(بیانیه (حمایت ) معلمان بازنشسته + حقوق از دست رفته
۩۩ ☫ برآستان جانان (تذکره )حافظ ☫ ۩۩۩

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست
جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
خوش چمنی است عارضت خاصه که در بهار حُسن
حافظ خوش کلام شد مرغ سخن سرای تو
۩۩۩ ☫ خاموشی و آرامشت از شهر (طریقت ) ☫ ۩۩۩
ای خاک طرب خیزِ من ای بادهِ میِ نوش
ای خاطرۀ زخمی من شهر فراموش
هستند درختان تو در برف خروشان
سرچشمه شکوفا شده،پُر غلغل پُر جوش
چون سیل به ویرانی ات افکند پری روز
زخمی که خروشان شده از خاک وطن جوش
البته که ویرانی ات آغاز جنون است
ای شعلۀ پرپر شده، ای خفتۀ خاموش
دلبر به طرب کوش که فرمود مرا پیر
ای یاد فراموش، قدح نوش قدح نوش
خاموشی و آرامشت از شهر (طریقت)
ای قله کوسیل در آغوش در آغوش


۩۩۩☫(بیانیه (حمایت ) معلمان بازنشسته ☫۩۩۩
آموزگار اگرچه خداوندگار نیست
بعد از خدای، برتر از آموزگار نیست
آموزگار خلقت انسان نمیکند
کاین نقش جز به عهدۀ حق واگذار نیست
سازنده و مهندس اعظم بود خدای
آری که جز خدای را این اقتدار نیست
لیکن به کار تربیت روح آدمی
آموزگار خوب کم از کردگار نیست
عرش خدای کرسی تعلیم شد، ولیک
این منزلت نصیب یکی از هزار نیست
کرسینشین مسند تعلیم عالمی است
کالوده دست و دامنش از ننگ و عار نیست
رحمت بر انبیاء که نخستین معلّماند
وندر کتابشان سخن نابکار نیست
سازندگان تجمع آدمی شدند
سازنده نیست هر که نبوت شعار نیست
بالاتر از مقام معلم به شرط دین
کس را مقام و منزلت و اعتبار نیست
ایمان اگر نبود، مجو ایمنی زعلم
کانسان به جز به ایمان پرهیزگار نیست
دانش چراغ ره بود، ایمان دلیل راه
گمراه بیدلیل، به حق رهسپار نیست
علم است حربهای که گر ایمان نباشدش
جز حربهای کشنده و انسان شکار نیست
شاگرد بر طریق معلم قدم زند
وای از معلّمی زخطا بر کنار نیست
آموزگار باید خدمتگزار خلق
آموزگار نیست که خدمتگزار نیست
آموزگار باید دانای روزگار
کاموزگارتر کس از روزگار نیست
ایام اگرچه حلقۀ زنجیر عالم است
وین رشته را گسستگی اندر قطار نیست
هرروز، روز تجربت و علم تازه ای است
کامروز را به کهنۀ دیروز کار نیست
نو کن سلاح علم که در عرصۀ حیات
علم کهن برندۀ این کارزار نیست
جز عالم زمان نتواند معلّمی
کایام جز به علم زمان نامدار نیست
۩۩۩ ☫ خــُلــِدستان طریقت ☫ ۩۩۩