۩۩☫اشعار-اگر به ژاله رسیدی و واژگون نشدی (طریقت)انالله☫۩۩


((" اِنا لِله وَ اِنا اِلیه واژگون "))

ز باده بیم ندارم همیشه در بَغَلست
تو را دروغ ، مرا صدق بهترین عملست

اگر به ژاله رسیدی وُ واژگون نشدی
بیا به میکده ،میخانه خالی از خِلَلست

به روی منبر وُ تزویر وُ ،پند مدعیان
شراب نقد به از فتنه کاری جَمَلست

مده عِنان طرب را ،به دست مار وُ بپیچ
سیاستی شده عقرب که زَهرشان مَثَلست

به فالِ خواجه ی شیراز اگر نگاه کنی
شراب سرخ بیابی که خواجه شاه غزلست

***

ﺑﺸﮑﻔﺪ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﻻﻟﻪ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻣﺮﺍﺩ

ﻏﻨﭽﻪ ﺳﺮﺥ ﻓﺮﻭ ﺑﺴﺘﻪ ﺩﻝ ﺑﺎﺯ ﺷﻮﺩ

ﻣﻦ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺁﯾﺪ ﺑﺎﺯ

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﻮﺩ

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﮔﺮﯼ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺑﻬﺎﺭﺍﻥ ﺩﮔﺮ

ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﻨﺮ ﺍﺳﺖ ، ﺷﺎﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﻫﻨﺮﯼ ﻭﺍﻻﺗﺮ

ﻟﯿﮏ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﭙﺴﻨﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﯾﺶ

ﮐﻪ ﭼﻮ ﯾﮏ ﺷﮑﻠﮏ ﺑﯽ ﺟﺎﻥ ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ

ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ

ﺑﯽ ﻏﻤﯽ ﻋﯿﺐ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺎﺩ

ﮐﺎﺷﮑﯽ ﺁﯾﻨﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﻭﻥ ﺑﯿﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯾﻢ

ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯾﻢ

ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺁﮔﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﭘﺎﮐﯿﺰﻩ ﻧﻬﺎﺩ

ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﻭ ﺟﺎﻭﯾﺪ ﺷﺪﻥ

ﭘﯿﮏ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺷﺪﻥ

ﺷﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﻫﻨﺮ ﺍﺳﺖ ﮔﺮ ﺑﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﺗﻮ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺩﮔﺮ ﺑﺎﺷﺪ ﺷﺎﺩ

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ ﯾﮑﺘﺎﯼ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪﯼ ﻣﺎﺳﺖ

ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﻧﻐﻤﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭﺩ

صحنه پیوسته به جاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

۩۩☫با اینک عشق نقطه ی پایان (طریقت ) است ۩۩

گرگ ها در این بیابان حکمرانی می کنند !
در میان گوسفندان روضه خوانی می کنند !

با لباسی از پَر طاووس و خویی چون غزال
گله را مجذوب رنگ وُ مهربانی می کنند !

گوسفندان دانش آموزند ،گُرگان وُ شبان !
از میان گلّه برخی ها تبانی می کنند !

در میان گوسفندان عده ای چالاکتر !
تا معلم می رسدآنان نگهبانی کنند !
گلّه راضی ، گُرگ راضی ،نیست ناراضی قرار !
درقراری بیقراران پاسبانی می کنند !

گله می رانند و می زایید تا نسلی دگر !
چون مدافع در حریم گرگ دربانی کنند !

داد زد یک روز یک بزغاله ای در این میان...
تا معلم نیست شغالان سخنرانی کنند !

گفت آن بزغاله این شعر و بدام گرگ شد !
یا که گُرگان تاابد همواره زندانی کنند !

گلّه از آن روز مجبور است از شب تا به صبح
از کتاب این(طریقت) باز روخوانی کنند !
وای اگر این گلّه روزی رم کند در عید فطر !
عید قربان صد هزاران گرگ قربانی کنند

من مُرده ام که بی تو نفـس می زنم نفس
دسـتـم بِــدار ، پای نــه پــس می زنم نفس

در خواب های نیمه شبم نقطه چین توئـی
فـریـاد شاعرانــه بــــرس مـی زنم نفس

یـــک شـب خبــررسید که تاصبح انتـظار
تـــا صبح انتـــظار عبث مــــی زنم نفس

زنـــدانــی ام ، به یـــاد تــو درجاده مسیر
در پشتِ میـله های قـــفس می زنم نفس

بـر روی بوم چشـم غزل ، پـشت یکدگر
همراه هر غزل به چه کس می زنم نفس

در قاب لحظه ها،من و تو ،در کـــنار هــم
هنگام مـوت بانگ جرس مـی زنم نفس

مهر تـــو را بــــه دوش غزل بار می کنم
از چابـهار تا بـــه ارس می زنم نفس

با اینکه عشق نقطه ی پایان(طریقت)است
تا انتها به عشقِ هـوس می زنم نفس

۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت

۩۩۩ ☫ برآستان جانان (طریقت) یاد باد ☫ ۩۩۩

مــرحبا برباده ات شــوریده حــالی شـد غزل در سر ســودای ابــرویت جمالی شد غزل
خط ابروی کجت شد در نظر پیوسته راست راست میگویی بصورت چون هلالی شد غزل
گرچه با یادِ دهانت عیش بــر ما تــنگ بــود هردَم از شوق لبت شیرین کمالی شد غزل
چــند روزی پـای بَـندِ کلبۀ ی آب و گِــلیـم قاصدِ طایر صفت چون سدره بالی شد غزل
خرّما آن روز که از خورشـیـد بر می تافتی حبّذا آن شب که با آن مه وصالی شدغزل
ساغر وُشاعرکه ساقی کوثـر می داشتی وز کفِ او چــون می کــوثـر زلالی شدغزل
یاد باد آن روزگار خوش (طریقت) یاد باد
گاه گاهی بر سر کویت مجالی شدغزل

۩۩۩ ☫ پایان شام شعر (طریقت)غزل سرا/اشعار ☫ ۩۩۩

همرنگ گونه های تو سرخآبیم هنوز

گلواژه میچکد زِ تو مهتآبیم هنوز

ای پرده پرده موسیقی راز موسیقی

در زیر سایه سارِ گُلِ آبیم هنوز

دور از نگاه گرم تو، بی تاب گشته ام

بر من نگاه دار که شب تابیم هنوز

تا سینهء سپید تو گرداب رازهاست

زین ماجرا به سینه ی گردابیم هنوز

پایان شام شعر (طریقت) غزل سرا

در انجمن بگو که، جهانتابیم هنوز

۩۩۩ ☫ پایان شام شعر (طریقت)غزل سرا/اشعار ☫ ۩۩۩

آغــاز کـارزار بــه نــفع پلنگ نیست
رستم دوباره فاتح میدان جنگ نیست

هر مــرد پاکباخته را سرزنش مکن
مجنونِ عاشقانه در اینجا زرنگ نیست

الوند کوه وُ قله دمــاوند و زاگــرس
هیمالیا سروده ای از رود گنگ نیست

شعری که از تو دم نزند عاشقانه نیست
آری غزل که عاشقانه نباشد قشنگ نیست

هنگام صبــح یا که دمآدم دَم غروب
رنگین کمان خانه ی ما طیف رنگ نیست

این سارها یکی یکی از شهر می‌روند
دیگر در این دیار ، مجال درنگ نیست

این شعر شام وُ آب کهنهء بی اعتبار را
دریا قصیده تنگ برای نهنگ نیست

پایــان شام شعر(طریقت)غزل سرا
پایان روز حادثه جای جفنگ نیست