صحنه ی بازی شده
از جهالت هرکسی راضی شده !
زندگـــی امروزه بحرانی شده
مملکت در دست ،ویرانی شده!
مرگ، را از بهر عالَــم خواستیم
خودبخود در دام مرگ انداختیم
زنده گونی، روز مــرگی دیگرست
جانِما در دست مشتی بی سرست
ای جماعت عقل را داور کنید
شستشوی مغز را باور کنید!
دست باید شست از بی راهه ها
رفت بـایـد، مستقیم از جاده ها
مثنوی یعنی: حقیقــت آفــرین
معنوی یعنی: شریعت آفــرین
بنــدهء حق وُ حقیقــت را خــِرد
سربلندی کن (طریقت) را سِزد
![]()
۩#خــُلدستان طریقت ( مثنوی )۩# محمد مهدی طریقت
![]()
خــُلدستان طریقت(اسفتد :انتخابات )۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم


محمّد مهدی طریقت

۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩