بدون شرح : خلدستان طریقت+ روزگار حکومت (محور مقاومت)
۩۩۩☫د وبیتی (طریقت) روایت ،حکایت/اشعار ☫۩۩۩

با تو گُم، با تو گَهی پیدا چرا؟
شاعرِ آن چشمِ بیهمتا چرا؟
آسمانِ چشمِ من خاکستری،
آسمانِ چشم تو دریا چرا؟
گیج و خسته در هوای گفتگو،
با لبانِ سرخِ چون دیبا چرا؟
دادهای هوش و حواسم را به باد،
دلبری... در گوشهای تنها چرا؟
پرسهای در بیتو بودنهایِ سرد،
در سکوتِ سادهی یلدا چرا؟
همنشینی با غزل، در نور ِ ماه،
با نوای قمری و مینا چرا؟
مستی و تنهایی و آشفتگی،
چون غروبِ عصرِ رؤیاها چرا؟
پرتوِ بینور و بیچشم و چراغ،
مرگِ شب، در بسترِ فردا چرا؟
در مسجد شهر، دین به مردم بـفروش
نان شب خود به نیم گنــدُم بـفروش
ای شیخ! که مفتی جهنم شــده ای
با قیمت خون خلق، هیزم بـفروش
***
چو رهبر :مَــردمآزاری وُ "جنگ"ست
دلِ اَبتر سفالین است وُ سنگست
ولی افسوس، این دوران ننگ ست!
بدون شرح این اوضاع تنگست
۩محمد مهدی طریقت ۩
نه اینكه فكر كنی دیگر اعوجـاجی نیست
برای زخم زبان ها دگــر علاجی نیست
تو سبز ماندی و من برگ برگ پائـیــزم
به دشتِ لاله شقایق چو سرو كاجی نیست
تمام آدمیان! رانده از بهشت برین
خلیفه ای كه از آغازفکر تخت و تاجی نیست
تفاوت من و اصحاب كهف در این بود
برای سكه ی رایج دگر رواجی نیست
مرادِ شیخ قاضی شارع قباله گشته وطن
نشسته بر سر مسند که احتیاجی نیست
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرو
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
ای دل ار عشرت امروز به فردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و از آن خواهد شد
مطربا مجلس انس است غزل خوان و سرود
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
چند گویی که چنین رفت و چنان خواهد شد
حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود
قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد
خــُلدستان طریقت(حکایت :روایت )۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم 

۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩