شاهکار غزلیات (نبض مرا او بَلد شده) غزل+طبیب

۩۩۩ ☫پیر(طریقت) می شوم با این ادب آنم غزل ☫۩۩۩

امشب اگر یاری کنی، بر دیده، افشانم غزل
شادی به دل میافکنم، دریای ایمانم غزل
میجویمت، می بویمت با آن که پیدا نیستی
میخواهمت، می یابَمت هرچند پنهانم غزل
رِندانِ پند آمـــوز را در میگشایـــم اَنجمن
مُلایِ طاقتسوز را یکسر به زندانم غزل
یا عقلِ تقویپیشه کن ازعشق میدوزم کفن
من شاهدِ اندیشه را از عقل عریانم غزل
شاعر که فرمان میبرد ، نازِ تو با جان میخرد
پیرِ (طریقت ) میشوم با این ادب ، آنم غزل

✍️محمّدمهدی طریقت

ﺩﮐﺘﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻧﺒﺾ مرا او بَلد شده :
"ﺷﺎﻋﺮ! چقدر ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺪ ﺷﺪﻩ"
ﮔﻔﺘﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺁﺭﺍﻡ و خوب ﺑﻮﺩ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻫﺰﺍﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺩﺭ تن ﺟﺴﺪ ﺷﺪﻩ
ﻭﻗﺘﯽ نگار ﻣﺎﻩ ﻗﺸﻨﮓ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ آﺳﻤﺎﻥ خلقت فانی ﺭﺻﺪ ﺷﺪﻩ
ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺗﻦ ﻣﻦ ﻏﯿﺮ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ
این استخوان پیکرمن هم ﻟﮕﺪ ﺷﺪﻩ
ﺩﮐﺘﺮ ! ﺑﮕﻮ ﮐﻪ نوحهء ﻗﻠﺒﻢ شنیدنیست؟
ﺣﺲ ﻣﯽﮐﻨﻢ دوباﺭ ﮐﻤﯽ ﺟﺰﺭ ﻭ ﻣﺪ ﺷﺪﻩ
ﯾﮏ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﺎ ﺗﻪ دنیا ﺭﻫﺎ ﺷﺪﻥ
لیکن ﺩﻋﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺳﺪ ﺷﺪﻩ
ﻣﻦ ﻣﺮﺩﻩﺍم نمرده اگر دور ! می ﺷﻮی!
ﺍﯾﻦ ﻗﻠﺐ مُرده ،مُردِ ﺍﺳﯿﺮ ﻟﺤﺪ ﺷﺪﻩ
اینﺷﺮح حال خط بخطش ﻣﺴﺘﻨﺪ ﺷﺪﻩ
دکتر گرفت قافیه را نسخه رَد شده
بوسیدمت؛ دهان وُ لبم بوی گل گرفت
بوییدمت؛ تمام تنم بوی گل گرفت
گل های سرخ چارقدت را تکان مده
گل های رنگِ پیرهنم بوی گل گرفت
با عطر واژه ها به ادب از در آمدی
در انجمن شبانه ،شبم بوی گل گرفت
از راه دور، آمده ای: ای غزلسرآ
امشب دوباره انجمنم بوی گل گرفت
خوش آمدی به میمنت مقدمِ صنم
گیلاس های ،یاسمنم بوی گل گرفت
در امتدادِ شادی ِ شب شمع محفلم!
تب کرده ام ، طبیب ،تنم، بوی گل گرفت...
***
غزل نگاه تو در کار دلربایی شب
نگارخانه پر از عطر آشنایی شب
به رقص آمده بودم چو ذرهای در نور
ز شوق وُ شور که پرواز در رهایی سور
چه جای گل که تو لبخند میزدی با مهر
چه جای عمر که خواب خوش طلایی شعر
هزار بوسه به سوی خدا فرستادم
از آنکه دیدن حوآ شده است با آدم
شب از کرانه دنیای مرا جدا شده است
که هر چه بود تو بودی خدا خدا شده است
✍️محمّدمهدی طریقت

۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩#✍ محمد مهدی #طریقت
![]()


۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩