عُرفی(طریقت)است زِ بیعانه روشن است(برآستان جانان)
در(طریقت) کوش تاچیزی شوی
در حقیقت ، خنجر تیزی شوی
مُلکِ(خُلدستان)طب ریزی شوی
یا که اُستاد شکر ریزی شوی
***
قابِ عکست را به یغما برده ام
ژرف عشقت را به کسرا برده ام
تازه کردم "کهنه" بُرنا برده ام
من تورا شبها به یلدا برده ام


بسم الله الرحــــمن الرحـیــــــم
اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ
وَ یَکشِفُ السـُّوء ویجعَلُــکُم
خُلَفآء الاَرضِ ء اِلهٌ مَّع اللهِ قَلیلاً مّا تَذَکَّـــــرُنَ
....� ( آیه 62 سوره النمل )


بیهوده در اضطراب درمانده کتاب
در تاب و تب و عذاب درمانده کتاب
این ساعت وامانده دگر زنگ نزد
درعشق کتاب وُ خواب درمانده کتاب
![]()
خــُلدستان طریقت(شاعر)۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم =عقد

+ نوشته شده در شنبه بیستم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 23:26نویسنده: توسط محمد مهدی طریقت
|
۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩