خلدستان طریقت :که با شعر گفت:انسانیت رعایت (عدالت)

۩۩۩ ☫بنازم (طریقت)که با شعر گفت: ☫ ۩۩۩

چرا شـــاعران را نصیحت کنم؟
که می خواهم از عشق صحبت کنم

تمام عبادات زاهد ،ریاست
نمی خواهم از کذب عادت کنم

چه اشکال دارد به جای غزل
دو بیتیِ گلی را عبادت کنم؟

به هنگام نیّت برای : اذان
زِ خُنیاگران قصد قربت کنم

چه اشکال دارد به جای قنوت
دمی بشنو از نی روایت کنم؟

چه اشکال دارد به جای وضو
زِ معشوقه ای من زیارت کنم؟

مگر اوجِ کبر وُ ریاست کجاست
که من «اَبتری» را «عبادت» کنم؟

خدا: بندگی حاصل کثرت است
من از حکم واحد به وحدت کنم

«وجود» تو چون عین «ماهیت» است
چرا باز بحث «اصالت» کنم؟

اگر عشق خود علت اصلی است
چرا بحث «معلول» و «علت» کنم؟

کنون :فکرِ احساس و اندیشه را
پر از نقل مهر و محبت کنم

تماشاکه راز، عقل است وبَس
به ظاهر یکی خوش سعادت کنم

بیایید همچون :عین القضات
زِ دینِ کذائی قضاوت کنم

اگر سنت اوست نوآوری
هم اکنون :از نو به سنت کنم

دگر کهنه شد رسم عهد الست
زِ تحریم : تجدید بیعت کنم

برادر چه شد رسم انسانیت ؟
به پیمانه عهد اخوت کنم

بگو قافیه سخت تنگ آمده
جفنگ آمده : ساده صحبت کنم

خدایا دلی آفتابی بده
که از باغ گل‌ها حمایت کنم

بنازم (طریقت) که باشعر گفت:
«من انسانیت را رعایت کنم»

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif

۩خــُلدستان طریقت(خطبه اول )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

بنازم (طریقت)که با شعر گفت+ مبارک باد (طریقت )ربیع الاول

۩۩۩ ☫ مبارک باد (طریقت )ربیع الاول ☫ ۩۩۩

امروز دهم مژده، دلشادم وُ خندانا

می‌رقصم وُ می‌خندم با شعر غزلخوانا

پیمانه به کف آمد ساقی به بَرَم ساغر

از باده بنوشیدم مسرور شدم جانا

ماهِ شب مهتابی موّاج نمی‌باشد

فارغ ز غم وُ حرمان، از کشتیِ طوفانا

در محفلِ گلها رویان شادی به طراوت شد

شد سیر وُ صفا جانا، در باغ و گلستانا

ذراتِ وجود عشق روشن ز محبت شد

آن ماهِ درخشانا، این مهرِ فروزانا

هر روز بود نوروز گر شاد بود عالم

باشد شبِ قدرِ امشب وصلِ رُخِ جانانا

هر لحظه بدل دارم آرامش وُ آسایش

چون کوه بود محکم از عشقِ تو پیمانا

شاعـر غزلِ نغزت امروز مُزیّـن شد

با اهلِ صفا آراست از مِی، میِ عرفانا

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

مژده اِی‌ ایرانیان چون ماهِ ماتم طی شده
ماه غمبار صـفر ، بـعـد از محرم طی شده

شد حلول مـاهِ نـــو ، ماه ربیــیع الاوّل است
ماه دلخون گشتن منجیِ خاتم طی شده

ماه جانبازان وُ جان شوریدگی بر راس نی
ماه اندوهِ طـــربناکِ معظّم طی شده

ماه سقای علمدار شکسته پر و بال
که شد از زین به زمین قامت او خم طی شده

ماه هفتاد و دو پروانهٔ آغشته به خون
دور افسونگر ی ماهِ محرّم طی شده

ماه قرآن ، به سرِ نیزه تلاوت کردن
«کرونا »آمده وُ در همه عالم طی شده

ماه جاری شدن خون خدا ، رفت که رفت
خونبهایی که عرب کرده مکرّم طی شده

بس‌که غم دید رسول از صَفر و ماه حرام
مژده بادآ ، که غم وُ شورِ دمادم طی شده

(شاعــرا )! ماهِ ربیع است ، بِده جام مراد
رفتن رسم عرب، زین ورطه کم کم طی شده

ح(طریقت) جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگمحمّدمهدی طریقت

دیروز ارغوان به تو نفروخت مِی فروش
فردا تمام دَشت وُ چمن ارغوان بپوش

از یاد برده ام غم عالم کنون یقین
اکنون اگرچه باده نشد شوکران بنوش

گیرم که مثل مور، سبک سر گذر کنی
ماجور می شوی تو ولی بیشتر بکوش

چون نی نفس کشیدن ما هست با غرور
درهرکجا که ناله ی ما می رسد به گوش

آتش بزن به دفتر آتش نشان غم
آتش گرفته دفتر شعرت دگر خموش

دیروز ارغوان به تو نفروخت ساغری
ساغر زجام جان (طریقت)بنوش ، نوش

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif

۩خــُلدستان طریقت(خطبه دوم )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته