ای اهلِ(طریقت)همه مخلوق، چرا من؟ عطش ناک +دوبیتی=>پَرِ پرواز هنوز

۩۩۩ ☫ بهارست و گل ساقی گلعذار ☫ ۩۩۩
بهار است وگُل ، ساقی گُلعذار
بده جامی از آن مِـی خوشگوار
ســبو ئی بیاور گــریزی بـِریــز
شـــرابی پیاپی به پیـمانه ریز
لبی تر کنم من در ین بوستان
سپا هان سرایم ز هندوستان
جدائی فِــکند ست ما را زِ یاد
کزین انجـمن وصل ماند به یاد
مغنی بخوان نغمه ای دلپسند
که غم برگشــاید ِز هَر دردمند
به وَجـد آورد اَنجــمن را زِ غــم
نوائی بخوان نغمه ی زیر و بـَم
بده جامی از جـام جانا نه ام
نگهــدار پیمــان و پیـما نه ام
بهار وخزان طی شــود هوشیار
دَمی با (طریقت) غنیمت شمار
_____________________
ســیب شود رویتان سرخ وسپید وقشنگ
سبز شود جا نتان سـبز و بلندومَلَنگ
هردو جهان کا متان از کـَرم کـردگا ر
ســکه شـود کارتان از یــَد پروردگا ر
سایه ی عمرت بلندبرهمگان سازگار
طبع بلندت شــود همچو بهاران بهـار
پُـر زحلاوت شـود چون سَمـَنو زندگی
اُوج سعادت شود شیوه ی این بندگی
شیوه ی این بندگی گوهر تابندگی
گـــوهر تابــندگی مظــهر فرخندگی
عید که آمد رَوَد عـــید دگر زنده باد
گوهـــر رخسارتان خُرم و پاینده باد

وقت آن نیست که بازیچه و لجباز هنوز
حا کمانی که زبون ، همدل و همساز هنوز
لحظه ای نیست که ما هلهله از شوق زنیم
با شیاطین و دد و دیو ، چو انباز هنوز
گاه آنست که ما با تو هم آواز شویم
واپسین مصرع اشعار، سرآغاز هنوز
دم آنست که گر هجمه کند لشکر خصم
بهر ایران پریشان همه سرباز هنوز
موسم آن شده با مرغک خوشخوان سحر
در دل تیرگی شب ، همه دمساز هنوز
فصل آنست که در مدرسه عشق و جنون
فارغ از درس معلم ، همه ممتاز هنوز
حین آنست که بیدل بزند چنگ به ذوق
ساز چون کوک شود همره و همراز هنوز
عصر آنست که ناسوت فراموش کنیم
سوی لاهوت همه چون پَرِ پرواز هنوز
***
مبدا آلودگی ، مرجع چالاک بود
منشا هرفتنه ای ، مردک در خاک بود
قاضی و رازی ببین ، دلخوش ازین ابتکار
غایت آن راه کج ، ماحصل تاک بود
***
پر می کشم از پنجرهی خوابِ بر افلاک
هر شب من و دیدار، در این با بِ هوسناک
وقتی همه جا از غزل من سخنی هست
یعنی همه جا شرح دهم، با، همه چالاک
ای اهلِ(طریقت)همه مخلوق، چرا من؟
ای اهل حقیقت ، همه مخلوق عطشناک
محمّدمهدی طریقت


۩خــُلدستان طریقت(خطبه دوم )۩محمد مهدی طریقت ↘<<خطبه دوم 

۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩