ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ

دلفروشی می کنم ، با قلب صادق بیشتر
باده می ریزم به جـامِ، قلب عاشق بیشتر

ساغری دریاییم، دل را به دریا می زنم
از حروف وُ واژگان ، پاروی قایق بیشتر

گل فروشی می کنم، دنبال گل با شاعری
لاله های سرنگون را با شقایق بیشتر

نرخ گلها را شکوفا می کنم ، باشاعـری
بوی گل را می فروشم، این دقایق بیشتر

سادگی بسیار دارم ، عطر گل ارزانیت
با صداقت میفروشم، با حقایق بیشتر

با غزل ها می شود ،انواع گلها آشکار
من قصاید می فروشم، طبع ِحاذق بیشتر

کوه غم دارد(طریقت) با همه افسونگری
باغ گل دارم ولیکن ، طبع خالق بیشتر

✍️محمّدمهدی طریقت

در هر کجا که شِکوِه ز دنیا به چاپ شد
پیدا بُوَد که مَردمِ دانا به چاپ شد

آسودگی مجوی به گیتی در انجمن
بر طاق هفت گنبد مینا به چاپ شد

این آگهی که گاه به دیوار می زنند
فرزندهای آدم و حَوّا به چاپ شد

نام جهانیان و جهان جمله ی کتاب
کُتّاب صنع با قلم لا به چاپ شد

ما عاشقیم و خاتمه‌ی عُمر زندگی
بر سنگ قبر با خط خوانا به چاپ شد

دیوانگانِ دولتِ دیوان عاشقی
عنوانِ:، بهتر ین غزلِ ما به چاپ شد

(شاعر) ، طمع مدار به دیوان عاشقی
چاپیدنست وُ شَهپَر عَنقا به چاپ شد

عشق من ، طرح جدایی ساز کرد
ناگــهـان از انـجمـن پرواز کرد

از فراقش مثنوی پیوسته گشت
بزم شادی همچنین در غم نشست

عشوه های نازنین سازنده بود
وی: هزاروُ یکشبش پاینده بود

عشق من رفتی چرا از پیش من
مات وُ کیشم کرده ای ای خویش من

من به تو کُلی ارادت داشتم
حشر وُ نشری با کبابت داشتم

خاطراتت مانده در کنج دلم
سوخت قلبم مانده در آب وُ گِلم

شرح صدرِ سینه ات یادش بخیر
قلب چون آیینه ات یادش بخیر

درخصوصی ها: چه زیبا می شدی
ناز وُ دلچسب و فریبــا می شدی

ای فدای خاطراتَـــت باز شُو
رقص موزون کن بیا دَمساز شُو

ناز وُ نانازت : خریدارش منم
عشوه ها داری ،هوادارش منم

دستمان از دوست دور افتاده است
زنده امّا طوی گور افتاده است

زندگی بی عشق یعنی مُردگی
مُردگی یعنی : به ،دام افتادگی

ای فدای عشوه هایت باز گرد
انجمن گـردد : فدایت باز گرد

بی وجود عشق : مُردن بهتر است
از جهان تشریف : بُـردن بهتر است

از خر شیطان بیا پایین نشین
عشوه ی بسیار کن ،آئین نشین

تازگــی با دیـگــران دل داده ای
هرکه بامش بیش ما ،ول داده ای

در نبودِ هیکل زیبای عشق
دلخوشم تا باز گردد پای عشق

پس چه گنجینه دل خوشگلت
لک زده است این دل برای مشکلت

ذهن در پرواز ، پروازِ خیال
بازگرد تا گیرمت همخون عیال