۩۩۩☫ برآستان جانان (طریقت ) + فامیل دور ☫۩۩۩

وسط ِ محفل گُلهـا به گمان پیری مست
درکفش جام شرابی وُ سبویی در دست
گفتمش:شرم نداری تو از این مِـی خواری؟
گفت: البتّــه که ماموری وُ جلبم داری!
گفتمش :باده خوری را که؟ ملامت کرده؟

او خودش روز جـزا وعــده علامت کرده
گفت: رو ، رو که تو هم بی خبر از دینداری
گشته معلوم، بِـه از باده خوران پنداری؟!
من اگر می خورم وُ هیچ نباشد شرمم
مطمئن باش: به رحـمانی او دل گرمم
من اگــر هرچه کنم ،از گنه می خواری
تکیه بر جای خــدا من نزدم : هشیاری
عمر زاهد همه طى شد به تمناى بهشت
او ندانست که در تـــرک تمناست بهشت
این چه عدلیست که درعالم بالاست کنِشت
هرکجا وقت خوش افتاد همانجاست نوشت
دوزخ از تیرگی بخت درون است ، سرشت
تو اگر نیک سرشتی همه دنیاست بهشت

۩۩۩ ☫ طنز☫۩۩۩

گاهی درین جماعت خود را بزن به کوری
شاید شبیه خرچنگ، گاهی مثال موری

درطول سال باری،بر گرده ام سواری
چیزی دِگر نمانده،تا چارشنبه سوری

ای شیخ با مُرُوَت، ما را نکن بهشتی
با وعده های مفتی، باشیوه های زوری

اینجا مسیر فرهنگ، پسکوچه های جهلست
فرقی چنان ندارد، دربست یا عبوری

حرف مرا نفهمید، از صد نفر یکی هم
منظور درک سختی ! تا کی کنم صبوری؟

یکبار گفته بودم، یعنی برای آخر
گردنکشی محال است، با گردن بلوری

همسر کنار همسر، سرگرم تِلگرامند
دور از همند انگار، هفتاد سال نوری

دارند می فروشند، طفلان در رحم را
در اوج بی حیایی، در عین بی شعوری

دیدی که خاوری هم، پس داد پول ما را
در حیرتم که ایشان، خر شد چرا؟ چه جوری؟

بسیار طنز باید گفتن برای این قوم
اما نمی توان گفت، جز دو به دو؛ حضوری!

گاهی در ین جماعت ، بشنو ازین (طریقت)

طنزی بدین مِلاحت ،هجوی بدین فخوری

۩۩☫ /تغزل مهتاب :روایت (طریقت)حکایتت ۩۩۩

جدا کننده متن وبلاگ لاينر وبلاگ

عاشقی صحنه ی زیباست بیـا تا مهتاب

چشم دل مست تماشاست بیا تا مهتاب

کشتی عشق برای من و تو ساخته شد

لذت عشق به دریاست بیا تـــا مهتاب

قلــــم از شوق به رویای تغـــزل

غزل از چشم تو زیباست بیا تا مهتاب

شوکــت روی تو از عشق خبر داد مرا

شوق پرواز تـو پیداست بیا تا مهتاب

قصه عشق من از چشم تو آغــاز

قافیه غرق تمناست بیــا تا مهتاب ...

غرق آغوشِ(طریقت) همه آمال منست

هُرم آغوش تو گیــراست بیا تا مهتاب

۩۩ ☫دوبیتی ☫۩۩۩

http://s7.picofile.com/file/8266307818/8a0cd50f2b81bea494963ef4e45ed935834e2d682311cd1049aed28d04d638ae.jpg

نظم کاری کرد با احساس این عاشق تبار

وزن وسبک و مطلعش شد ماندگار و سازگار

انتظارش می کشم تا همچو یاقوت اَنار

درشب شعری درآرم از دَمارش روزگار

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif

۩خــُلدستان طریقت(خطبه اول )۩محمد مهدی طریقت