می فروشان همه دانند(طریقت) نیکوست


۩۩۩ ☫مثنوی(طریقت)منتخب ☫ ۩۩۩
زندگی زیباست، در جانش کنیم
چون شراب کهنه در جامش کنیم
سرکشیم این جام سرمست از نشاط
با دل بی کــینه در طــیِ صـراط
زندگی همچو نسیم نو بهار
عطر افشان میرود کو بی قرار
لحظه ها را میبردباخود به کام
یادها میماند و اینجا والسلام
لحظه های رفته کن جستجوی
آب رفته بر نمی گردد بجوی
یادها پرورد آن پــرودگار
با تو می ماند به رسم یادگار
زنده از یادیم : یاد از عمر ماست
دَم غنیمت دان که دنیا بی وفاست
همدم اهلِ(طریقت) را دمیست
یارِ هـمدم از نشانِ آدمیست
***
کاش میشد که از این پنجره بوسید تو را
از صدای نفسِ حادثه ، فهمید تو را
مثل عطر خنک گرمی این تابستان
در همآغوشی تو، یکسره بویید تو را
در غزلخانهء شب خاطرههایی روشن
گاه با تیشهی فرهاد، تراشید تو را
گاه در برکهی تنهایی امواج غزل
گفتگو کرد در آن منطقه ، پائید تو را
یک قدم مانده که اشعار به پایان برسد
پشت بیتابترین شعر، پسندید تو را
با پسندیدن وُ بوییدن سیب از انصار
خام حوا شد و در واقعه ای چید تو را
گر(طریقت)همه جا پرتو شعر وُ غزلست
در سکوتی به بلندای افق، دید تو را
***
گُـلهای فـروردین من لبهای یار است
داغی از این گل بردل باغ آشکار است
بلبل به روی شاخه خشکیده چهچه
یعنی تمام دشت یکجا بیقرار است
باران نــوروزی به وجــد آوردجان را
جانان من مام وطن چون داغدار است
اُردیبهشتِ جان من ساری و جاری
نظم سخن اینجا همیشه سازگاراست
از شوق دیدار نسیمی شددل انگیز
این نغمه ء قمری بهاران برقراراست
ما را سرای جاودان باغ وبهار است
اُردیبهشت ما(طریقت) سبزه زار است
...حمید↘
محمد مهدی طریقت
۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩