۩۩ ☫ اشعار:دوبیتی /خُلدستان (طریقت) پاینده باد ☫ ۩۩۩

انقلابی رفته در: مـاتحتِ خلق روزگار
شادمانی میخرد ، ماتم فروشد کردگار
من گلی نورسته بودم در زمــانِ یادگار
اَرّهء نجّارشد پروردگارا در دُکانـم مـاندگار

حکایت پاره شدن است: قدیمی ها می گفتند : با سر بِری کلاهت پاره میشه ، با پا بِری کفشت پاره میشه ، دوتا اصفهونی با هم دعوا می کردند :(فحش بده ، فحش بستون = پیرهن گِرونس )حکایت این روزگار انقلاب صادر شده و چیزی برای ملت باقی نمانده نه از اسلام ناب محمدی(ص) خبری هست ، نه از شعار های ابتدای انقلاب اثری باقی ، روایتِ ارّه دوسر شده جلو می رود( مّیّ بُرّدّ )به عقب برمی گردد(پـّاّرّرّرّهّ) می کند . چاره ای نیست ((السکوت مِفتاح السلم))سکوت کلید سلامتی است ، لابُد دیگران نمی فهمند (طوش خودمن رو میکشه بیرونش مردم)

شـعرِ من ‌را چون تو تفسیرش‌ کنی "فرخنده" باد
"بوسـه‌هایت" تا اَبَــد بر جانِ من "تــابَنــده" باد

باده ی "خوش آهنگ" خنیاگر به جان " سازنده" باد
دفتر شعرِ(طریقت)،تا اَبــد ،دیـوان من" پاینده" باد

انقلابی مـــی‌زنـــد بـــر پنجــــــره، یعنـی سلام ای جام زهر
یاد دارم از ،غــــزل، در کـــــودکـــــی دارد پیـام ای جام زهر

بـاز پـاییــــزست و زلفت مـی‌شـــود چون میگســار
بـاز افتـادست گنجشکی در آغـوشت به دام ای جام زهر

بـاز رهـبر مـی‌شــــوم بـا خـاطــــراتت در وصایای کلام
تا ببـارد بر زمین از آسمان ، با این ،کلام، ای جام زهر

چتــــر را مـی‌بنــدم آری، تـا بشـــویــم سینـه ها
بشنوم آهنـگِ قلبت را دمادم، یا مدام ، ای جام زهر

همچوآهو می‌دوی دردشت و من با چشمِ تَر
می‌زنم هو هو ز پیغامت ،امام،: ای جام زهر

ســرگـذاری بـر لَحَـد، بعـد از پریشـان گـویی‌ات
حـــرمتــی کو ؟ تا کنم قـدری، قیـام، ای جام زهر

بــاز مـی‌خــــوانـم دوباره، بــاز مــی‌رقصــد نگـار
انقلابی مــی‌زند بــر پنجره، یعنـی تمام ، ای جام زهر


چو با ابلهان می شود همنشین تو او را به چشم بزرگی مبین

سزد گر شود خوارو درمانده کین زِ نزد همه دوستان رانده بین

محمّدمهدی طریقت

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif

۩خــُلدستان طریقت(خطبه دوم )۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم