این (طریقت)خوش سرانجامست وتو
۩۩۩ ☫ این(طریقت) خوش سرانجامست وتو ☫۩۩۩
ایکه خُلدستان من ناخوانده ای
از شرارت مغزمن سوزانده ای
گاه درعمق دو چشم خامشم
راز این فرزانگی را خوانده ای
هیچ می دانی که من در این کتاب
نقشی از عشق توپنهان داشتم
هیچ می دانی که از عشق نهان
آتشی سوزنده بر جان داشتم
گفته اند آن مرد هم دیوانه است
کز لسانش عشق می بارد همی
آری اما نیز " خُلدستان" من
بر لبان مرده ام جان می دهد
هرگزم در سر نباشد فکر نام
این منم کاینسان ترا جویم بکام
خلوتی می خواهم و آغوش عشق
خلوتی می خواهم و لبهای جام
فرصتی تا بر تو دور از چشم غیر
ساغری از باده ی هستی دهم
بستری می خواهم از گلهای سرخ
تا در آن یک شب ترا مستی دهم
آه ای خُنیاگر شعر طرب
از شرارنغمه ها سوزانده ای
این (طریقت)خوش سرانجامست وتو
صفحه ای از مُصحف ما خوانده ای
۩خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩۩ محمد مهدی طریقت ۩
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۵ ساعت 19:59نویسنده: توسط محمد مهدی طریقت
|

۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩