خُلدستان:عشقِ یارانِ (طریقت) را نباشد شکوهای

۩۩۩☫اشعار:اندک اندک جمع مستان = شعر(طریقت)۩۩۩
اندک اندک جمع مستان را ،حکایت میکنم
کِی شنیدستی که ازجانان،شکایت میکنم
از اَدیبـانِ سُـخن مینوشم از جـام اَدب
شاه بیت هر غزل را چون ، هدایت میکنم
آمدی در انجمن ، این سینه و این گوی دل
نقشبندِ بازی از چوگان، حمایت میکنم
حامیان را سایبان وُ اُشتُـران را ساربان
نازنینا، عشق بازی ، با رضایت میکنم
مهر تو در واپسین فرصت به جانم ماندنی
این چنین احوال قلبم را، روایت میکنم
شعر من باران مهر و قلب تو دریای غم
قطرهء بارانیم غم را سرایت میکنم
عشقِ یارانِ (طریقت) را نباشد شکوهای
قطره،قطرم میچکم امّا ، رعایت میکنم
ما بدين در نه پى حشمت و جاه آمده ايم
از بد حادثه اين جا به پناه آمده ايم
رهرو منزل عشقيم و ز سر حد عدم
تا به اقليم وجود اين همه راه آمده ايم
سبزه ء خط تو ديديم و ز بستان بهشت
به طلبكارى اين مهر گياه آمده ايم
با چنين گنج كه شد خازن او روح امين
به گدائى به در خانه ء شاه آمده ايم
لنگر حلم تو اى كشتى توفيق كجاست
كه درين بحر كرم غرق گناه آمده ايم
آبرو مى رود اى ابر خطاپوش ببار
كه به ديوان عمل نامه سياه آمده ايم
حافظ اين خرقه ء پشمينه بينداز كه ما
از پى قافله با آتش آه آمده ايم
محمّدمهدی طریقت


(خطبه دوم )۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم 

۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩