۩۩۩☫پند (طریقت) اشعار ☫۩۩۩

۩۩☫ باغبان ،بذر (طریقت) ز وفا کاشته ام ☫۩۩

گُل نباشد،چه سلامی، چه علیکی گِل را
تک تک ِ ثانیه هابی تو شده عاطل را

مونسی نیست بجز دلهره در کنج اتاق
آن زمانی که به چشمان تو بستم دل را

نام تو ورد زبانم همه جا نقش زده

نقش جانم شده حوصله آب و گِل را

قدر دانم که به امید تو زنده است هنوز
دلخوشم قدر تو آخر بشود شامل را

باد میرقصد و بلبل به چمن می خواند
جان فدای قَدَمت این تَنِ نا قابل را

باغبان ، بذر (طریقت)زِ وفا کاشته ام
تمبر باطل شده این معجزهء حاصل را

پَند ز گيتی نگر ، كـشورِ در بند
ملعبه گرديده ای بهر یکـی چند

بی‌خردان، حـــاکــمِ رد وُقبولند
گوشه‌ نشينی مکن مرد خردمند

صاحب جاه و مقام و رتبــهء والا
حاکمِ مطلق زده بــر هـمـه پيوند

تا به حقيقت نظر نمايی بر حق
یک تنه بر هم بزنِ وادی خرسند

هر طرفی، صد هزار دست، برآور
از پی شكوا به ذيل عدلِ خداوند

حيله و نيرنگِ دین ستیــزان
شد به لباس نفاق و كينه پراكند

كز زن و شوهر برفت عاطفه و عشق
مهر نمانده ميان مادر و فرزند

جمله ی آیات را به حال فـــریــبند
سورهء قرآن را ، به حيله و ترفند

خُلدستان طریقت(جدید ) محمّد مهدی طریقت

<< ادامه مطلب <<

↘...
ادامه مطلب↘...یکی برای همه#همه فدای یکی <<<<...

۩خــُلدستانطریقت( صفحه جدید )۩ محمد مهدی طریقت