برآستان جانان (طریقت) حافظ بخت واقبال

۩۩۩ ☫ اشعار(طریقت)دوبیتی ۩۩۩


¤۴۳۲

| ای که مهجوری عُشّاق روا میداری | |
| عاشقان را ز بَر خویش جدا میداری | |
| تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب | |
| به امیدی که درین ره به خدا میداری | |
| دل ربودی و بِحِل کردمت ای جان لیکن | |
| به ازین دار نگاهش که مرا میداری | |
| ساغر ما که حریفان دگر مینوشند | |
| ما تحمّل نکنیم ار تو روا میداری | |
| ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه تست | |
| عِرض خود میبری و زحمت ما میداری | |
| تو به تقصیر خود افتادی ازین در محروم | |
| از که مینالی و فریاد چرا میداری | |
| حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند | |
| کار ناکرده چه امید عطا میداری؟ |
¤¤



مامور بهانه های فردا گشتیم
دلبسته ی اما و اگر ها گشتیم
ما گمشدگانیم که در کوچه شهر
جامانده ترین حرف الفبا گشتیم

¤¤¤
بگذار ببینم ات که فردا چه کنم
پیغام تو هم رسیده اما چه کنم
از فصل خزان تکیده ام، شب یلدا را
امشب خبرم کنی که یلدا چه کنم

¤¤¤
سرشار تو ام خبر نداری گویا؟
از کوچه ی ما گذر نداری گویا؟
ای پنجه خورشید هوس آلوده
یلدای مرا سحر نداری گویا؟


بندِ شرابند وُ منم مستِ لبش
لب چو یاقوت زبان هست بکامِ رطبش
نـزنم جـامِ (طریقت) به تب وُ تاب تبش
بنشانم به خمارم خمِ گیسوی شبش

يلدا جشن پيروزي نور بر تاريكي پر واضح است كه یلدا تنها بخاطر طولانی تر شدن فاصله زمانی غروب آفتاب 30 آذر تا طلوع آفتاب اول ماه دی برگزار نمی شده است بلکه در پس اين آئين مثل بسياري از آئين هاي ديگر فلسفه و معانی و مفاهیم فراوانی وجود داشته است. يكي از اين معاني يادآوري اين نكته است كه همواره بايد اميدوار بود و در در پس تاريكترين دوران و بلند ترين شب سال صبحي روشن خواهد امد.و دوران سخت و لحظات تاریک تا ابد باقی نخواهند ماند. بقول نظامي در نااميدي بسي اميد است ... پايان شب سيه سپيد است !
و اين نمادي درخشان از امید به فردا و آینده روشن است و ما در طولاني ترين شب سال گردهم جمع مي شويم كه قدر لحظه ها ارزشمند عمرمان را بیشتر بدانیم و با در کنار هم بودن برای لحظاتی هم شده از دغدغه های روزمره زندگی دور شویم و در کنار عزیزان مان لحظاتی سرشار از شادی را سپری کنیم.شب چله بلندترین شب سال است که ایرانیان آن را از ديربازآن را گرامي مي داشتند و در این شب با گردآمدن دور آتش، به رقص و پای کوبی مي پرداختند. آنگاه سفرهای وسيع پهن مي كردند که روی آن آتشدان، عطردان و خوراکیهای گوناگون از جمله خوراکیهای فصلی و خوردنیهای غیر نوشیدنی مانند نان، شیرینی، حلوا قرار داده شده بود.
پيشينه شب بلدا :سرزمين پهناور ايران رنگين كماني از اقوام گوناگون است و هر گوشه اي از اين آب و خاك مراسم ويژه اي براي شب چله ( يا با همان اسم معمولش شب يلدا ) برگزار مي كنند ولي مثلا اين روزها خوردن انار و هندوانه در اغلب شهرهای ایران در شب يلدا معمول است. در مناطق سردسير چون لرستان و كردستان بويژه در روستاها سفره يلدا بر روي كرسي پهن مي شده است. و بيشتر كدوي پخته و خشكباري چون كشمش ومويز و بادام كه از محصولات خودشان بوده است را مصرف مي كردند،ولي در سالهاي اخير كه روستاها خالي و اغلب مردم شهرنشين شده اند و بساط كرسي ها جمع شده است و مردم همه مصرف كننده شده اند كسي كدو و كشمش و بادام توليد نمي كند رسوم شب يلدا هم رنگ و بوي ديگري گرفته است . از جمله خوردن هندوانه كه در برخي نقاط رايج بوده است امروزه تقريباً در همه شهرها رايج شده است. یکی از دلایل خوردن هندوانه رنگ سبز آن است زیرا رنگ سبز هندوانه نماد آبادانی و و سرزندگي است. سرخی و شیرینی هندوانه نماد عشق، دوستی، بهروزی و همزیستی حاصل از آبادانی و آسودگی است.گرد بودن هندوانه نیر نماد گرد بودن زمین و كره اي است كه روي ان زندگي ميكنيم رنگ سفید لایه درونی پوست هندوانه نماد صلح، سازگاری، آرامش و آسودگی می باشد.
دانه هندوانه نیز نشانه باروری است.مضاف بر اينكه نياكان ما بر اين باور بودند كه خوردن هندوانه در شب یلدا باعث میشود كه در زمستان به بيماري و سرماخوردگي مبتلا نشويد. فال هندوانه :در تالش با هندوانه فال هم می گیرند! پوست هندوانه های شب یلدا را بریده و به چهار قسمت تقسیم کرده و نیت می کنند. سپس پوسته ها را از جلو به پشت سر می اندازند.در صورتی که دو قطعه سبز و دو قطعه سفید باشد ، فال آنها نیکوست .
اگر یک قطعه سبز و سه قطعه سفید باشد باطل است
اگر چهار قطعه سبز باشد ایام به کام آنها خواهد بود.
اگر چهار قطعه سفید باشد، آن را نشانه بدشانسي مي دانند!
نياكان خردمند ما از هر بهانه اي براي دورهم بودن و جشن گرفتن استفاده مي كردند از اين رو به پاس جشن یلدا، بساط شادی در خانه ها برپا می شود و از دل یلدا می توان شاهد تمام خوشی ها بود.در واقع شب يلدا خداحافظي با پاييز و رفتن به استقبال زمستان است در طولاني ترين شب سال كه از فردايش شب و تاريكي رو به كاهش مي گذارد و روز و روشنايي رو به افزايش دارد. آيا چنين رويدادي ارزش جشن گرفتن ندارد؟! لذا اگر از اين زاويه به يلدا نگاه كنيم جشن یلدا را به نمادی از امید به روشنایی و گذشتن از سیاهی تبديل مي شود و نیاکان ما این آیین زیبا را برای ما به یادگار گذاشته اند تا بهانه ایی باشد برای درکنار هم جمع شدن و قدر یکدیگر و قدر لحظه ها را دانستن.نگرش نجومي به شب يلدا :درشب يلدا خورشید در بیشترین فاصله با مدار سماوی قرار می گیرد و همین اتفاق باعث می شود طولانی ترین شب سال رخ دهد. البته این طولانی بودن تنها در حد یک دقیقه با دیگر شب ها تفاوت دارد.
طولانی ترین يلدا در ماكو : و کوتاه ترین شب یلدا در چابهار همانطور که می دانید طول شب ها به موقعیت جغرافیایی منطقه بستگی دارد و جالب است که بدانید طولانی ترین شب یلدا مربوط به ماکو ( در شمال غربی ایران) است که 14 ساعت و نيم است و کوتاه ترین شب یلدا برای چابهار ( در جنوب شرقی ایران ) است که 13 ساعت و نيم است.
از ديدگاه تاريخي : یلدا، از رسوم کهن ایرانیان بوده است و شواهد حاکی از آن است که جشن شب یلدا دست كم از زمان داریوش یکم يعني 2523 سال پيش در تقویم رسمی ایرانیان باستان ثبت شده است.
جالب است بدانید جشن باستانی شب یلدا، از سال 1388 در فهرست میراث معنوی کشور قرار گرفته است.
اما در طول قرنهاي متمادي آئين شب يلدا دچار تحول و دگرگوني شده است و مثلاً قرن هاست كه ديوان حافظ از ملزومات سفره شب يلداست و فال حافظ هم از به بخشي از اين مراسم تبديل شده است. بطوريكه حافظ خوانی و گرفتن فال حافظ به بخشي جدايي ناپذير از يلدا تبديل شده است.


۩۩۩ ☫ شاه بیت غزل ختم تمنای (طریقت) اشعار ☫ ۩۩۩
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد، * دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان ســقف فرو ریخت، * هنــگام ثمــر دادن مان بــود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند، *اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک، * شــد قلّه ی یک آه، مــسیر فـوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کـرد،* با خلق ندانیم چه ها کــرد وُ چـنان شد
وا حسرت وُ دلتنگی وُ تنهایی عشقیم، * بینائی یعقوب، زلیخا ست جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم وُ گفتم : ، * گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم اکنون * روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یکدست لباس وُدو سه تا عطرگل سر*برداشت ،مرا دلخوشی ام درچمدان شد
شاه بیت غزل ختم تمنّـای (طریقت) * ، مصـداق همان وای به حال دگران شد
خُلدستان طریقت(جدید ) محمّد مهدی طریقت 
صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت
و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم
زآنچ آستین کوته و دست دراز کرد
صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
ای کبک خوش خرام کجا میروی بایست
غره مشو که گربه زاهد نماز کرد
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
ما را خدا ز زهد ریا بینیاز کرد
روشنی طلعت تو ماه ندارد
پیش تو گل رونق گیاه ندارد
گوشه ابروی توست منزل جانم
خوشتر از این گوشه پادشاه ندارد
تا چه کند با رخ تو دود دل من
آینه دانی که تاب آه ندارد
شوخی نرگس نگر که پیش تو بشکفت
چشم دریده ادب نگاه ندارد
دیدم و آن چشم دل سیه که تو داری
جانب هیچ آشنا نگاه ندارد
رطل گرانم ده ای مرید خرابات
شادی شیخی که خانقاه ندارد
خون خور و خامش نشین که آن دل نازک
طاقت فریاد دادخواه ندارد
گو برو و آستین به خون جگر شوی
هر که در این آستانه راه ندارد
نی من تنها کشم تطاول زلفت
کیست که او داغ آن سیاه ندارد
حافظ اگر سجده تو کرد مکن عیب
کافر عشق ای صنم گناه ندارد

مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
به ولای تو که گر بنده خویشم خوانی
از سر خواجگی کون و مکان برخیزم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین
تا به بویت ز لحد رقص کنان برخیزم
خیز و بالا بنما ای بت شیرین حرکات
کز سر جان و جهان دست فشان برخیزم
گر چه پیرم تو شبی تنگ در آغوشم کش
تا سحرگه ز کنار تو جوان برخیزم
ح(طریقت)
محمّدمهدی طریقت
![]()
۩#خلدستان طریقت ( صفحه تشنگی )۩ محمد مهدی طریقت
خــُلدستان طریقت(شعار:مُحرم)۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم 

۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩