۩۩۩☫(این(طریقت) زچه نالد که بسی بسیارند ۩۩۩ 

 


 کیست کاندر دو جهان عاشق دیدار نبود
 

یاکسی کوبه دل و دیده خریدار نبود 


دور کن پرده ز رخسار و رقیب از پهلو
 

که مرا طاقت نادیدن دیدارنبود  


در تو حیرانم و ازآنکه ندانست تو را
 

وندر آن کس که بدانست و طلب نبود  


در طلب کاری گلزار وصالت امروز
 

نیست راهی که در او پای من و خارنبود 


شربت وصل تو را وقت صلای عام است 


ز آنکه در شهر کسی نیست که بیمار نبود  


من به شکرانهٔ وصلت دل و جان پیش کشم
 

گر متاع دل و جان کاسه بازار نبود  


در بهای نظری از تو بدادم جانی 


بپذیر از من اگر چند سزاوار نبود  

 

وصل تو خواستم از لطف تو روزی، گفتی
 

چون مرا رای بود حاجت گفتار نبود 

 


این(طریقت) زچه نالد که بسی بسیارند

 


مردم بی کس و بی کارِ گرفتارنبود 

 ۩#خــُلدستان طریقت ( صفحه جدید )۩#  محمد مهدی #طریقت