اخبار گیسوی کمند، از خنده‌ی جانان خبر
از بوسه‌های نازکش، از لحن خوش‌الحان خبر

از عطر پیراهن خبر افتاده در اَخبارِ شب
از رقص دامن در نسیم، از ساقیِ خندان خبر

از لحظه‌های گرم و نرم، از خنده‌های بی‌سبب
از باده‌ی لب بر لب وُ ، از مستیِ آسان خبر

از برق گیسویی که شب را روشنی بخشید نور
از باغی از لبخند نو، از نرگس افشان خبر

از جامی از آواز خوش، از نغمه‌ای در کوچه‌ها
از تاب آن چشمان مست، از حالِ پایان خبر

از چرخش دستان بگو، از بوی گل در گُلستان
از برق چشمان طرف، از مُژدهِ باران خبر

از خنده های قهقهِ از سینه‌ های چهچه
از بازی چشم و نظر، از فتنه‌ی پنهان خبر

از موج آوازِ عطش ، از صحنه‌های شور و شوق
از زخمه‌های دلربا، از زخمه‌ی پنهان خبر

از لحظه ی آغوش تا، چون سایه‌ای بر شانه‌ات
از گرمی آن نغمه ها، از نازِ تابستان خبر

شاعر ! بگو از چنگِ دل، از شورِ شیرین جان خبر
از عطرِ یارِ گل‌به‌سر، از خندهٔ پنهان خبر