پندِپیرانِ،طریقت:گوش:کن-انجمن افروختی-خاموش_کن +مثنوی+اشعار

۩۩۩ ☫ اشعار /دوبیتی (طریقت)خلدستان ☫ ۩۩۩
کوچ پرنده های مهاجر مسافر را دوست دارم ...
پرنده ای که کوچ می کند ...
دل کندن را خوب می داند .یاکریم ها و گنجشک های پشت پنجره و روی شاخه درختان .دوست داشتنی هستند اما مهاجران مسافر دوست داشتنی ترند.پرستوها و غازهای که ماندن بلد نیستندمهاجران مسافرخوبی هستند
وقتی شراب می رود در زیر هاشور
نفرین تـاکستان رسیداز دورمهجور
بابرترین اندیشه کاری می توان کرد
باید زکشمش توبه کرد،انگور انگور
اگرجویم من از چشمان او افسانه ها را
خُمارِ چشم او ریزد به هم خُمخانه ها را
در این فصل گل ای ساقی که غم بگریزد از جام
چه سازم با غم عشقی که دل رو کرده بر بام
رسانی گر به من پیمانه ها را
تو سامان کرده ای سامانه ها را
سر عقل آوری دیوانه ها را
پریشان کرده ای بیگانه ها را
به طوفان داده ام کاشانه ها را
لب آ لب کرده ام پیمانه ها را
به دل یکسر زدم سنگ محبت
زِدشمن خاست آهنگ محبت
اگر خواهی که از خاطر برم غم
مرا با خود ببر آهسته کم کم
(طریقت)
با شعر وُ شانه های تو، سر آفریدگار
ایـــزد چقدر شــانه به سر آفریدگار
معجون سرنوشت مرا باده سرنوشت
بی شک به شکل شیر و شکر آفریدگار
پای مرا برای دویدن به سوی عشق
پای تــو را برای سـفر آفریدگار
لبخند را به روی لبانت چه پایدار
اخم تو را چه زودگذر آفریدگار
دیوان شعر هر سر سوزن شبیه توست
خوب آفریده است، اگر آفریدگار
تا چشم شور بر تو نیفتد «وَاِن یَکاد»
آیینه را بدون نظر آفریدگار
آئین ریشه، مانع پرواز می شود
پروانــه را بــدون پــدر آفریدگار
شعرِ (طریقت)است پر شور آفرید
باری که روی شانه ی هر آفریدگار
...
شهریارت می شوم دار وُ ندارم باش وُ بَس
شهر بانو می شوی ،دنباله دارم باش وُ بَس
شاعرِ شعرِ تو ام، ای ساغر میخانه ام
بیقرارت می شوم ، هردم قرارم باش وُ بس
با "خاطرهی" گذشته "پیوند" زدم
بر "غنچهء نا شکوفته " لبخند زدم
اَحسنت برآن تبسم شیرینت ،
چینیِ "شکسته را" چنین بند زدم
به عشقت آتشی در سینه دارم
بر آن آتش دلی بی کینه دارم
تو کِی پا می ِنهی بر چشمم ای دوست
به مُــژگــان آرزو دیــریــنه دارم
شهربانو چون شدی خوش باش وُ رندی کن ولی
شـهریارت چـون شـدم ،دنـبـــاله داری کن ولی
مایه ی عشقِ توام معشوقه ی جام بَـــلا
دامِ تزویرت بر افکن ، پرده داری کن ولی
بخـند با دل شــاد تو جان بگیرد شعر
نشاط وُ شور وُ امان درامان بگیرد شعر
بخـند آخـرِ این انجمن هــوا پُر از باران
برای اهل (طـریقت) زمــان بگیرد شعر
نزد اصــحاب هنــرمند اِرادت داریم
مابه بازیچه شدن ننگ عبادت داریم
جا برای منِ گنجشک زیاد است ولی
به درختان خیابان تو عادت داریم
۩#خــُلدستان طریقت (صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت
<<ادامه مطلبح. (طریقت)
چـونکه بـاید انتقاداتــی شِنُـفت
میتوان نقد تو را نقـــدینه سُـفت
پنــدِ پیرانِ (طریقت) گـوش کــن
انجمن افــروختی خاموش کــن
( صفحه جدید )۩#محمد مهدی #طریقت
۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩