خلدستان طریقت (ساغر ، ساقی + لاغر ، باقی)

۩۩۩ ☫ساغر+ساقی :خلدستان (طریقت) عطرآگین شد ☫ ۩۩۩

ساقی تو از خُلدِ بَرین ساغر بیاور

ازبین حوری ها ، پری لاغر بیاور

یکدفعه با من هم قدم شوَ بارکالله
چشمِ تمام عاشقان را دربیاور!

اِنگار لب‌هایم خیالِ بوسه دارند
کامل برایم لیلی نوبر بیاور!

من عاشقم ، جای دلی که بردی از من
گاهی به روی شانه هایم سر بیاور

دل داده‌ای از نسل باباسماعیل هستم
اثبات کن پیغمبری ، دفتر بیاور!!

مرداد اگر خر تب کند ، سگ سینه پهلو
دستار وُ کُت شلوار ، را آ .خربیاور

ساقی تو افسون می کنی با این غزلها

شاعر تو از شعر (طریقت)سر بیاور

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif

خــُلدستان طریقت(شهریور :اعتماد)۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

شمیم :خلدستان (طریقت) عطرآگین شد +گوش کنید

۩۩۩ ☫شمیم :خلدستان (طریقت) عطرآگین شد ☫ ۩۩۩

از گلستان آمدی، خُمخانه عطر آگین شد
ازشبستان می روی ،ویرانه عطر آگین شد

من خراباتی نشینم چون پریشان خاطران
گیسوان را شانه کردی شانه عطر آگین شد

زین گلستان ادب با آن گل افشانی که بود
عود، می سوزانی وُ پروانه عطرآگین شد

لعل گلرنگ تو را در ساغرِ می بوسه زد
ساقی اندیشه ام پیمانه عطرآگین شد

شعر جوشید وُ جنون گل کرد و افسون ژاله کرد
تا به صحرای جنون افسانه عطرآگین شد

از شمیم شعر :خلدستان (طریقت)بی سبب
ساقی وُ ساغر، می وُ میخانه عطرآگین شد

دستور پخت قیمه در دوره قاجار + عکس

آن بی‌وفا که چشمِ ترِ ما ندید کو
همچون غزال در دل صحرا رمید کو

دور از نگاه مست تو برشانه‌های شعر
اشکم چو موج بر رخ دریا چکید کو

بر باغ آرزوی من آن یار سیمتن
همچون نسیم بر سر گل‌ها وزيد کو

تا خون به جای اشک بریزم ز دیدگان
با تیر عشق خویش دل‌ِ ما دريد کو

آن طایر امید ، ز بامِ دلِ غمین
همچون خیال در دل شب پرکشید کو

چون مرغ کز شکستن شاخی ز جا پَرید
آهنگ دل‌شکستن ما را شنید کو

بر باغ خاطرات من آن شاعر نسیم
دامان خود به انجمن گل کشید کو

همراه مرغ عشق ، به دامان دشت‌ها
شاعر(طریقت)است ، چو عنقا پرید کو

1

مراسم استقبال رسمی از رییس جمهوری هندوراس در پکن/ آسوشیتدپرس

1

برگزاری جشنواره جنگ گوجه در شهر سوتامارچان کلمبیا/ خبرگزاری فرانسه و گتی ایمجز

1

1

سلفی گرفتن دختر لبنانی با گربه اش در مقابل یک تانک مرکاوای اسراییلی در منطقه مرزی کفرشوبا در جنوب لبنان/ خبرگزاری فرانسه

1

باران و سیلاب در شهر داکا بنگلادش/ رویترز

1

1

1

حضور ترامپ در کنوانسیون حزب جمهوریخواه در ایالت کارولینای شمالی/ رویترز

1

ادامه نوشته

شمیم :خلدستان (طریقت) عطرآگین شد +گوش کنید

۩۩۩ ☫شمیم :خلدستان (طریقت) عطرآگین شد ☫ ۩۩۩

از گلستان آمدی، خُمخانه عطر آگین شد
ازشبستان می روی ،ویرانه عطر آگین شد

من خراباتی نشینم چون پریشان خاطران
گیسوان را شانه کردی شانه عطر آگین شد

زین گلستان ادب با آن گل افشانی که بود
عود، می سوزانی وُ پروانه عطرآگین شد

لعل گلرنگ تو را در ساغرِ می بوسه زد
ساقی اندیشه ام پیمانه عطرآگین شد

شعر جوشید وُ جنون گل کرد و افسون ژاله کرد
تا به صحرای جنون افسانه عطرآگین شد

از شمیم شعر :خلدستان (طریقت)بی سبب
ساقی وُ ساغر، می وُ میخانه عطرآگین شد

دستور پخت قیمه در دوره قاجار + عکس

آن بی‌وفا که چشمِ ترِ ما ندید کو
همچون غزال در دل صحرا رمید کو

دور از نگاه مست تو برشانه‌های شعر
اشکم چو موج بر رخ دریا چکید کو

بر باغ آرزوی من آن یار سیمتن
همچون نسیم بر سر گل‌ها وزيد کو

تا خون به جای اشک بریزم ز دیدگان
با تیر عشق خویش دل‌ِ ما دريد کو

آن طایر امید ، ز بامِ دلِ غمین
همچون خیال در دل شب پرکشید کو

چون مرغ کز شکستن شاخی ز جا پَرید
آهنگ دل‌شکستن ما را شنید کو

بر باغ خاطرات من آن شاعر نسیم
دامان خود به انجمن گل کشید کو

همراه مرغ عشق ، به دامان دشت‌ها
شاعر(طریقت)است ، چو عنقا پرید کو

1

مراسم استقبال رسمی از رییس جمهوری هندوراس در پکن/ آسوشیتدپرس

1

برگزاری جشنواره جنگ گوجه در شهر سوتامارچان کلمبیا/ خبرگزاری فرانسه و گتی ایمجز

1

1

سلفی گرفتن دختر لبنانی با گربه اش در مقابل یک تانک مرکاوای اسراییلی در منطقه مرزی کفرشوبا در جنوب لبنان/ خبرگزاری فرانسه

1

باران و سیلاب در شهر داکا بنگلادش/ رویترز

1

1

1

حضور ترامپ در کنوانسیون حزب جمهوریخواه در ایالت کارولینای شمالی/ رویترز

1

ادامه نوشته

خلدستان طریقت:  سرحلقه در حلقه (شکار)

۩۩۩☫ سرحلقهء(طریقت)درحلقه ی خمشان ۩۩۩

سرحلقهء طریقت وقت شکار هستی

سرحلقه شریعت خود بی‌قرار هستی

خضر: اَر تورا نخوانم آب حیات خوردی

پیشت چرا نمیرم چون ماندگار هستی

فاروق چون نباشی چون از فراق رستی

قارون چون نباشی چون یار غار هستی

اکنون تو شهریاری کو را غلام خوانم

اکنون به تخت شاهی کز غم نزار هستی

در گلشن تعلق صد گونه گل بچیدی

هم سنبلش بسودی هم لاله زار هستی

در" وَاِن یکاد "مطلق گاهی تو می‌زدی ره

اکنون نعوذبالله چون پرخمار هستی

آنگه فقیر بودی بس خرقه‌ها ربودی

پس وای بر فقیران چون ذوالفقار هستی

هان بیخ مرگ برکن زیرا که نفخ صوری

گردن بزن خزان را چون نوبهار هستی

از رستخیز بگذر چون رستخیز بگذشت

هم از حساب رستی چون بی‌شمار هستی

از نان شدی تو فارغ چون ماهیان دریا

کشتی نشستگان رادریا کنار هستی

ای جان بر فرشته از نور حق سرشته

ای چلچراغ رهوار در اختیار هستی

غم را شکار بودی بی‌کردگار بودی

چون سازگار گشتی باکردگار هستی

گر خون خلق ریزی ور با فلک ستیزی

عذرت نمی پذیرم چون گلعذار هستی

نازت رسد ازیرا زیبا و نازنینی

کبرت رسدهمی زان چون از کبار هستی

سرحلقهء (طریقت) در حلقه خموشان

سرحلقهء خموشان چون گوشوار هستی

***

آهسته شب ها بی کسی پیوسته آغوشم کند
آوارگــی، دیوانگـــی همسـایـه بر دوشــم، کند

از ماجرای دوستی : صدها هزاران داستان
در هر هزار وُ یک شبی القصه در گوشم کند

آید زِ آن آغوشِ دور آن عطر پیراهن فروش
آن عطر پیراهن سروش هردَم سیه پوشم کند

هردم سیه پوشم ولی! از عشق مدهوشم، ولی
از دست نسرین ماه وَش چون سرکه در جوشم کند

خواهی جوابم را بده، خواهی جوابم را مده
من یک تماس خسته ام ترسم فراموشم کند!

از این که نسرین وَش توئی از غصه فرهادم هنوز
حافظ (طریقت) روز وُشب سعدیِ مغشوشم کند

***

شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم

ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

دیدی آن تُرکِ خَتا دشمن جان بود مرا

گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

منزلِ مردمِ بیگانه چو شد خانهٔ چشم

آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم

شرحِ داغِ دلِ پروانه چو گفتم با شمع

آتشی در دلش افکندم و آبش کردم

غرقِ خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهاد

خواندم افسانهٔ شیرین و به خوابش کردم

دل که خونابهٔ غم بود و جگرگوشهٔ درد

بر سر آتشِ جورِ تو کبابش کردم

زندگی کردن من مردن تدریجی بود

آنچه جان کَنْد تنم، عمر حسابش کردم*

چراشب آشیان ‌زده، چکاوک شکسته‌پر

مرا به خانه ام ببر کجاست؟، خانه‌ام ببر

کسی به یاد عشق نیست، کسی به یاد یار کو ؟

از آن تبار خودشکن تو مانده‌ای دیار کو؟

از این چراغ زندگی از این بر آب ساختن
از این سیاه کشتن و از این سرآب ساختن

چگونه گریه سر کنم که یار غم‌گسار نیست
مرا به خانه‌ام ببر که شهر، شهر یار نیست

مرا به خانه‌ام ببر ستاره نغمه ساز را
سکوت نعره می‌زند که شب ترانه‌ساز را

مرا به خانه‌ام ببر که عشق در میانه است
مرا به خانه‌ام ببر اگر چه خانه، لانه است

از این شرار مردگی از این مثالِ سوختن
از این پَر پرندگی از این قفس فروختن

بدون عشق کنم که یار غم‌گسار نیست
مرا به خانه‌ام ببر که یار شهر یار نیست

***

خــُلدستان طریقت(حکایت :مغشوش)۩محمد مهدی طریقت <<خطبه دوم

ادامه نوشته

شمیم :خلدستان (طریقت) عطرآگین شد

۩۩۩ ☫شمیم :خلدستان (طریقت) عطرآگین شد  ☫ ۩۩۩

از گلستان آمدی، خُمخانه عطر آگین شد
ازشبستان می روی ،ویرانه عطر آگین شد 

من خراباتی نشینم چون پریشان خاطران
گیسوان را شانه کردی شانه عطر آگین شد 

زین گلستان ادب با آن گل افشانی که بود
عود، می سوزانی وُ  پروانه عطرآگین شد

لعل گلرنگ تو را در ساغرِ می بوسه زد
ساقی اندیشه ام پیمانه عطرآگین شد

شعر جوشید وُ جنون گل کرد و افسون ژاله کرد
تا به صحرای جنون افسانه عطرآگین شد

از شمیم شعر :خلدستان (طریقت)بی سبب 
ساقی وُ ساغر، می وُ میخانه عطرآگین شد 

 ***

آن بی‌وفا که چشمِ ترِ ما ندید کو
همچون غزال در دل صحرا رمید کو 
 

دور از نگاه مست تو برشانه‌های شعر
اشکم چو موج بر رخ دریا چکید کو
 

بر باغ آرزوی من آن یار سیمتن
همچون نسیم بر سر گل‌ها وزيد کو
 

تا خون به جای اشک بریزم ز دیدگان
با تیر عشق خویش دل‌ِ ما دريد کو 
 

آن طایر امید ، ز بامِ دلِ غمین
همچون خیال در دل شب پرکشید کو 
 

چون مرغ کز شکستن شاخی ز جا پَرید
آهنگ دل‌شکستن ما را شنید کو
 

بر باغ خاطرات من آن شاعر نسیم
دامان خود به انجمن  گل کشید کو 
 

همراه مرغ عشق ، به دامان دشت‌ها
شاعر(طریقت)است ، چو عنقا پرید کو
 

محمد مهدی طریقت 

https://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gifhttps://s9.picofile.com/file/8292659050/a1080.gif<<خطبه دوم 

 

 

 

 

   

ادامه نوشته