غم مخور جانِ(طریقت) شعر اگر پروانه شد (گلچین) شود

۩۩۩ ☫ (طریقت )پائیز وُمهر تمیز و فصل برگ ریز ☫ ۩۩۩
شعرِ غم را بر جبین ما نمیخواند جهان
ما جگرخون غمیم امّــا نمیداند جهان
عشقِ پیری گر بجنبد ،سازِ رسوائی مزن
آتش دل را ، به خاکستر نپوشاند جهان
اشکِ مَشکت در ره یاران سنگیندل مریز
دانه را ، در خاک بیحاصل نیفشاند جهان
در عدالت مرد حق؟: آیا درین محنتسرا
خود نرنجد از جهان با خود نرنجاند جهان
لیلی وُ مجنون،حساب روز محشر فارغست
نامهی یوسف به تشریح زلیخا برساند جهان
غم مخور جانِ(طریقت)شعر! اگر پروانه شد
عشق ، بر تخت جنون خویش بنشاندجهان
.
غزل ، گل مخملینِ ریز،ریزست
نگاهی ناز وُ شورانگیز لیزست
قدم در بُــرج آبان می گذارد
عزیزم دخترِ پاییز عزیزست
***
پاییز وُ مهرِ تمیز وُ فصلِ برگ ریز
پاییز وُ«نامِ دیگرِ من رفته زیر میز»
بر باد میدهم همۀ شعر خویش را
یعنی تو را بدستِ خودت می کنم عزیز!
باران بشور، یاکه بباران قضیه را ...
وقتی تمامِ زندگیم گشته ریز ریز
پایانِ تو رسیده گلِ کاغذیِ غزل
حتی اگر قنات شوم شبه کاریز
اصرار میکنی که مرا زودتر بریز
گاهی چنان سریع که جا میگذارمت!
پاییزِ وُ مهر ،فصل غمانگیزِ برگریز!
یک روز این دوشاخه رسد نزد آن پریز !
![]()
۩#خــُلدستان طریقت ( #قصاید )۩# محمد مهدی طریقت


۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩