زمین:عزَوجل  بهشت: جنگ وجدل  (طریقت)شیخ اجل

۩۩۩ ☫وصیت نامه= ما هرچه سرودیم (طریقت) به غزل گفت: ☫ ۩۩۩

شیر و گرگ و روباهی، گورخر و آهو و خرگوشی شکار کردند. شیر به گرگ گفت: این ها را تقسیم کن.گرگ گفت: گورخر که بزرگتر است از شیر، آهو سهم من و خرگوش مال روباه، که از همه کوچکتر است.شیر ناراحت شد و روی گرگ پرید و او را زخمی کرد و به روباه گفت: تو این شکارها را تقسیم کن.روباه گفت: خوشبختانه شکارها تقسیم شده اند. گورخر صبحانه ات، آهو ناهارت و خرگوش بمانند برای غذای شبت. شیر گفت: آفرین به تو ؛این هوش و دانایی را از کجا آورده ای؟ روباه گفت: از جامه سرخ رنگی که بر اندام گرگ پوشانیدی.

از کتاب: سی حکایت سی تصویر از کشکول شیخ بهایی،صفحه۴٨

یکی گربه در خانهٔ زال بود
که برگشته ایام و بدحال بود

دوان شد به مهمان سرای امیر
غلامان سلطان زدندش به تیر

چکان خونش از استخوان، می‌دوید
همی گفت و از هول جان می‌دوید

اگر جستم از دست این تیر زن
من و موش و ویرانهٔ پیرزن

نیرزد عسل، جان من، زخم نیش
قناعت نکوتر به دوشاب خویش

خداوند از آن بنده خرسند نیست
که راضی به قسم خداوند نیست